حمیده ذاکری | شهرآرانیوز تصور کنید وارد دنیای جدیدی شدهاید. در این دنیا همیشه روز است و از شب و رازورمز و ماه درخشانش، نشانی نیست. در اینجا آدمها همه شبیه هم هستند و دیگر از این همه اختلاف و تنوع، خبری نیست. این دنیا فقط یک فصل دارد و همیشه بهار است و شما پاییز یا زمستان را نمیشناسید.
تصور کنید در این دنیا بهطور مثال زانوهایتان خم نمیشد یا اینکه انگشتان دستتان به این شکل نبود. حتما حال غریبی پیدا میکردید؛ حالی که ربطی به عادتهای روزمره ما ندارد و برای ما از نعمتهایی میگوید که پیش چشممان عادی شدهاند؛ نعمتهایی که نبود هرکدامشان، زندگی را برایمان طور دیگری رقم میزد. بهجز این نعمتهای عام و مادی، خداوند هزاران نعمت معنوی نیز دراختیار ما گذاشته است و دربرابر آن، مطابق آیات و روایات، تنها از ما خواسته است که شکرگزارش باشیم.
شکر، سپاسگزاری و قدردانی زبانی و عملی از نعمتهای خداست؛ عملی که به نفع خود ماست و انجام یا ترکش، هیچ نفع یا ضرری برای خداوند ندارد؛ زیرا خدا از انسان و افعال او غنی و بینیاز است. امامعلی (ع)، شکر را نشانه ایمان و تقوا و مایه برکت و حفظ نعمتها خواندهاند. در ادامه به مدد کلام علما در منبرهای مشهور، سعی کردهایم درباره شکر، مراتب آن و بهجا آوردنش بیشتر بدانیم.
خود شکر، یک نعمت است. اولا وقتی شکر کردید، این شکر موجب ذکر میشود. متوجه خدا میشوید. خود شکر انسان را ذاکر میکند. ثانیا شکر به ما صبر میدهد. شکر نعمت یکی از خواصش، دادن صبر و پایداری است. در دعا میخوانیم: «اللهم انی اسئلک صبرالشاکرین لک». وقتی شما شکر میکنید، نعمت را میشناسید و موقعیت را درک میکنید. امکانی را که خدا دراختیار شما گذاشته است، به یاد میآورید و امیدوار میشوید.
این امید، پایداری شما را زیاد میکند، لذا لازمه شکر، صبر است. یکی از دستاوردهای شکر، قدرت پایداری و ایستادگی در میدانهای دشوار است. یکی از خواص شکر، مغرور نشدن است. بعد هم خدای متعال وعده کرده است افزایش نعمت را: «لازیدنّکم»؛ وعده الهی صدق است و سازوکار روشنی هم دارد. رهبر معظم انقلاب؛ ۲۹/ ۳/ ۱۳۸۵
یکی از سیرههای پیامبر گرامی اسلام (ص)، تشکر از خدا و واسطههای نعمت بود. آدم به این آسایشگاهها و بیمارستانها که میرود، میبیند که خداوند چه نعمت بزرگی به ما داده است که بدنمان سالم است. واقعا خداوند را بهخاطر این نعمت ولایت و توحید باید شبانهروز شکر کنیم؛ «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا ا...» اگر خدا دستمان را نمیگرفت، گمراه میماندیم.
یکی از دوستان که به هندوستان سفر کرده بود، میگفت: «در هندوستان به قدری فقیر هستند که بعضی افراد از سرما و گرسنگی میمیرند و شهرداری میآید مثل زباله اینها را جمع میکند و میبرد». اگر ما سری به این کشورها بزنیم، به همین کشورهای همسایه برویم، میبینیم که خداوند در ایران چه آسایش و رفاهی را به ما داده است و اگر کفران نعمت بکنیم خداینکرده، خداوند اینها را از ما میگیرد.
قدیمیها یک نان خالی داشتند، خداوند را شکر میکردند. ولی الان مسابقه تشریفات گذاشتهایم و اصلا هم راضی نیستیم. سعدی میگوید: یک نفر کفش نداشت، خیلی آه و ناله میکرد. یک روز آمد رد بشود، دید یک نفر اصلا پا ندارد. گفت: «خدایا! از تو تشکر میکنم؛ اگر کفش ندادی، لااقل به من پا دادی». حتی آنهایی که بیشتر دارند، بیشتر گلایه و ناشکری میکنند.
سخنرانی حجتالاسلاموالمسلمین فرحزاد.
در روایتی از زینالعابدین (ع) گفتهاند که حضرت در بعضی مناجاتهایشان، این جملات را خطاب به خداوند بیان کردهاند: «فَکَیْفَ لِی بِتَحْصِیلِ الشُّکْرِ؛ خدایا! من چگونه شکر تو را بگویم؟». «فَکَیْفَ لِی بِتَحْصِیلِ الشُّکْرِ؛ چطور میتوانم شکرت را کنم؟». «وَ شُکْرِی إِیَّاکَ یَفْتَقِرُ إِلَى شُکْرٍ؛ چون اگر شکر تو را کنم، خود همین شکر کردن، شکر دارد».
چون انسانی که شکر خدا را بهجا میآورد، مثلا میگوید: «لَکَ الْحَمْدُ» یا «الحَمدُلِله»، گفتن این «الحَمدُلِله»، خودش نعمتی است که خدا به من توفیق این نعمت را داده است. تازه همین گفتن «الحَمدُلله»، نعمتی معنوی است که بالاتر از مادی است، لذا توفیق اینکه توانستم خدا را حمد کنم، نعمت بزرگی است که خداوند به من عنایت کرده است، بنابراین اینهم شکر میخواهد، پس من قدرت شکرگزاری تو را ندارم. از امامصادق (ع) منقول است که حضرت فرمودند: «خدا خطاب به حضرت موسی (ع) میگوید: من را شکرگزاری کن، اما حق شکرگزاری را بهجا بیاور». (بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۱۴۶).
