صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

«انتظار»؛ سرمایه بشر برای ساخت جامعه مهدوی

  • کد خبر: ۲۳۱۴۵۰
  • ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۹
انتظار، سرمایه‌اى معنوى است که خداى سبحان به بشر داده است تا به کمک آن، به اوج عروج معنویت برسد.

آینده روشن بشر، حقیقتى است روشن، بدیهى، فطرى، مسلم و قطعى که تمام پیروان مکاتب، با اندکى تعقل پذیرفته‌اند و می‌پذیرند. البته این اندیشه فطرى جهانى، در اسلام، روشن‌تر از دیگر مکاتب و ادیان منسوخه، تبیین شده است و در میان فرقه‌هاى مختلف اهل‌قبله، تشیع بیش از دیگر گروه‌ها به ذکر جزئیات -براساس منابع وحیانی- پرداخته است.

 این مدعا، مستند به ادله چندى است که اکنون مجال بیان آنها نیست و تبیین آنها در جایگاه خاص خود، باید صورت پذیرد. هدف، بیان نکته‌اى دیگر است: بر مبناى همان شیوه بیان و تربیت قرآنى که گفته شد. بعد از قبول حقیقت مسلم آینده روشن براى بشر، بی‌درنگ ضرورت بهینه‌سازى فرد و جامعه در مسیر انتظار موعود مصلح پیش می‌آید و درپى آن، پرسشى کوتاه که «براى این ضرورت، چه کرده‌ایم؟».

انتظار، سرمایه‌اى معنوى است که خداى سبحان به بشر داده است تا به کمک آن، به اوج عروج معنویت برسد، اما به همان شرط که گفته شد؛ یعنى بهر‌ه‌گیرى صحیح از آن. بیش و پیش از تمام عوامل، درک و احساس نیاز به ظهور و حضور امام موعود است؛ همان درک و احساسى که غریق به کشتى نجات، غریب راه‌گم‌کرده به راهنماى راه‌آشنا و تشنه خشکیده‌لب، به آب صاف و زلال دارد. «انتظار» را برترین عبادت دانسته‌اند، از آن‌رو که این شعله را در درون انسان منتظر برمی‌افروزد تا پرتو آن، هرچه نامردى و نامرادى را بسوزاند.

امام‌صادق (ع) در کلامی جاودانه، «عمل به ورع و محاسن اخلاق» را هم‌زمان با انتظار، برنامه عملى ضرورى دانسته‌اند براى کسانى که دوست دارند در زمره یاران امام موعود باشند. منتظر، همواره باید تمام اعضاى خود را چشم و گوش بداند؛ چشمی به راه رسیدن حضرتش و گوشى در انتظار شنیدن نداى آسمانى ظهور. فردی که سفره درون را براى آن روز خدایى و عدالت گسترده آن نگسترده است، چگونه می‌تواند از موعود عدالت دم زند؟
و چه زیبا گفت بزرگ بانوى شعر پارسى:

پروین! چگونه جامه تواند برید و دوخت
آن کس که نخ نکرده به یک عمر، سوزنى؟

«تربیت نسل مهدوى» نخستین و برترین ضرورت است. براى رسیدن به چنان فرد و جامعه‌ای، تمام امکانات را باید براى این مهم به‌کار گرفت. آیین تربیت نسل مهدوى چیست؟ در غوغاى هجوم وسایل ارتباطى و پیام‌هاى رنگارنگ آنها، چگونه باید «پیام آسمانى انتظار» را به گوش مردمان رسانید، به‌گونه‌ای‌که بر جان آنها بنشیند؟ 

آسمانى بودن و فطرى بودن این نداى الهى، انکارکردنی نیست، ولى در جایى که براى انتقال سخیف‌ترین پیام‌ها، تمام امکانات علمی و آخرین دستاوردهاى دانش بشرى را به‌کار می‌گیرند، ما براى رساندن این نداى فطری که به‌نوعى با شهوت‌ها و میل‌هاى نفسانى تعارض دارد، کدام‌یک از آن امکانات و فناوری‌ها را به‌کار گرفته‌ایم؟

باید در مقام فرد، متخلق به اخلاق مهدوى باشیم و در سطح جامعه، در تربیت مهدوى بکوشیم؛ البته در صدر برنامه‌هاى اخلاق و تربیت مهدوى، توجه دادن خود و دیگران به یاد و فریاد مهدوى، شور و شعور مهدوى، ایمان و آرمان مهدوى و انتظار هماره حضرت، جاى دارد که دیده را تنها به امید دیدار حضرتش بر در بدوزى و در هجران آن جان جهان بسوزى.

