پشت سیستم در محل کارم نشسته بودم که همکار کناری به سراغم آمد.
پرسید: چیه؟ چی تو اینترنت دیدی که داری میخندی؟
گفتم: اینجا نوشته مدیرکل بازرسی، مدیریت عملکرد و حقوق شهروندان وزارت راه و شهرسازی اعلام کرد: مجوزی برای افزایش قیمت بلیت هواپیما صادر نشده است.
خوب به چی اش میخندی؟ به اینکه اسم شغل اون مسئول، از حرفی که اون مسئول زده طولانی تره؟
نه! میگن آسوده کسی که خر ندارد/ از کاه و جویَش خبر ندارد. الان هم خنده من به خاطر خوشحالی از اینه که یک چیزی گرون شد که توی زندگی من تأثیر نداره. میدونی چند ساله سوار هواپیما نشده ام؟
اتفاقا خیلی هم تأثیر داره. روی زندگی تک تک کسانی که حتی یک بار هم سوار هواپیما نشده اند هم تأثیر داره.
کمی فکر کردم و گفتم: تنها تأثیری که ممکنه داشته باشه و تأثیر مثبتی هم هست، اینه که متقاضیان پرواز کمتر بشن، پروازها هم کمتر بشه و احتمال اینکه یک هواپیما از اون بالا سقوط کنه و صاف بیفته روی سر ما خیلی کمتره.
نه من از این لحاظ میگم کسی که مجبوره بلیت هواپیما رو گرونتر بخره ممکنه یک کارخونه دار باشه و وقتی ببینه قیمت بلیت هم چند درصد گرون شده، بگه حالا که هزینهها رفته بالا، من هم گرون میکنم.
گفتم: راست میگی ها! کلا هر کسی که توی چرخه تولید و توزیع و فروش باشه، ممکنه با خودش بگه حالا که بلیت هواپیما گرون شد، من هم باید جنسمو گرون کنم و این طوری ما هم باید اجناس رو گرونتر بخریم.
پس یادت باشه، قیمت هر چیزی گرون باشه به ما مربوطه!
راستی یه جایی خوندم نوشته بود برای حیوانات خانگی هم عمل زیبایی انجام میدن و هزینههای هنگفتی هم بابتش میگیرن.
آفرین. حتی همون هزینه زیبایی یک گربه خانگی به ما مربوطه.
دیگر چیزی نگفتم و دوباره به خبر افزایش قیمت بلیت هواپیما نگاه کردم. خبری که برخلاف ظاهرش نه فقط به کسانی که از خطوط هوایی استفاده میکنند ربط دارد بلکه حتی به آنها که زیر خط فقر هستند هم مربوط است.