آنجا هم حضرت موسی (ع) همین حرف امام زینالعابدین (ع) را میگوید. میفرماید: «چطوری میتوانم حق شکر تو را بهجا آورم؟». حضرت موسی به خدا میگوید: یادم بده! خداوند خطاب به او میفرماید: «همین که علم پیدا کردی، حق شکرگزاری را بهجا آوردهای. همین که علم پیدا کردی که نعمت را من به تو دادهام، همین حق شکرگزاری است». شکر سه قسمت دارد: شکر درونی و قلبی، شکر لفظی و شکر عملی. شکر قلبی یعنی انسان در دلش بداند که این نعمت را چه کسی به او داد.
همین که دانستی کی داده است، این شکر قلبی است. وقتی بعد از اعطای نعمت میگویی متشکرم، این شکر لفظی است و وقتی نعمت را در راه رضای آن کسی که به تو داده است مصرف کردی، این میشود شکر عملی، لذا خداوند به حضرت موسی (ع) خطاب میکند که: «همین که بدانی من نعمتی را به تو دادم، این شکر است، حق شکر است». بیشتر ما از علم به اینکه این نعمتها از کیست و چه شخصی به ما داده است، غفلت داریم. اگر این را بدانیم، هم شکر لفظی و هم شکر عملی را درپی دارد که شکر عملی، مانع از معصیت است.
مرحوم آقامجتبی تهرانی.
این بیان نورانی از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده است که: «إِذَا وَصَلَتْ إِلَیکمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّه الشُّکر» [نهجالبلاغه (للصبحی صالح)، ص: ۴۷۰]. فرمودند: وقتی نعمتها رو به شما آورده است و خدای متعال به شما توفیق عبادت و ثروت و امنیت میدهد یا به شما علم یا عزت و آبرو عنایت میکند، کاری نکنید که ادامه نعمتها به شما نرسد؛ یعنی ادامه نعمتها را از خودتان دور نکنید. این نعمت ادامه دارد و منقطع نیست.
درباره اینکه چطور نعمتها امتداد پیدا نمیکند، فرمودند که به قلت شکر است؛ یعنی وقتی شکر این نعمت را خوب انجام ندهید و در شکر نعمت کوتاهی کنید، این اتفاق میافتد. نعمتی که رسیده است، بنا بود ادامه پیدا کند؛ مثلا این عزت و آبرو و مال و سلامت و امنیت و موقعیت و توفیق عبادت، بنا بود همیشه باشد، اما اگر در شکر کوتاهی کردید، دیگر ادامه پیدا نمیکند. خدای متعال در سوره مبارک لقمان میفرماید: «ما به لقمان حکمت دادیم و لقمان حکیم بود».
این حکمت را ابتدا در یک جمله خلاصه میکند که «أَنِ اشْکرْ لِلَّه»؛ یعنی حکمتی که به لقمان دادیم، این بود که به او فهماندیم باید شاکر خدای متعال باشد و ایشان متنبه هم بود که اگر فردی شکر نعمت کرد، درواقع برای خودش شکر میکند و اگر شکر هم نکرد، ضرری به خدای متعال نمیرسد و شکر، نفعی برای خدای متعال ندارد و ترک شکر هم موجب نمیشود که خدای متعال ضرری بکند؛ زیرا «فَإِنَّ ا... غَنِی حَمید».
سخنرانی حجتالاسلاموالمسلمین میرباقری.
عکسالعمل مناسب در برابر نعمتها این است که انسان شاکر باشد. خدا در این صورت میفرماید: تو از خود ظرفیت نشان دادی، بنابراین به تو بیشتر خواهم داد، اما اگر عکسالعمل نامناسب نشان دادی، یعنی ناشکری کردی، نعمت، تبدیل به بلا و نقمت میشود. چندی پیش فردی به من زنگ زده بود و میگفت خدا به من نعمتهای بسیاری داده است و خودش نعمتهایش را شمرد، اما گفت: من راضی و خوش نیستم.
پرسیدم: چرا؟ گفت: باجناقی دارم که مدیر مجموعهای شده است که توان و جربزه انجام آن را ندارد و درآمد خوبی هم برایش ایجاد شده است. زمانی که او را میبینم، احساس خوشی نمیکنم. برخی از ما از روی چشموهمچشمی و حسادت، نعمتهای خداوند را نمیبینیم و ناراضی هستیم. خداوند در قرآن میفرماید: «زمانی که فردی ناشکری کند، هم نعمت را از او میگیرم و هم او را عذاب شدید میکنم».
اگر انسان در بلا و مشکلات زندگی عکسالعمل مناسب نشان دهد، یعنی خط قرمزهای خدا را زیر سؤال نبرد و فرضا در مریضی خود یا اطرافیانش یا مرگومیرها، نگوید حالا که اینگونه شد هرکاری میخواهم انجام میدهم، بلکه بندگی کند، خداوند لشکرش را که تمام عالم است، به امداد او میرساند؛ البته ممکن است دیر یا زود شود؛ زیرا عالم دار امتحان است. ممکن است چندین مرحله ما را امتحان کنند، اما اگر بندگی کنیم، باید یقین داشته باشیم که به مو میرسد، اما پاره نمیشود.
حجتالاسلاموالمسلمین مسعود عالی