به گزارش شهرآرانیوز، «مراجعه به مشاوره قبل از ازدواج چه لزومی دارد؟!» دختر و پسر برای در میانگذاشتن معیارها و نیازهایشان در زندگی مشترک به اتاق رفتهاند تا با یکدیگر صحبت کنند. هریک در خصوص علایق و آرمانهایشان در زندگی میگویند. دختر درباره شرایط و امکانات زندگی و پسر در خصوص ویژگیهای دختر دلخواهش... کمی میگذرد. دختر در پایان صحبتهایش شرط میگذارد که برای شناخت بیشتر از یکدیگر، از مشاورههای قبل از ازدواج کمک بگیرند. اما پسر چندان با خواسته دختر موافق نیست و میگوید: «ما دوتا آدم عاقل و بالغیم. یعنی نمیتونیم با کمی رفتوآمد همدیگر رو بشناسیم؟ چه لزومی برای اینکار هست؟»
چندسالی است که کمک گرفتن از مشاورههای قبل از ازدواج کمی بیش از گذشته در میان خانوادهها و دختران و پسران در شُرُف ازدواج جاافتاده است. اما همچنان هستند کسانی که شرکت کردن در جلسات مشاوره و آموزشهای قبل از ازدواج را بیهوده دانسته و لزومی برای آن نمیدانند. حتی برای برخیها سؤالاتی مطرح است که در این جلسات چه اتفاقی میافتد؟ چه چیزهایی مشخص میشود؟ آیا شرکت کردن در جلسات آموزشی قبل از ازدواج و کمک گرفتن از مشاور، خوشبختی ما را در زندگی مشترک تضمین میکند؟
برای پاسخ دادن به این سؤالها و بررسی مراحل مشاورههای قبل از ازدواج با «شهرام ابوطالبی» روانشناس بالینی و مشاور ازدواج به گفتگو نشستهایم.
هر انسانی ممکن است تصمیمات مهمی در زندگی خود بگیرد، اما مهمترین اتفاق و تصمیم زندگی هر انسانی که بسیار در دین به آن تأکید شده ازدواج است. اما برای انتخاب همسر معیارهای مهمی وجود دارد که فقط شامل معیارهای ظاهری مانند زیبایی در خانمها یا داشتن پول در آقایان نمیشود. افراد برای انتخاب همسر نباید فقط به زیبایی ظاهری خانمها یا شرایط و موقعیت مالی آقایان اکتفا کنند. ازدواج باید بر مبنا و اساس شناخت صورت گیرد.
مراکز مشاوره تمام تلاششان این است که افراد را به یک خودشناسی، محیط شناسی و دیگر شناسی دعوت و آنها را با ویژگیهای فردی خود و شخصی که میخواهند با او پیمان ازدواج ببندند، آشنا کنند.
در این مسیر یک مصاحبه تشخیصی و آزمونهای روانشناختی وجود دارد که اگر به این آزمونها صادقانه پاسخ داده شود، به مشاور کمک میکند تا فرد را به خودش و فردی که میخواهد با او ازدواج کند، بشناساند. البته این تستها به شکلی طراحی شده که اگر فردی بخواهد به سؤالات آن به دروغ پاسخ دهد و شخصیت واقعی خود را پنهان کند، مشخص خواهد شد.
در این آزمونها خصوصیات و ویژگیهای شخصی و شخصیتی فرد، نوع تعاملات، درونگرایی و برونگرایی، تواناییهای ذهنی و هوشی، مهارتهای کلامی، مهارتهای زندگی و... در هر یک از طرفین بررسی میکنند. به عنوان مثال مشاور به وسیله آزمونهای گرفته شده میتواند متوجه شود که این فرد رفتار هیجانی دارد و یا شخصیت او حل مسئلهای است؟ این فرد تفکر واگرا دارد یا همگرا؟ آیا اضطراب و استرس را تجربه کرده یا نکرده؟ آیا سابقه افسردگی دارد یا ندارد؟
همچنین این آزمونها شخصیت دختر و پسری را که میخواهند با یکدیگر ازدواج کند را میسنجد و مشخص میکند که این دو نفر با خصوصیات اخلاقی و شخصیتی که دارند چه زندگی میتوانند با یکدیگر داشته باشند؟ در این مشاورهها مشخص میشود که آیا این خانم و آقا مکمل یکدیگر هستند یا خیر؟ البته گفتنی است که نوع و قالب آزمونهایی که از افراد گرفته میشود، به تشخیص مشاور و روانشناس بستگی دارد. مشاور باید تعیین کند که این مراجع کدام آزون را باید انجام دهد.
