به گزارش شهرآرانیوز؛ پس از انتشار خبر شهادت سیدابراهیم رئیسی و همراهان ایشان در پرواز اردیبهشت، مهاجران افغانستانی ساکن ایران انگار سوگوارتر بودند. شهید رئیسی توجه ویژهای به حل مشکلات این جامعه غریب داشتند و در طول دوران خدمتشان به عنوان رئیسجمهور، با اقداماتی که انجام داده بودند، پس از چهار دهه، روزنه امیدی را برای حل مشکلات نسلهای مختلف افغانستانیها بهخصوص آنهایی که در ایران به دنیا آمدهاند، ایجاد کرده بودند.
حالا با انتخاب «مسعود پزشکیان» و با استناد به سخنان رئیسجمهور منتخب در مناظرهها، این امیدواری وجود دارد که ایشان هم توجه ویژهای به مشکلات آن بخش از مهاجران افغانستانی که بیش از چهار دهه در ایران هستند یا در این کشور به دنیا آمدهاند، داشته باشند.
تلاش میکنیم در روزهای پیش رو و در گفتگو با چهرهها و فعالان حوزه مهاجرین، از آنها بپرسیم که چه توقعی از دولت چهاردهم دارند.
گپ سوم؛ پیمان حقیقت طلب، کارشناس مسائل مهاجران افغانستانی و مدیر پژوهشهای اندیشکده دیاران
تجربه دولتهای گذشته نشان میدهد که اصولا سیاستهای مهاجرتی ایران در دولتها تعیین نمیشوند و شاید این تصوری باشد که متأثر از دموکراسیهای غربی در ما ایجاد شده باشد که براساس آن، یک حزبی که خودش را مخالف یا موافق مهاجران میداند چه اقدامی در موضوع مهاجران انجام میدهد.
در ایران اصولا اینطوری نیست و سیاستهای مهاجرتی ایران در داخل دولتها، تصمیمگیری نمیشود و معمولا در شورای عالی امنیت ملی، سیاستهای مهاجرتی ایران تعیین میشود که البته روسای جمهور هم یکی از اعضای این شوراست که میتواند تاثیرگذار باشد. اما در طول ادوار گذشته، روسای جمهور ایران در قبال مهاجران، واکنش خیلی خاصی نداشتند.
به نظر من دولت جدید در زمینه مدیریت امور مهاجران با چالشهای خیلی زیادی روبرو هست. چالشهایی که بسیارشان مربوط به مدیریت امور مهاجران میشود. یکی از چالشها، تعیینتکلیف نشدنِ وضعیت مهاجرانی هست که تعداد سالهای حضورشان در ایران خیلی زیاد هست و نسلهای دوم، سوم و چهارم این مهاجران را در ایران تشکیل میدهند.
نگاه موقتی که در سالیان پیش به موضوع حضور مهاجران افغانستانی وجود داشته، باعث شده که وضعیت این مهاجران به صورت تعیینتکلیف نشده باقی بماند. عدم تعیین تکلیفی این مهاجران که اتفاقا ادغام اجتماعی و فرهنگیشان در جامعه ایران سپری شده و فقط ادغام سیاسی-حقوقیشان در ایران و نوع رابطهشان با دولت ایران مسأله است، یکی از چالشهای بزرگ دولت جدید خواهد بود. این مساله نیاز به یک تصمیم شجاعانه دارد که آیا قرار است این ادغام سیاسی-حقوقی هم صورت بپذیرد یا نپذیرد.
مسئله دیگر، بحث مدیریت یکپارچه امور مهاجران در ایران است، علیرغم اینکه در دولت آقای روحانی، لایحه سازمان ملی مهاجرت به مجلس ارسال شد و در دولت آقای رئیسی، کلیات طرح سازمان ملی مهاجرت در مجلس تصویب شد، اما این لایحه و طرح، سرانجام به قانون تبدیل نشد.
در نتیجه ما یک سازمان ملی مهاجرت در ایران داریم که از منظر قانونی در سیستم پذیرفته نشده است. با توجه به اینکه تشکیل سازمانها و معاونتها در ایران، خیلی ساده صورت میگیرد، اما این مورد هنوز صورت نپذیرفته است که نشاندهنده تعارضاتی است که بین دستگاهها در این موضوع در خصوص سهمگیری از مدیریت امور مهاجران وجود دارد. در حقیقت این درگیریها بیشتر هم به ذینفعان امنیتی مربوط میشود. از همینروی موضوع سازمان ملی مهاجرت هم یکی از چالشهای جدی دولت جدید خواهد بود.
