به گزارش شهرآرانیوز همهچیز از یک تعارف ساده شروع شد. وقتی به همسایه مسنمان گفتم: «برای خودم که میخوام نون بخرم، برای شما هم دوتا میگیرم.» اتفاقی که خیلی زود یک رویه ثابت شد و من حتی اگر نان هم نمیخواستم، باید برای همسایه مان سری به نانوایی میزدم. گرما و سرما و برف و باران هم نداشت. انگار تعهدی نانوشته بود که من به همسایه کهنسالمان دادهبودم. این موضوع سبب شدهبود تا خیلی از روزها دیر به محل کارم برسم، تا اینکه یکروز قصه نارضایتی من از این اتفاق صحبت من و یکی از همسایهها شد و او قبول کرد که از روز بعد عهدهدار این وظیفه شود.
چندروز بعد که در ترافیک صبحگاهی گیر کردهبودم، یاد نان گرفتنهای این چندماههام افتادم و خیلی اتفاقی چشمم به نوشتهای افتاد که به نقل از امامحسین (ع) دیوارنویسی شدهبود: «همانا حوائج مردم از نعمتهای خداوند برشماست، بنابراین از نعمتهای الهی خسته نشوید که خداوند آنها را از شما سلب میکند و به سوی دیگران برمیگرداند.»
انگار سطل آب یخی را روی سرم ریخته باشند. تازه متوجه اتفاقی شدم که افتاده بود. این چند روز هم، بدون اینکه بخواهم زمانی صرف خریدن نان بکنم، باز دیر به محل کارم رسیده بودم. مشکل من از جای دیگری آب میخورد و من ندانسته نعمت و فرصتی را از خودم رانده بودم.
شاید برای شما هم مشابه این اتفاق افتادهباشد. فرصتهایی که خداوند میخواهد ما را ابزار کارهای خیرش کند و خودمان ناآگاهانه آنها را پس میزنیم و بعد هم از بیوفایی و بیتوجهی مردم به یکدیگر مینالیم. سبک زندگی که با برچسب «هرکی سرش توی کار خودش باشه»، چندسالی است بدجوری روحمان را میآزارد و ما بیتوجه به آسیبهایی که دارد، از کنارش میگذریم. مسئلهای که امروز میخواهیم بهعنوان یک دغدغه به آن نگاه و مصداقی درباره آن با شما صحبت کنیم.
شرایط سخت اقتصادی، قیمتهای سرسامآور و رسمهایی که سنگینیشان اضافهباری شدهاست بر دوش خانوادهها مانند سدی بسیاری از جوانها را از ازدواج میترساند. این ترس و سختی را هم هیچکس بهاندازه خانوادههای دختردار درک نمیکند؛ بنابراین اگر بهدنبال کار خیر هستیم، بهتر است پیش از اینکه این خانوادهها به ما احساس نیازی بکنند، خودمان پیشقدم شویم و در هرقالبی که تشخیص میدهیم در این امر خیرخواهانه مشارکت کنیم. یادمان باشد باهمه مشکلات اقتصادی، مشارکتهای اندک ما در مسائلی مانند تهیه جهیزیه واقعا گرهگشاست. تقبل خرید یک وسیله، قرض دادن پول و ضامن شدن برای وام میتواند کمکی هرچند اندک در این زمینه باشد.
این روزها مشکلات اقتصادی بهحدی است که اگر بتوانیم گلیم خودمان را بهتنهایی از آب بکشیم، شاهکار کردهایم، ولی یادمان باشد توانایی همه به یک اندازه نیست و خیلی وقتها خداوند بخشی از نیاز دیگران را در رزق روزانه ما قرار دادهاست تا حس خوب سخاوتمندی و بخشندگی را بچشیم.
شناسایی افراد تنها، سالمند، بیمار و تهیدست در بین فامیل و همسایهها کار چندان سختی نیست. بهجای انتظار از این سازمان و آن نهاد یا دیگر بستگان و همسایگان برای رفع نیاز چنین افرادی میتوانیم خودمان پیشقدم شویم و نیاز آنها را به هرروشی که میتوانیم برآورده کنیم. شاید خودمان شرایط مالی خوبی نداشتهباشیم، ولی بهطور حتم میتوانیم واسطهای برای برآوردن نیازهای آنها باشیم.
اتفاقهایی مانند حوادث و بیماریها معمولا ما را غافلگیر میکنند و کمتر کسی در این شرایط اقتصادی از پیش برای آنها برنامهریزی مالی دارد. ایجاد یک صندوق قرضالحسنه در بین فامیل و همسایهها یکی از جاهایی است که میتوان برای کار خیر خیلی آبرومندانه پیشقدم شد.
میتوانیم خودمان مسئول صندوق باشیم یا اینکه فقط در شکلگیری آن مشارکت کنیم. گردهم آوردن تعدادی خیر که پولی را باهم به مشارکت بگذارند یا مشارکتهای مالی گسترده ماهیانه و اندک که برای بیشتر افراد امکان آن فراهم است، کار خیلی سختی نیست. این کار یک باقیاتالصالحات واقعی است. کمک غیرمستقیم، بدون آنکه آبروی کسی زیر سؤال برود.