ساختن درون فرد و برون جامعه، تنها از معبر این سوختن و ساختن می‌گذرد و در این روزگار غیبت، جز این راه، هیچ راه نجاتى در برابر سرگردانى‌ها و حیرت‌ها و فتنه‌ها تصور نمی‌رود؛ زیرا حضرتش، در این روزگار، مصداق والاى حدیث سفینه و ثقلین و باب حطه است و نمونه آشکار این سخن که -به هدایت امام‌هادى (ع) - در زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم: «و الباب المبتلى به الناس من اتاکم نجا و من لم یأتکم هلک». اما از این نکته نیز نباید غفلت کرد که دفترى که با چنین جملاتى باز شود، نباید در آن، سطورى جز اخلاق و تربیت مهدوى یافت.

قرآن بزرگ، آنجا که از اهداف بعثت پیامبران سخن می‌گوید، از انسان یاد می‌کند و انتخاب عدالت توسط او در کمال آگاهى و آزادى و اختیار، نه به جبر پیامبران. در سوره حدید، سخن از این است که یکی از اهداف پیامبران آن است که: «مردم به عدالت اقدام کنند».

در این تعبیر، باید ژرف نگریست. مردم به اختیار خود، «قسط» را برمی‌گزینند و آن را برپاى می‌دارند، نه اینکه کسى (پیامبر خدا یا دیگرى) آنها را بدان وادارد. عدالت تنها در این صورت، پایدار می‌ماند؛ همچون درختى استوار که ریشه‌اى محکم در زمین دارد و شاخه‌هاى گسترده و پربار و بر در هوا. درخت بدون ریشه دربرابر کدامین باد سبک، توان استقامت دارد، چه رسد به طوفان‌هاى سهمگین.

برپادارى عدالت توسط مردم، یعنى حرکت از ظلم به‌سوى عدالت، یعنى گریز از وضع موجود به‌سوى عدالت موعود. این کار زمانى انجام می‌پذیرد که آدمى، اگر به اختیار خود بدى را برگزیده است، به اختیارى دیگر روى آورد و نیکى را برگزیند. این کار، البته به‌آسانى روى نمی‌دهد. دل کندن از برخى جاذبه‌هاى گذرا، ثابت‌قدمانى می‌طلبد که از راه نلغزند و ژرف‌بینانى که فریب سراب‌ها را نخورند. اینان، صدالبته اندک‌اند و همین است سرّ مهجوریت عدالت در طول هزاره‌هاى تاریخ بشر و همین است سرّ غربت و بی‌یاورى امام موعود عدالت در درازناى سده‌هاى غیبت حضرتش.

حرکت از ظلم به‌سوی عدالت، مقدمه‌اى بس مهم دارد: «احساس ظلم و اقرار درونى به آن». سفر شکوهمند توبه، از همین نقطه آغاز می‌شود. سیر و سفر جاودانه‌اى که «حر یزید» را به «حر شهید» بدل ساخت، از همین‌جا شروع شد و هرکه آزادگى را می‌طلبد، باید ابتدا خود را از قید نفس آزاد سازد؛ یعنى با نگاهى ژرف که پرده دنیاطلبى و شهوت‌خواهى بر آن نیفتاده باشد، سراب را از آب بازشناسد، آن‌گاه با گام‌هاى استوار، راهى دشوار، اما خوش‌فرجام را طى کند. تنها کسى می‌تواند عدالت را در سطح جامعه تحقق بخشد که بیش از آن و پیش از آن، عدالت را در درون خود نهادینه کرده باشد.

این است راه رسیدن به عدالت موعود و این است آیین برپایى جامعه مهدى‌پسند. امروز حضرت همین را از ما می‌طلبد؛ خواسته‌ای که خیر و صلاح دین و دنیای ما در آن است. کسی که در این راه زیبا گام می‌نهد، چندان در بند این نیست که تشرف به حضور حضرتش یابد یا نه، از آن‌روی که در حال انجام وظیفه است؛ همان‌گونه که اویس قرنی یک عمر به انجام وظیفه اندیشید، بدون اینکه پیامبر رحمت را ببیند. ترویج چنین فرهنگی، امروز ضرورتی برای همگان است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.