شاید فکر کنید کاندیدا شدن خیلی آسان است، ولی باور کنید این طوریها هم نیست و ما مردم عادی از آنها بی خبریم. بدون هیچ توضیح دیگری توجه شما را به درددلهای یک کاندیدای مجلس جلب میکنم:
اگر وعده بدهیم، میگویند این کاندیداها الان فرت و فرت وعده میدهند بعدا تک تک آنها را فراموش میکنند. اگر هم وعده ندهیم، میگویند هیچ برنامهای برای بعد از نمایندگی مجلس ندارند. اگر بگوییم سعی میکنیم فلان چیز در مجلس تصویب شود میگویند مگر رأی یک نفر نماینده در میان ۲۸۹ نفر نماینده دیگر چقدر تأثیر دارد؟ اگر هم خودمان همین را بگوییم که فقط نظر ما مهم نیست بلکه نظر بقیه نمایندگان هم مهم است، میگویند پس میخواهی بروی آنجا که دقیقا چه کار کنی؟
اگر ساده زیست باشیم، میگویند فلانی حتی نتوانست زندگی خودش را سروسامان دهد، بعد چطوری خواهد توانست کاری برای سامان یافتن زندگی بقیه مردم انجام دهد، اگر هم ساده زیست نباشیم و وضع اقتصادی خوبی داشته باشیم میگویند فلانی از جنس ما مردم نیست، درد ما را نمیفهمد و فقط فکر رفاه خودش است.
اگر توی عکسهای تبلیغاتی خودمان ژست بگیریم میگویند برای یک رأی چقدر اداواصول از خودشان در میآورند، اگر هم ژست نگیریم میگویند یک عکس از آلبوم خانوادگی خودش را برداشته و از آن به عنوان عکس تبلیغاتی استفاده کرده است.
اگر خیلی رسمی سخن بگوییم، میگویند این هنوز وارد مجلس نشده یک جوری حرف میزند انگار توی مجلس مشغول نطق پیش از دستور است، اگر هم خودمانی حرف بزنیم میگویند این که اطلاعاتش از سیاست و اقتصاد در حد همین مردم کوچه و بازار است اگر نماینده شود اعتبار ما مردم حوزه انتخابیه را از بین میبرد.
اگر توی ستاد انتخاباتی به مردم لبخند بزنیم، میگویند الان، چون دم انتخابات است لبخند از لبشان نمیافتد، اگر هم جدی باشیم میگویند این هنوز نماینده نشده خودش را گرفته است، نماینده بشود معلوم نیست چقدر خودش را بگیرد. اگر بگوییم حل این همه مشکل اقتصادی به این راحتیها نیست، میگویند پس تو برای چه کاندیدا شده ای؟
اگر هم شعار بدهیم که ما میتوانیم، میگویند این کاندیدا خیلی اعتماد به نفس کاذب دارد. خلاصه اینکه همان طور که شما مردم عادی مشکلات دارید، ما هم مشکلات مخصوص خودمان را داریم! حالا شما بگویید کار ما سختتر است یا کار در معدن؟!