حتما شنیدهاید که میگویند راههای رسیدن به خدا زیاد است. واقعا اگر قصد کمک و انجام کار خیر داشتهباشیم، زمینه و فرصت آن زیاد است. خیلی وقتها کمکهای غیرمالی ارزش بیشتری از کمکهای مالی دارند، چون ما با کمک مالی فقط پولی را در اختیار دیگران قرار میدهیم بدون آنکه درگیر مشکلات آنها شویم، درحالیکه کمکهای غیرمالی نیاز به وقت و صرف حوصله بیشتری دارند که خیلیها از آن گریزان هستند.
اگر قصد داریم کمکی به دیگران بکنیم و ازنظر مالی خودمان هم تنگدست هستیم یا تمایل به گذاشتن وقت و حوصله بیشتری داریم، بهتر است با شناسایی فامیل و همسایههای تنها و بیمار و نیازمند اینکار را شروع کنیم. هفتهای چندساعت وقت برای این کار کافی است. کمکمان هم میتواند از خرید مایحتاج روزانه برای همسایه سالمندمان تا آموزش ریاضی به فرزند دیگر همسایه نیازمندمان مختلف باشد.
تا همین یکی دو دهه پیش مردم تقریبا خانهیکی بودند، یعنی اگر همسایهای عروسی یا مراسم عزایی داشت، از خانه همسایهاش برای پذیرایی از میهمانانش استفاده میکرد. بیشتر میهمانیها هم زنانه و مردانه بود و خانه همسایهها نقش یک رستوران، تالار یا مسجد و حسینیه را بازی میکرد و مردم بدون هزینههای اضافی، میهمانیهای خودشان را برگزار میکردند. این روزها هم میتوان این رویه پسندیده را با همان سبک و سیاق دنبال و با دراختیار قرار دادن فضای خانه برای برگزاری چنین مراسمهایی بخشی از مشکلات همسایههای خود را برطرف کرد.
درگذشته این کمکها به دراختیار گذاشتن خانه محدود نمیشد، قرض دادن ماشین یا حتی ظرفهای غذاخوری برای چندساعت هم از آن مشارکتهای اجتماعی خیرخواهانه مرسوم بود که این روزها کرایهچیها جای همه آنها را گرفتهاند. این چند مثال را آوردیم که بگوییم نیاز مردم بسیار گسترده و زمینه کار خیر از آن گستردهتر است. فقط کافی است که بخواهیم.
ضربالمثلی داریم که میگوید با دادن ماهی، طرف را برای یک وعده و با یاد دادن ماهیگیری برای یک عمر سیر کن. واقعیت امر همین است. گاهی کار خیری که انجام میدهیم جنبه موقتی و گذرا دارد و گاهی هم همیشگی و عمری است. اگر بهدنبال چنین موقعیتهایی هستیم، باید از توانمندی، اعتبار و استعداد و حرفهای که داریم برای دیگران مایه بگذاریم.
تأمین شغل برای دیگران که محل کسب درآمد روزانهشان باشد، با آموزش حرفهای یا فراهم کردن موقعیتی میتواند آنها را برای یک عمر بینیاز کند، بدون آنکه نیازی باشد، کمک مالی مستقیم دریافت کنند. اگر خودمان این شرایط را داریم که چه بهتر و گرنه میتوانیم نقش یک معرف و واسط را برای آنها بازی کنیم و با مایه گذاشتن از آبرو و اعتبارمان قدمی در این زمینه برداریم. یادمان باشد خرج کردن آبرو و اعتبار برخلاف کمک مالی گاهی تاوان دارد و باید بتوانیم پای عوارض احتمالی آن بمانیم.
نگهداری از یک کودک معلول یا همسر و پدر و مادری که افتاده و بیمار هستند و قرار نیست به این زودیها بستر بیماری را ترک کنند از آن کارهایی است که توان و نیروی آدمی را میگیرد و ما را در گذر زمان خسته و فرسوده میکند. همه ما چنین موقعیتهایی را دیدهایم یا دستکم یکی دو موردی از آنها را در بین فامیل و همسایهها سراغ داریم.
این موقعیتها نیز از آن سفرههای گسترده کار خیرخواهانه است که باید قدرشان را بدانیم و با دستگیری از این پرستارهای خستگیناپذیر قدری از سنگینی باری را بپذیریم که به تنهایی به دوش میکشند. پذیرفتن چندساعت وظیفه پرستاری از این افراد و اجازه دادن به پرستارشان که قدری به امور شخصی خودش رسیدگی کند یا مشارکت کردن در بخشی از کارهایی که میتوانیم برای آنها انجام بدهیم، مانند استحمام یا تهیه ویزیت و دارو واقعا کمککننده است و حس خوبی به دوطرف میدهد.