به گزارش شهرآرانیوز پدرش محمد خدابنده، نمونه بارزی از یک شاه بی کفایت و نالایق بود. مردی بی تفاوت و خوش گذران که از حکومت داری تنها تاجی بر سر و مُهری در انگشت داشت. مادرش، اما خیرالنساء بیگم، بر خلاف پدرش، زنی جسور و با اراده بود. در بسیاری از تصمیم گیریهای اساسی مملکت داری ورود میکرد و گاه در دستورات نظامی هم دخالت داشت. در چنین شرایطی، قدرت میان ملکه و قزلباشها دست به دست میشد، اما درایتهای خیرالنسا، خار چشم قزلباشان شده بود. در نتیجه هنگامی که عباس میرزا کودکی هشت ساله بود، مادرش به دست قزلها در حرمسرا خفه شد و تصویر کشته شدن مادر، نخستین بذر نفرت و دشمنی را در قلب شاهزاده کوچک کاشت.
بعدتر هنگامی که پانزده ساله شد، برادرش حمزه میرزا نیز در مقام نایب السلطنه قربانی جاه طلبی قزلباشها و همچون مادرش از صفحه قدرت حذف شد. حالا عباس میرزا در شرایطی که پدرش به خاطر بی لیاقتی از مملکت داری خلع شده بود، تنها گزینه برای پادشاهی بود. پس هنگامی که هفده سال بیشتر نداشت به قزوین آمد و تاج سلطنت را از پدر گرفت و بر کرسی حکومت نشست. این در حالی بود که غرب کشور زیر سم اسبان عثمانی بود و شمال شرق به تاراج ازبکها میرفت.
اما در نخستین گام، آنچه برای شاه عباس اولویت داشت، انتقام خون مادر و برادرش از قزلباشان بود؛ بنابراین در ابتدای کار، سه تن از سرکردگان توطئه را اعدام و چهارتن دیگر را تبعید کرد. سپس با ایجاد یک ارتش دائمی به خراسان لشکر کشید، ازبکها را از شمال شرق از جمله مشهد بیرون راند و بعد از آن، عثمانیها را با واگذاری سوریه و عراق کنونی، به صلح دعوت کرد، اما کمی بعد با کنترل امور و رسیدگی به مسائل درون کشوری، به عثمانیها حمله ور شد و بخشی از مناطق از پیش اشغال شده را آزاد کرد.
یازده سال از حکومتش گذشته بود که تصمیم گرفت پایتخت سیاسی کشور را از قزوین به اصفهان منتقل کند. اصفهانِ آباد، علاوه بر زیبایی و جذابیتهای گردشگری، مختصات جغرافیایی ایده الی برای نظارت هم زمان بر شرق و غرب و جنوب کشور داشت. به علاوه قصد داشت با میزبانی از سفرای اروپایی و تجار خارجی، زمینه را برای مراودات سیاسی اقتصادی و تعاملات برون مرزی مهیا کند. ارادت عباس میرزا به مذهب تشیع، در تبلیغات گسترده حکومتی اش نیز نمایان بود.
شرب خمر به شکل علنی در دوران حکومت او ممنوع شد و دستور داد رسالهای با مضمون مضرات شراب تهیه و توزیع شود. شوق زیارت عتبات عالیات مردم بسیاری را به سوی نجف و کربلا راهی میکرد، اما عراق که در آن ایام در تصرف عثمانیها بود، با تبلیغات ضدصفویه راه را بر ورود ایرانیان مسدود کرد. پس از آن عباس میرزا با پای پیاده به مشهد سفر کرد و دستور داد کاروان سراهای متعددی در این مسیر ایجاد شود تا پس از آن، سفر برای زیارت قبر امام هشتم (ع) میسر شود.
در چنین جامعه ای، علما نیز مردم را به دادن خراج و یاری حکومت تشویق میکردند. اقدامات عمرانی شاه صفوی در اصفهان با ساخت بناهایی، چون «میدان نقش جهان»، «پل زاینده رود»، بخشهایی از عمارت «چهل ستون»، «مسجد امام» و «خیابان چهارباغ»، نام شاه عباس را ضمیمه تاریخ و فرهنگ درخشان این شهر کرد تا آنجا که
ویلفرد بلانت* درباره اش میگوید: «اصفهان یادبود شاه عباس است؛ ساختمان میخواهی تماشا کنی بیا اینجا.»، اما جاه طلبی و خودمحوری بیمارگونه او نسبت به قدرت، در حبس پدر و قتل فرزندانش نمود داشت. همان گونه که خود نیز اقرار داشت: «اگر یکصد پسر میداشتم، حاضر بودم همه را بکشم تا مگر بدون حریف فقط یک روز حکومت کنم.»
او با سوءظنهای خود، پسر ارشدش را کشت و پسر سوم و پنجمش را کور کرد تا اندیشه توطئه را از فرزندان و هر آنکه چشمداشتی به تاج و تختش دارد، دور کند. او در نهایت با استفاده از امکانات و قدرت و هوش بالای خود، نزدیک به ۴۱ سال مملکت را در اوج رونق و آبادانی به دست گرفت و از حوزه امپراتوری خود چنان محافظت کرد که هیچ یک از دشمنان همسایه جرئت حمله به خاک ایران را نداشتند. شاه عباس نهایتأ در سی ام دی سال ۱۰۰۷ خورشیدی در سن شصت سالگی از دنیا رفت.
*جهانگرد و سیاستمدار انگلیسی
شاه عباس به منظور توسعه صحن عتیق حرم رضوی دستور داد بنایی به صورت چهار ایوانی و با حوضی در میانه آن احداث شود.
فضای درونی روضه رضوی اصلاح شد و یک جفت در مرصع قیمتی برای نصب در آنجا هدیه کرد. تعبیه دو پنجره در گنبد بقعه و نقاشی آن به منظور تأمین بهتر روشنایی حرم و زدودن آثار دود شمعها و پیه سوزها، و طلاکاری ساقه گنبد از دیگر دستورات او در زمینه تجهیز حرم مطهر بوده است.
به همین منظور، شاه عباس هنرمندان و صنعتگرانی را برای بازسازی و تعمیر بخشهای آسیب دیده حرم رضوی در حمله ازبکان به مشهد فرستاد. شاه عباس، در سال ۹۸۶ خورشیدی دستور احداث خیابان مشهد و روان کردن جوی آب خیابان را صادر کرد و در سال ۹۹۲ خورشیدی، با تنظیم وقف نامه ای، آب خیابان و متعلقات آن را برای مصارف زائران حرم رضوی وقف کرد.