در مراکز مشاوره این شناساییها انجام میشود و اگر بعد از این آزمونها دختر و پسر تصمیم قطعی برای ازدواج گرفتند، وارد مرحله بعدی یعنی آموزشهای قبل از ازدواج میشوند.
در این دورههای آموزشی، روانشناسی مرد برای زن و روانشناسی زن برای مرد، حدود انتظارات از یکدیگر و از اطرافیان، پذیرفتن نقش در هر یک از زوجین و... برای داشتن یک زندگی خوب و مستقل به آنها آموزش داده خواهد شد. مراکز مشاوره قبل از ازدواج به دستههای مختلفی از جمله دولتی و خصوصی تقسیم میشود. حتی برخی از مراکز در دانشگاهها برگزار میشود که بحث ازدواجهای دانشجویی را آموزش میدهند.
اگر زندگی مشترک انسانها «زن و شوهر» را یک کتاب در نظر بگیریم؛ این کتاب دارای دو فصل امروز و فرداست. امروز روز بررسی است و فردا روز زندگی است. امروز از زمانی شروع میشود که دختر و پسر برای ازدواج قرار آشنایی میگذارند و این زمان تا روز عقد ادامه دارد که ما کوتاهترین مدت زمان را برای این بررسی شش ماه در نظر میگیریم.
تمام رفتو آمدها، مشاورههای قبل از ازدواج، مصاحبههای تشخیصی و آزمونهای روانشناختی در این دوره انجام میشود. دختر و پسر در این زمان باید با نظارت والدین و بزرگترها رفتوآمدت کنند، نسبت به یک دیگر شناخت پیدا کنند و ببینند این آدمی که خیلی رسمی و مرتب به نظر میرسد در موقعیتهای مختلف چگونه رفتار میکنند؟
به عنوان مثال باید بررسی شود که این دختر یا پسر در خانه چگونه رفتار میکند؟ اگر کسی دخالتی کند چه واکنشی نشان میدهد؟ اگر مسئلهای باب میلش نباشد چگونه برخورد میکند؟ این فردی در محیط کار چگونه است؟ تمام این موارد باید در دوران پیش از عقد با کمک مشاور، روانشناس، بزرگترها و افراد مختلف بررسی شود.
اما از بعد جاری شدن عقد، زمان زندگی شروع میشود. افراد نباید در زمان بررسی زندگی کنند یا برعکس، بعد از عقد تازه به یاد بررسی و شناخت خصوصیات و ویژگیهای آن فرد بیفتند. هرکدام از این مراحل باید در زمان خودش انجام شود.
زمانی که یک دختر و پسر در خانه پدریشان زندگی میکنند، میتوانند پادشاهی کنند. اما وقتی وارد زندگی مشترک میشوند، هریک نقش میگیرند و مسؤولیتی دارند. به عنوان مثال به دختر خانه پدر بعد از ازدواج، عنوان زن را میدهند. همین فرد زمانی که فرزندش به دنیا بیاید میشود مادر... بنابراین براساس نقشی که میپذیرد از او انتظار میرود. پسر هم به همین شکل زمانی که ازدواج میکند نقش مرد را میپذیرد و مسؤولیت دارد. یکی از مسائلی که مشاور و روانشناس آن را بررسی میکند، این است که آیا این افراد آمادگی پذیرفتن این نقشها و مسؤولیتها را دارند؟
هدف کلی از آموزشهای قبل از ازدواج کمرنگ کردن تهدیدهایی است که ممکن است در روابط زناشویی و مسائل زندگی پس از پذیرش نقش همسری به وجود بیاید. به افرادی که در آستانه ازدواج هستند آموزشهایی داده میشود تا آنها بتوانند مهارتهای اساسی زندگی مشترک را با رعایت حریم و حدود و با شناخت متقابل، یاد بگیرند. یک مرد باید منش، بروز عواطف و احساسات و... زن را بشناسد. همچنین زن باید غار اندیشهای و تفکر یک مرد را بشناسد.
هدف نهایی این مشاورهها و آموزشها کمک کردن به تحکیم خانواده است. امروزه دستگاهها و نهادها در دانشگاهها، آموزش و پرورش، انجمن اولیاء مربیان، مراکز مشاوره و... به این مسیر کمک میکنند. نگاه کلی این است که تهدیدها را در زندگی تبدیل به فرصت کنیم. اگر انسان برای انجام هر عملی، نسبت به آن علم داشته باشد، دچار خطای کمتری میشود. اگر فرد آن علم را باور داشته باشد و رفتار عالمانهای نسبت به شغل، زندگی و... داشته باشد، آن مسئله دوام و قوام بیشتری خواهد داشت.
