صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

هوای مردها را داریم؟

  • کد خبر: ۲۰۴۳۶
  • ۲۰ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۹:۲۳
سیده نعیمه زینبی دبیر شهرآرا محله
پدر‌ها همیشه اسفند خوش‌حال‌تر هستند. شاید، چون بهانه‌ای دارند برای اینکه خانواده‌شان را شاد کنند. شاید به این دلیل است که می‌توانند لبخند رضایت خرید لباس نو را بر لب کودکانشان بنشانند. پدر‌ها اسفند را دوست دارند که به بازارشان رونق می‌آورد و نشاط پیش از عید را می‌توانند تا آن ور سال کش بدهند. مرد‌ها به‌ویژه آن‌ها که کار و کسبشان حقوق معلومی ندارد عاشق این شلوغی بازار هستند. شاید از خیلی پیشتر‌ها به فکر آن هستند. تنها ماهی که غصه اجاره خانه و اجاره مغازه و چک‌های بازارشان را ندارند. با خیال راحت از دی و بهمن به فکر بازار شب عیدشان هستند. می‌خرند و چک می‌دهند، با این حساب که دم عید می‌فروشند و جای چک‌ها را پر می‌کنند. امسال هیچ کدامشان باورشان نبود که دم سال نو این طور رونق از کار و کسبشان برود. بازار‌ها خالی از آدم باشد و جیب‌ها خالی‌تر. امسال، اما خبری از هیچ‌کدام از این حساب و کتاب‌ها نیست. دم عید است و در بازار‌ها پرنده پر نمی‌زند. مردم جرئت پرو لباس ندارند. می‌ترسند از یک هیولای کوچک که دنیای همه را این روز‌ها تیره و تار کرده است. هیولایی که تنها راه مقابله با آن همین است که کمتر بیرون از خانه باشند. مردم ترسیده‌اند و حق دارند بترسند. هیچ کس دوست ندارد شب عید داغدار عزیزش باشد. چند روز پیش سری به میوه فروشی زدم. مردی که پشت دخل ایستاده بود یک پدر بود. کسی که صبح تا شب می‌ایستد و شغلش مستقیم با مردم در ارتباط است، اما آن را تعطیل نکرده است. او هم از بیماری می‌ترسد، اما از بی پولی بیشتر واهمه دارد. ایستاده است به امید اینکه شاید یک نفر بیاید و چند کیلو پرتقال از او بخرد. درآمدش طی این چند روز به یک پنجم یا شاید کمتر رسیده است، اما خرج‌هایش چه؟ نگران آخر ماه است که چطور باید چک اجاره مغازه و اجاره خانه را پاس کند. تازه تمام درآمد این ماهش به این‌ها که برسد چطور به کودک خردسالش بفهماند که بابا امسال پول خرید لباس نو ندارد. بابا بودن خیلی سخت می‌شود وقتی میدانی چشم تمام اهل خانواده به دستان تو است تا نیازهایشان را برطرف کنی. همه بازار‌ها همین هستند. هر شغلی که ارتباط با مردم داشته روزگارش خوش نیست. لباس‌فروشی‌ها گاهی دستلاف هم ندارند. فروشگاه‌ها و آب‌میوه فروشی‌ها و اغذیه‌ها و رستوران‌ها هم همین ماجرا را دارند. همه آن نگاه‌های ماتم‌زده و مبهوت که در به در به دنبال مشتری هستند، مرد‌هایی هستند که شب عید منتظر بودند بعد از این همه گرانی و مشکلات فروش خوبی داشته باشند. کرونا زندگی آن‌ها را فلج کرده است. مرد‌ها گاهی خیلی طفلکی هستند. آن‌ها که جلوه قدرت خانه هستند گاهی زیر بار بی‌پولی بدجور سر خم می‌کنند. روز میلاد حضرت علی می‌رسد، اما چه کسی باورش می‌شود امسال سخت‌ترین روز مرد را داشته باشیم. زمانی که مرد‌های این سرزمین بیشتر از هر موقع دیگری نگران ناداری و ناچاری‌شان هستند. کاش می‌شد برایشان کاری کرد. کاش می‌توانستیم دلداری‌شان بدهیم. کاش صاحب‌خانه و صاحب‌مغازه دلش به رحم بیاید و بگوید امسال که فروش عیدت این‌طور شد اجاره کمتری بده. کاش صاحب مطالبات بیایند و بگویند چرا زانوی غم بغل گرفته‌ای مرد. چک‌هایت را نگه می‌دارم برای بعد از عید. این روز‌ها مردم کمتر می‌خندند و مرد‌ها خیلی کمتر. این روز‌ها شاید هیچ چیز نتواند یک مرد را تا این اندازه خوش‌حال کند که بداند کسانی هستند که درکش می‌کنند. همسری که می‌داند بی‌پولی یعنی چه و مراعات او را می‌کند. فرزندانی که تصمیم دارند امسال همان لباس‌های عید پارسال را بپوشند و غر نزنند. همکارانی که درک می‌کنند یک مرد وقتی جیبش خالی است چقدر روح و روانش می‌تواند مچاله شود...
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.