به گزارش شهرآرانیوز، همه آنهایی که دل در گرو عشق امامحسین (ع) دارند و قطبنمای دلشان روی کربلای سیدالشهدا (ع) قفل شده است، بارها و بارها در روضهها و مجالس حسینی تعبیر «یا لَیتَنا کنّا مَعَک» را بر لب آورده و آرزو کردهاند کهای کاش در عاشورای سال ۶۱هجریقمری بودند و امام را همراهی میکردند، اما امروز هم راههایی هست که بتوان به ندای «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی» لبیک گفت و وارد خیمهگاه حسینی شد؛ خیمهای که آزادگان عالم تحت لوای آن جمع شدهاند. برای بررسی راههای یاری و همراهی با حضرت اباعبدا... الحسین (ع) با حجتالاسلاموالمسلمین دکتر ناصر رفیعی، کارشناس و خطیب مذهبی و عضو هیئتعلمی جامعهالمصطفیالعالمیه، گفتگو کردهایم.
بهترین راه یاری امام معصوم همان است که ائمه (ع) خود به ما نشان دادهاند؛ چنانکه امیرالمؤمنین (ع) در نامه چهلوپنجم نهجالبلاغه خطاب به عثمانبنحنیف، والی بصره، نوشتهاند: «من سادهترین لباس را میپوشم و سادهترین غذا را میخورم، اما از شما نمیخواهم چنین کنید؛ چون نمیتوانید. اما من را با ورع و اجتهاد و عمل، یاری کنید». این شیوه یاری درباره امامحسین (ع) نیز صادق است.
شخصی که نماز را اول وقت و با توجه میخواند یا به نماز صبح اهمیت میدهد، امامحسین (ع) را یاری میکند؛ چون نماز در سیره حسینی بسیار اهمیت دارد و در زیارت حضرت، شهادت میدهیم که شما نماز را اقامه کردید. امامحسین (ع) و اصحاب ایشان در روز عاشورا میتوانستند نمازشان را در خیمهها بخوانند، اما در دل میدان، نماز را اقامه کردند و فردی مثل سعیدبنعبدا... خود را سپر تیرها کرد تا سیدالشهدا (ع) نمازشان را اقامه کنند و تاریخ اهمیت نماز را دریابد.
ما هم که میخواهیم در خیمه حسینی وارد شویم و از حسرت تاریخیِ خودمان در همراهی نکردن امام کم کنیم، باید چشممان به رفتار حضرت و یارانشان باشد؛ اصحاب امامحسین (ع) اهل بذل و بخشش بودند و جان خود را در راه سیدالشهدا (ع) فدا کردند. هریک از ما هم خوب است بنشینیم و ببینیم چقدر میتوانیم برای امامحسین (ع) از خودمان بذل و هزینه کنیم؛ یکی با قلم، یکی با زبان، یکی با رعایت حجاب و شاد کردن دل خانواده شهدا، دیگری با التزام به نماز، یکی با ترک گناه، جوانی با ازدواج و تکمیل کردن نیم دین خود، دیگری با واسطهگری برای ازدواج یا جلوگیری از طلاق و ازهم پاشیدن یک خانواده؛ اینها همه مصداق بذل و بخشش برای دین و حضرت اباعبدا... (ع) است که ما را در مسیر یاری حضرت قرار میدهد.
سیره علما بهترین تابلو برای برقراری ارتباط عاطفی با سیدالشهدا (ع) است؛ برای مثال مرحوم آیتا... بهجت پنجاه سال زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام میخواند و وصیت کرد ثلث اموالش وقف امامحسین (ع) شود. آن مرحوم پنجاه سال روضه و مجلس حسینی را برگزار کرد و خود درمقابل در مینشست و به عزاداران خوشامد میگفت یا در سیره مرحوم آیتا... نجفیمرعشی آمده است که بهشدت اهل و دوستدار روضه بود.
یکی از سادات تعریف میکند ایشان روزی مرا صدا زد و گفت: «فلانی! به پسرم گفتهام، اما میترسم فراموش کند. به شما هم میگویم؛ اگر از دنیا رفتم، جنازه من را مقابل منبر امامحسین (ع) بگذارید و یک سر عمامه را به منبر و یک سر آن را به تابوت ببندید و روضه امامحسین (ع) بخوانید و بعد از آن مرا تشییع کنید».
سومین عامل مؤثر در ارتباط با سیدالشهدا (ع) و حرکت در مسیر ایشان، پیوند و ارتباط اخلاقی با آن حضرت است. در سراسر کربلا، ایثار، شجاعت، سخاوت و صداقت موج میزد. عزاداران بهویژه نسل جوان باید با این ویژگیهای عاشورا هم پیوند داشته باشند. مهم آن است که این پیوند، فراتر از شیعه و حتی مسلمان بودن است؛ چنانکه آنتوان بارا، نویسنده مسیحی، در کتاب «حسین در اندیشه مسیحیان» مینویسد: «من عاشق روح انقلابی و تواضع امامحسین (ع) هستم. افراد انقلابی غالبا متواضع نیستند و متواضعان، انقلابی نمیشوند، اما امامحسین (ع) بین تواضع و انقلابیگری را جمع کرد»، لذا میبینیم همان انسانی که با دختر سهساله اشک میریزد، در میانه میدان نبرد هم بسیار جنگاوری میکند و شجاعت نشان میدهد و بدن «ارباً اربای» جوانش را به خیمه بازمیگرداند.
