ما قوم برگزیده به امتحانیم. هر روز حادثهای نو برای ما حدیث میشود. فصلی تازه رقم میخورد در تقویم زندگی ما. فصلی که طاقت تمام میخواهد و صبر و توان. واقعیت امروز، حکایت درد است و داغ، قصه هجران است و فراق. چه میتوان خواند جز انا لله و انا الیه راجعون؟ اما حقیقت تنیده در واقعیت هم این است؛ رئیسی هم مثل همه مجاهدان از خدا بود و به خدا پیوست.
این را نهایت آرزو میدانیم برای کسانی که به اقامه عدل و داد و صوم و صلاه قامت رشید کردهاند. آنان که گویا به «بسم الله الرحمن الرحیم» اند و اهلِ "الحمدلله رب العالمین". منطق فکریشان در "ایاک نعبد و ایاک نستعین" به یقین رسیده است. آنانی که به تکرار دهباره "اهدنا الصراط المستقیم" در نمازهای واجب، راه را از خدا میخواهند. راهی که "خود بگوید چون باید رفت. " و صراط مستقیم، رئیسجمهور را خادم جمهور کرد که صراط مستقیم راه عبودیت است. عبودیت هم یکی از ظهورات نمایان آن، خدمت به مردم است که عیال خدایند.
از این راه میشود به مقام رفیعِ "انعمت علیهم" رسید. وجهممیزهای که مؤمنان را از "مغضوب علیهم" جدا و از "ضالین" هزار فرسنگ دور میکند. اهل انعمت علیهم همانهایند که در آیه ۲۳ سوره شریفه احزاب، خدواند علی اعلا، آنان را چنین تعریف میفرماید: "مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَ مِنهُم مَن یَنتَظِرُ وَ ما بَدَّلوا تَبدیلًا؛ در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند، صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند) و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند." اینان که امروز به سوگشان سیاه پوشیدهایم، بقیهالسیف شهدا بودند.
با همان عهد عارفانه با خدا. رفتار مدیریتیشان شرح همان عهد بود؛ لذا بیمنت، خدمت به همگان را وظیفه خود میدانستند. خادمِ جمهور بودند. خداوند در عصر دفاع مقدس، ماندگاریشان را امضا کرد تا در دورانی چنین در شکوه شهادتشان، دوباره ما را به تراز پیمان و شکوه عهد توجه دهد. خیلی مهم است که روزگاران با هزار مشقت و سختی برای آدمی تقویم شود و هزاران ورق بخورد، اما در آن عهد تبدیل و تبدلی اتفاق نیفتد. پاداش زیستی چنان، حتماً باید شهادت باشد.
قطعاً شهادتی چنین، برج و باروی خدمت را ارتقا میبخشد. حتماً همافزایی ملی را ضریبی شایسته میبخشد. قطعاً دوباره ملت را منسجمتر میکند. این تجربهای است که بعد از هر شهادت، تکرار کردهایم. این بار هم در تجربهای ناب، تا قلههای سرفرازی خواهیم رفت. همهمان را بگو عزم را جزم کنیم که زمان تعلل نیست. هنگامه تأمل است. به عمل برخیزیم و مصداقی تازه از «و من ینتظر» شویم که «و ما بدلوا تبدیلا» را خداوند برایشان گواهی و گواهینامه میکند.