صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

یادی از رویداد ۱۶ آذر ۱۳۳۲ دانشگاه تهران | شعله ور در آتش بیداد

  • کد خبر: ۱۹۸۸۵۶
  • ۱۶ آذر ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۷
مروری بر فاجعه خون بار ۱۶ آذرِ دانشگاه تهران، که در آن سه دانشجوی مبارز از جمله مهدی شریعت رضوی به شهادت رسیدند.

به گزارش شهرآرانیوز هنگامی که داشت برای حمایت از دولت مصدق مصدق روی دیوارهای مشهد شعارنویسی می‌کرد، یک ماشین پلیس او را دید و چنان به ضرب باتوم شکنجه‌اش داد که وقتی مادرش لباس‌های خون آلودش را از تنش خارج می‌کرد، پوست بدن و پارچه لباسش با هم یکی شده بود.

با این اوصاف، بعید نبود وقتی با خبر کودتای ۲۸ مرداد و سقوط دولت مصدق به خانه بیاید، آن قدر پریشان احوال باشد که مادرش دوان دوان خود را به او برساند تا به داد دل بی قرار پسرش برسد. مهدی، جوان بیست ویک ساله خانواده شریعت رضوی، همانی که به گواه خواهرش پوران شریعت رضوی (همسر دکتر علی شریعتی)، «سوسیالیستی خداپرست» بود، در طول عمر کوتاه، اما پردغدغه اش، از هر تلاشی برای آزادی خواهی و نجات وطن از چنگال حکومت شاهنشاهی و استعمار بیگانگان دریغ نکرد.

پس از کودتای ۲۸ مرداد که به وضوح ردپای دولت انگلیس و آمریکا در آن پیدا بود، با سقوط دولت مصدق و روی کار آمدن دولت زاهدی، خشم و نفرت و افسردگی گریبان گیر لایه‌های مختلف جامعه شد و در روزگاری که مردم از تجدید روابط دولت ایران با بریتانیا بیم داشتند، ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهور وقت آمریکا (آیزنهاور) در حالی به سمت ایران می‌آمد که طی یک سخنرانی پس از کودتای ۲۸ مرداد اعلام کرده بود: «سقوط دولت مصدق، یک پیروزی سیاسی امیدبخش بوده است.» حالا شاه و دستگاه حکومت برای تجدید پیمان و اهدای دکترای افتخاری دانشگاه تهران، فرش قرمزی برای ورود نیکسون گسترده بودند که با سرخی خون جوانان دانشجو گلگون می‌شد.

دو روز مانده به رسیدن نیکسون، تظاهرات پراکنده خیابانی، نیرو‌های امنیتی حکومت را به دانشگاه کشاند تا برای جلوگیری از هرگونه تحرکات اعتراضی، با تجهیزات مقابله‌ای مستقر شوند.

۱۶ آذر، در ساعات اولیه روز، در حالی که تمام دانشجویان و استاندان در سکوت و احتیاط به کلاس‌های درس می‌رفتند، چندین نفر از جمله استادان، از سوی نیروهای امنیتی دستگیر و به داخل کامیون‌ها کشانده شدند تا برای کنترل سایر دانشجویان و پیشگیری از وقوع حوادث احتمالی، وحشت پراکنی کنند. هم زمان بخش وسیعی از دانشگاه نیز به تعطیلی کشیده شد، اما در حالی که کم کم نیمی از دانشجویان در حال ترک محوطه دانشگاه بودند، صدای درگیری از دانشکده مهندسی، بالاگرفت.

اعتراض دو دانشجو از جمله مهدی شریعت رضوی به حضور نیرو‌های امنیتی در دانشگاه، موجب دخالت نیرو‌ها و ورود به کلاس درس آن‌ها شده بود که با ممانعت مهندس شمس، استاد حاضر در کلاس، درگیری‌ها به محوطه سرپوشیده دانشکده کشیده شد. کل دانشکده فنی در محاصره سربازهای ارتش درآمد و دسته‌ای دیگر نیز با سرنیزه از در بزرگ دانشگاه وارد شدند.

با آغاز درگیری ها، مصطفی بزرگ نیا با اصابت سه گلوله به شهادت رسید. احمد قندچی که به ضرب شلیک نیرو‌های امنیتی مجروح شده بود و بر اثر انفجار لوله شوفاژ از ناحیه صورت دچار سوختگی شده بود، به بیمارستان منتقل شد، اما عامدانه از سوی کادر پزشکی به حال خود رها شد و مظلومانه به شهادت رسید.

مهدی شریعت رضوی نیز در حالی که با سر نیزه سربازان از ناحیه پا به شدت مجروح شده و شدیدا در حال خون ریزی بود، بر اثر شدت جراحات و پارگی شریان‌های خونی، در خون خود غلتید و به شهادت رسید. روایت جنایت کاران، از چند تیرهوایی برای دفاع نیرو‌های امنیتی برابر حمله دانشجویان و اصابت اتفاقی گلوله‌ها به سه دانشجو خبر می‌دهد، اما به روایت شاهدان عینی، شهادت سه دانشجو و مجروحیت ۲۷ دانشجوی دیگر، واقعیتی است که از سوی حکومت پهلوی انکار می‌شود.

دو روز پس از این واقعه خون بار بود که نیکسون و محمدرضا شاه به ملاقات یکدیگر رسیدند و در شرایطی که برگزاری مراسم ترحیم برای خانواده بازماندگان از سوی حکومت شاهنشاهی ممنوع بود، دکترای افتخاری نیکسون در مراسمی رسمی به او تقدیم شد. دکتر علی شریعتی چنان از شهادت برادر همسرش متأثر بوده است که در وصیت نامه اش می‌گوید: «کاش می‌توانستم خود را در برابر دانشگاه آتش بزنم آنجا که آذرمان در آتش بیداد سوخت! او را در مقابل پای نیکسون قربانی کردند...»

شجاعت آذر به روایت دکتر شریعتی

سنت مرسوم چند هزار ساله است که خروس بی محل نامیمون است و حلقومش را باید برید که در ظلمت عام، صبح را فریاد برمی آورد و در نیمه شب، از طلوع خبر می‌دهد و در سکوت امن کویر، نعره برمی کشد و آرامش سنگین روستا را برمی شورد و خواب را بر می‌آشوبد و مردمی را که در آغوش شب به خواب رفته اند و هر یک در زیر پوشش سپیدی که شب همچون کفنی می‌نماید، فارغ و آسوده غنوده اند، بیدار می‌کند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.