یکی از عوامل مؤثر بر موفقیت در یاری امامحسین (ع)، برقراری ارتباط با ایشان در ابعاد مختلف است؛ مثل داشتن ارتباط عاطفی با حضرت سیدالشهدا (ع). امامرضا (ع) میفرمایند: «هرکه اسم حسین (ع) و اصحاب ایشان را شنید و گفت: «یا لَیتَنا کنّا مَعَک فَنَفوزَ فَوْزاً عَظیماً»، با شهدای کربلا محشور میشود».
ایشان همچنین در آن روایت معروف به ابنشبیب میفرمایند: «هرگاه خواستی بر چیزی گریه کنی، بر حسینبن علی (ع) گریه کن!» و نیز امامصادق (ع) به مسمعبنعبدالملک فرمودند: «آیا برای حسین (ع) گریه میکنی؟». وی پاسخ داد: «گاهی». حضرت فرمودند: «میدانی یکی از کارهایی که عزرائیل را هنگام جان دادن با آدم مهربان میکند، گریه بر اباعبدا... الحسین (ع) است؟». ما در زندگی به ارتباط عاطفی با سیدالشهدا (ع) نیازمندیم و برگزاری مجالس و گریه بر مصائب ایشان به این ارتباط کمک میکند.
علاوهبر ارتباط عاطفی، برای یاری سیدالشهدا (ع) باید با ایشان ارتباط اعتقادی نیز برقرار کنیم. صرف داشتن رویکرد و نگاه عاطفی به عاشورای حسینی کفایت نمیکند. اینکه امامحسین (ع) در شب عاشورا به حضرت زینب (س) میفرمایند: «همه میروند و فقط خدا میماند»، این یعنی به یاد معاد باشیم.
اگر در صبح عاشورا فرمودند: «خدایا! با تو شروع میکنم» و مکرر در کربلا آیه «إِنَّـا لِـلَّـهِ وَ إِنَّـا إِلَـیْـهِ رَاجِـعُـونَ» را تلاوت میکردند و در ملاقاتها میفرمودند: «حَسْبیا... وَ نِعْمَالْوَکیلُ» یا اگر روز عاشورا هنگام یورش به قلب سپاه دشمن میفرمودند: «لا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»، همه جلوههای توحید و معادباوری بود. امروز هم باید در اینباره بین ما و سیدالشهدا (ع) پیوند اعتقادی برقرار باشد و کربلا، کانال خداشناسی و تقویت توحید، نبوت و معاد در ما باشد.
اگر خداوند اراده کند چیزی بماند، میماند، لذا اولین رمز ماندگاری واقعه کربلا، اراده الهی است. دومین دلیل بر ماندگاری واقعه کربلا، اخلاص است. اخلاص باید مبنای عزاداریهای ما باشد. اخلاص باید اساس مداحی و منبر ما باشد. اگر برای خدا سخنرانی کنیم و از مصائب امامحسین (ع) بگوییم، در مخاطب اثر میکند؛ رهبری امام معصوم، گستردگی عناصر واقعه و حضور اقشار مختلف، حقمداری، تبیینها و روشنگریهای امامسجاد (ع) و حضرت زینب (س)، برپایی مجالس عزاداری و ذکر مصیبت و بالاخره گریه بر مصائب سیدالشهدا (ع)، از مهمترین عوامل ماندگاری عاشورای حسینی در طول تاریخ است، لذا ضرورت دارد مجالس حسینی بهویژه روضههای خانگی، برگزار و شور و شعور در آنها دنبال شود.
اگر فردی موفق شد این پیوندهای عاشورایی را در خود ایجاد کند و به مقام معالحسین برسد، رنگوبوی حسین (ع) را هم میگیرد؛ مثل جون، غلام اباعبدا... (ع) که وقتی روی زمین افتاد، حضرت سیدالشهدا (ع) بالای سر او آمدند و سرش را به دامان گرفتند و همانجا بود که او عطر امامحسین (ع) را گرفت. در گزارشها آمده است حتی ۱۰روز بعد از حادثه عاشورا، جنازه جون همچنان بوی عطر میداد. یا حر، دههاسال بعد از واقعه عاشورا وقتی قبرش را گشودند، بدنش همچنان سالم بود.
اینها نتیجه حسینی شدن است. هرکه با حسین (ع) پیوند خورد و عطر او را گرفت، چنین عزت و اثری پیدا میکند. امروز هم چنین است و همانطور که دیدیم، در دوران دفاع مقدس یا ماجرای دفاع از حرم حضرت زینب (س)، آنها که مسیر حسینی شدن را انتخاب کردند، چه عزت و آبرویی یافتند و چه رشادتها که رقم نزدند.