جمعیت مهاجران حاضر در ایران در حال حاضر بیش از ظرفیت پذیرش جامعهی ایران است. میزان ظرفیت پذیرش مهاجرتی اصولا در کشورها وابسته به شرایط اقتصادی آنان است.
اگر کشورهای حوزه خلیج فارس تا ۸۰ درصد جمعیت جذب مهاجر دارند به خاطر این است که میزان تولید ناخالص داخلی آنان بسیار بالا است. ایران در حال حاضر شرایط اقتصادی وخیمی دارد و مسلما تعداد مهاجران ورودی پس از تسلط طالبان نمیتوانند در اقتصاد ایران جذب و هضم شوند؛ لذا به نظر سیاست بازگشت مهاجران تازهوارد ادامه پیدا خواهد کرد. اما اینکه این مهاجران دوباره راهی ایران نشوند وابسته به همکاری مرزنشینان است.
در حال حاضر سهم عمدهی ورودهای غیرقانونی مهاجران افغان به ایران با کمک مرزنشینان و شغلهایی که در این مسیر شکل گرفته صورت میگیرد. به نظرم دولت بعدی باید برنامهی ویژهای برای توسعهی اقتصادی و اشتغالزایی برای مرزنشینان ایرانی داشته باشد تا به مشاغلی، چون افغانیکشی روی نیاورند و عملا سیاستهای مهاجرتی ایران را زیر سوال نبرند. در حقیقت پاشنهی آشیل مدیریت امور مهاجران بحث ورود بیوقفهی مهاجران تازهوارد است که آن هم به نظرم فقط با همکاری مرزنشینان قابل کنترل است.
تعیین تکلیف مهاجران نسل دوم و سوم و چهارم، جلوگیری از ورود مهاجران غیرقانونی، ایجاد ساز و کار رسمی شدن نیروهای کار مهاجر و برهم زدن تعادل شوم حال حاضر مبنی بر بهینه بودن غیرقانونی بودن مهاجرت، از جمله اقداماتی است که دولت آینده در مراحل بعدی باید برای ساماندهی وضعیت مهاجران افغانستانی در دست پیگیری قرار دهد.
درباره روابط سیاست خارجی ایران و افغانستان در دولت جدید، مسلما چالشها و البته فرصتهایی وجود دارد. بحث مهاجران افغانستانی در ایران و بحث مهاجرانی که در حال ورود به ایران هستند؛ مطمئنا یکی از موارد اصلی در روابط ایران و افغانستان خواهد بود.
مسأله اصلی دیگر، آب خواهد بود. اگر الان استان سیستان و بلوچستان درگیر مسأله تنشهای آبی بین ایران و افغانستان است در آیندهای نزدیک استانهای خراسان، به ویژه خراسان رضوی هم درگیر تنشهای آبی میان ایران و افغانستان خواهد شد. هر دولتی هم که در افغانستان شکل بگیرد، مطمئنا ساخت سد بر هریرود را پیگیری خواهد کرد، چون یکی از ابزارهای اِعمال قدرت افغانستان خواهد بود و مطمئنا چالش آب، بسیار پررنگتر خواهد شد و تأثیرگذاریاش بر استانهای مرزی هم بسیار بالاست، مخصوصا با توجه به این نکته که یکی از چالشهای داخلی ایران، استانهای شرقی است.
بحثهای حضور داعش در افغانستان و مشروعیت طالبان نیز مطرح هستند. در دولت آقای رئیسی، روابط ایران و افغانستان، پذیریش طالبان در دو محور مبارزه با داعش و شیعیان افغانستان دنبال میشد.
در دولت آقای پزشکیان شاید به این موضوعات با توجه به تبعات و پیامدهایی که برای ایران دارد در مجموع روابط ایران و افغانستان نیز پرداخته شود. بحث کنترل داعش توسط طالبان که توسط دولت پیشین ایران پیگیری میشد در دولت آقای پزشکیان نیز ادامه خواهد داشت.
نکته مهم دیگر در روابط ایران و افغانستان این است که نماینده ویژه رئیسجمهور در امور افغانستان در دولت آقای پزشکیان چه کسی خواهد بود.
*این مطلب از گفتوگوی ایراف با پیمان حقیقتطلب برداشته شده است