دختر و پسر باید انتظاراتی که از یکدیگر دارند را بدانند، واقعبینانه نسبت به مسائل برخورد کنند، آرمانی و تخیلی نباشند، دچار سوءزن و بدگمانی نباشد، از مداخلاتی که خانوادهها ممکن است به صورت ناخواسته انجام دهند فاصله بگیرند و... در بسیاری از موارد ما در خدمت خانوادهها هستیم و به آنها مشاوره میدهیم. خانواده باید بدانند زمانی که بحث ازدواج فرزندانشان مطرح میشود باید چه کاری انجام دهند؟
در بعضی از موارد خانوادهها به جای راهنمایی مداخله میکنند. اینکه خانوادهها چگونه دختر و پسر در آستانه ازدواج را راهنمایی کنند که منجر به مداخله و به وجود آمدن تنشها نشود، در این دورههای آموزشی آموزش داده خواهد شد. اخیراً در ازدواجهای زوجین جوان، دخالتهای خانوادهها بسیار دیده میشود. درسالهای اول زندگی اگر مداخلات خانوادهها نباشد، جوانها قطعاً بهتر زندگی خواهند کرد.
مشاوره قبل از ازدواج به شناخت کمک میکند، اما تضمین کننده صددرصد زندگی زوجین نیست. در واقع در مسائل تربیتی، اخلاقی و انسانی هیچوقت ۴=۲+۲ نمیشود. ممکن است فردی مشاوره برود، اما مقید نباشد. اگر ما در تستهای روانشناختی صادقانه برخورد نکنیم و فرد واقعیت را نگوید، نتایج آزمون نتیجه منطقی نیست. ممکن است فردی در تستها بسیار آدم مثبت و خوبی باشد، اما ممکن است در مسیر زندگی به خاطر وجود دلایلی از جمله مخالفتها، مقاومتها، موانع مختلف در زندگی و... با چالش مواجه شود.
آموزشهایی که در مشاورههای قبل از ازدواج انجام میشود، صرفاً آموزشهای آکادمیک نیست، نگاهی که در این مسئله وجود دارد بیشتر به تجربه بازمیگردد. یعنی علاوه بر مباحث علمی، تجربه هم اهمیت دارد. فرد مشاور از دو طریق مصاحبههای تشخیصی و آزمونهای روانشناختی مراجعین را به یک سطحی از باور میرساند. فرد مراجع میخواهد تصمیم بگیرد؛ بنابراین تستها و مشاورههای قبل از ازدواج صددرصد خوشبختی زوجها را تضمین نمیکند، اما در انتخاب همسری بهتر و مناسب و بهتر شدن کیفیت زندگی کمک خواهد کرد.
کیفیت زندگی و داشتن یک زندگی خوب به تلاشها، اعتقادات، باورها، همت زن و شوهر، مقید و هدفمند بودن آنها در ادامه مسیر زندگی بستگی خواهد داشت. آمارها بیانگر آن است زوجینی که باورهای دینی و اعتقادات مذهبی قوی دارند در زندگی مشترک تنش کمتری با یکدیگر دارند و کمتر دچار طلاق و طلاق عاطفی میشوند. ضعف در ایمان و باورها و عدم رعایت آن چیزی که دین در رابطه با جنسیتها و وظایف آنها میگوید در کیفیت در رابطه تأثیرگذار است. همچنین رعایت عفاف، حجاب و متانت، وقار در خانمها و آقایان به دوام و قوام رابطه کمک میکند.
اگر زوجین در این مسائل ضعف داشته و یک عشق روزنامهای، هیجانی و غیر منطقی داشته باشند، در زندگی دچار مشکل میشوند. عشق روزنامهای اصطلاحی است که برای عشقهای هیجانی استفاده میکنند. زیرا اگر یک ماشین روزنامه را آتیش بزنید همه آن ظرف چند دقیقه تبدیل به خاکستر میشود، اما اگر چوب را آتیش بزنید ساعتها میسوزد و در آخر زغال آن قابل استفاده خواهد بود.
عشق واقعی بعد از تشکیل زندگی آغاز میشود و موجب استمرار و استحکام خانواده است. در حال حاضر بسیاری از افراد براساس عشق خیابانی، روزنامهای، هیجانی و... برای ازدواج اقدام میکنند و گاهی از اوقات هم به خاطر این عشق در مقابل پدر و مادرها میایستند و حریم شکنی میکنندو بعد از مدتی به خانه پدر بازمیگردند. این افراد دردسرها و مسائلی را برای خودشان و اطرافیانشان ایجاد میکنند.
منبع: فارس