حمیده ذاکری | شهرآرانیوز؛ سیره اهلبیت (ع) تنها روایتهای مختلفی از چند زندگینامه نیست، بلکه شیوهنامهای برای زندگی است؛ شیوهنامهای که لازم است مقابل چشممان باشد تا بدانیم در زندگی چطور قدم برداریم. یکی از بخشهای مهم سیره ائمه اطهار (ع)، سیره اجتماعی آن بزرگواران است؛ رفتاری که به دین گره خورده است و متمرکز بر اعمال ما درمیان مردم است. یکی از اصول این سیره، توجه به اصل تولی و تبری است که براساس آن شیعیان را به دوستی اهلبیت (ع) و بیزاری از دشمنان آنان دعوت میکردند. زیارت عاشورا را میتوان نمونه برجستهای از بیان تولی و تبری در عقاید شیعه دانست.
قرآن بهعنوان محل رجوع برای اطلاع از آنچه خدا برایمان خواسته است، حضرت ابراهیم (ع) را الگوی عملی تولی و تبری معرفی میکند؛ آنجا که در آیه ۴ سوره ممتحنه میخوانیم: «برای شما مؤمنان بسیار پسندیده و نیکوست که به ابراهیم و اصحابش اقتدا کنید که آنها به قوم (مشرک) خود گفتند: ما از شما و بتهای شما که بهجای خدا میپرستید، بهکلی بیزاریم. ما مخالف و منکر شماییم و همیشه میان ما و شما کینه و دشمنی خواهد بود تا وقتی که تنها به خدای یگانه ایمان آرید».
تولی به معنی دوستی و تبری به معنی دوری کردن است. این دو عمل که در فروع دین نیز آمدهاند، در روایاتی که از ائمه اطهار (ع) به ما رسیدهاند، گاه بهعنوان شرط پذیرش اعمال نیک آمدهاند؛ چراکه تولی به معنی دوستی و پذیرش ولایت این بزرگواران تعبیر شده است؛ به همین دلیل است که امامرضا (ع) این اصل مهم را واجب دانسته و درباره آن فرمودهاند: «دوستی با دوستان خدا واجب است. همچنین دشمن داشتن و بیزاری جستن از دشمنانِ اولیای خدا و سرکردگان آنان واجب است».
رسول خدا (ص) گاه در جمع اصحاب از آنها سؤالی میپرسیدند تا پس از دریافت جواب، توجه آنها را به نکتهای جلب کنند یا امر مهمی را تذکر دهند. آن روز هم از اصحاب درباره محکمترین دستگیره ایمان پرسیدند. اصحاب هریک چیزی گفتند؛ نماز، روزه، حج، جهاد و.... پیامبر (ص) فرمودند: «همه اینها مهماند؛ لیکن محکمترین دستگیره ایمان، دوستی و دشمنی در راه خداست و اینکه دوستان خدا را دوست داشته باشی و از دشمنان او بیزار باشی».
دوستی با اهلبیت (ع) هرچند آرزو و ذکر هر روزه ماست -آنچنان که در زیارت امینا... نیز میخوانیم: «خداوندا! دل و جان مرا شیفته اولیای برگزیدهات قرار ده و مرا در زمین و آسمانت محبوب گردان» -، اما شرط و شروطی و متر و معیاری دارد که باید آن را رعایت کنیم.
آمده بود نزد حضرت علی (ع). نشست کنارش و به ایشان گفت:ای امیرالمؤمنین! من تو را دوست دارم و به فلانی هم علاقهمندم. منظورش از فلانی، یکی از دشمنان آن حضرت بود. حضرت علی (ع) به او فرمودند: «یا کور باش یا بینا!». (مستطرفاتالسرائر، ص ۶۳۹).
میگفت قیامت که شود، منادی با صدای رسا ندا دهد: «کجایند آنهایی که بهخاطر خدا همدیگر را دوست داشتند؟ برخیزید و بدون حساب بهسوی بهشت روید! در این موقع فرشتگان الهی از آنها استقبال میکنند و از آنها میپرسند شما از کدام گروه مردم هستید؟ میگویند ما بهخاطر خدا گروهی را دوست داشتیم و بهخاطر خدا گروهی را دشمن داشتیم. فرشتگان میگویند: چه خوب است پاداش عملکنندگان!» (نقل از امامسجاد (ع)).
به ابوحمزه ثمالی گفته بود: «کسى خدا را میپرستد که خدا را بشناسد، ولى کسى که خدا را نمىشناسد، او را همینطور که ملاحظه میکنى، بهگمراهى میپرستد». ابوحمزه پرسیده بود: «قربانت شوم، معرفت خدا چیست؟». به او گفته بود: «تصدیق خداى عزوجل و تصدیق رسول خدا (ص) و دوستداران على (ع) و پیروى از او و از امامان برحق و بیزارى جستن از دشمن آنها. این است شناخت خداوند». (امام محمدباقر (ع)، اصولکافی، ترجمه مصطفوى، جلد۳، صفحه ۱۲۵).
به امام حسن عسکری (ع) نامه نوشته بودند تا تکلیفشان را درباره فرقه واقفیه بدانند. امام در جواب آنها نوشته بودند: «آنها را دوست نداشته باشید؛ به عیادت بیماران آنان نروید، در تشییع جنازههایشان شرکت نکنید، بر مردههایشان نماز نخوانید و در این مورد فرقی نمیکند که کسی، امامت یکی از امامان معصوم را انکار کند یا اینکه فردی که دارای مقام امامت از طرف خدا نیست را جزو امامان معصوم بداند یا (مانند مسیحیان) قائل به تثلیث باشد».