متأسفانه تاریخ بخش بزرگ حیات مبارک حضرت زینب (س) را مغفول گذاشته و آنطور که باید، از برکات و ابعاد آن سخن نگفته است و بیشتر اطلاعات ما از آن بانوی بزرگوار مربوطبه واقعه عاشورا و حوادث پس از آن همچون اسارت، مجلس ابنزیاد و مجلس یزید و خطبهخوانیها در کوفه و شام است، اما از همین فرازهای کوتاه، میتوان پنج تابلو یا نقشه راه بهدست آورد که الهام از آنها و کاربردشان میتواند ما را به سیره زینبی نزدیک کند.
تاریخ از بیان جلوههای نورانی حیات حضرت زینب کبری (س) غفلت و در این زمینه کمکاری کرده است، اما ما میدانیم که آن بانوی بزرگوار، تاریخ صدر اسلام و محضر پیامبر (ص)، امیرالمؤمنین (ع)، حضرت زهرایمرضیه (س)، امامحسن (ع) و امامحسین (ع) را درک کرده است. بین این تاریخ تا وقوع عاشورا نزدیک به شصت سال میشود. اگرچه حضرت در زمان شهادت مادرشان پنجساله بودند، محدثان از قول ایشان، خطبه فدکیه حضرت زهرا (س) را نقل کردهاند. بنا بر تصریح برخی منابع، ایشان در کوفه نیز درس تفسیر داشتند و برای زنان تفسیر قرآن میگفتند. اینها هم نباشد، همان نقشآفرینی در کربلا و پس از آن، برای حضور اثرگذار زینب کبری (س) در تاریخ کافی است.
تابلوی نخست مربوطبه قتلگاه است که ایشان در مواجهه با بدن بیسر برادر و شهادت امامحسین (ع) به خداوند عرض کردند: «اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقُرْبَانَ»؛ این تجلی خدامحوری و تلاش برای قبولی اعمال است. این جمله، بسیار کلیدی است که بانویی همچون عقیله بنیهاشم (س) باوجود دیدن داغ شش برادر، دو فرزند و پنج برادرزاده، بازهم قبولی اعمال و رضایت خدا برایش مهم است.
ایشان به ما آموختند که در عین مصیبت و غم هم باید محور زندگیمان خدا باشد و اگر چنین کردیم، همه کارها درست میشود. پیام دیگر این جمله حضرت زینب (س)، آن است که اصل در عمل به قبولی است، نه صحت؛ وگرنه عبادت ششهزارساله شیطان باید مانع از طرد او از درگاه خدا میشد.
تابلوی دوم در مجلس ابنزیاد خلق شد؛ آنجا که فرمودند: «ما رأیت الا جمیلاً»، این زیبایی در بدنهای برخاکوخونافتاده شهدا یا شهادت طفل شیرخوار یا آتش زدن خیمهها نبود، نه؛ بلکه زیبایی عاشورا در رازونیازها، جانفشانیها، غیرت، ایثار، اخلاص، مناجاتها و وفاداریهاست.
زیبایی نگاه حضرت زینب (س) را باید در این جمله جستوجو کرد که به تاریخ میگوید در زندگی، سختیها را زیبا ببینید وقتی مصلحت الهی چنین اقتضا میکند؛ برای همین است که امیرالمؤمنین (ع) هم بر شهادت همسر جوانشان صبوری کردند. این تعبیر به ما یاد میدهد که زندگی مملو از چراییهاست که فقط خدا مصلحت آنها را میداند. باید مراقب باشیم که به صفت رضا در مواجهه با مشکلات آراسته شویم، همانطور که حضرت زینب (س)، مرضیه بودند.
تابلوی سوم از آموزههای ماندگار خانم زینب کبری (س) به مجلس یزید مربوط است. ایشان بعد از بیست روز تحمل سختیهای اسارت، آفتاب داغ، خستگی و گرسنگی، آزار و شکنجه وقتی به شام رسیدند و وارد مجلس یزید شدند، به وی فرمودند: «هر کاری میخواهی بکن، اما بدان که محبت ما را نمیتوانی از دلهای مردم بیرون ببری (محبت ما در دلهای مردم است)»؛ و تاریخ ثابت کرد که این محبت تا به امروز نهتنها کم نشده، بلکه روزبهروز افزایش یافته است.
تابلوی چهارمی که زینب کبری (س) بهزیبایی تمام در مقابل چشم تاریخ ترسیم کردهاند، در جلسه یزید خلق شده است. ایشان وقتی وارد مجلس یزید شدند، با عظمت و بیاعتنا به خلیفه از مقابل وی عبور کردند و در مقابل سؤال یزید که پرسید او کیست، فرمودند: «من، تو را کوچک میبینم».
رهروان آن بانو نیز در طول تاریخ چنین بودهاند؛ چنانکه امامخمینی (ره) با تأسی به همین سیره و باخدا بودن، نه استعمار را بزرگ دیدند، نه شاه و نه مزدورانش را. امیرالمؤمنین (ع) در نهجالبلاغه میفرمایند: «هرکه خدا برایش بزرگ شد، غیرخدا برایش کوچک میشود»؛ و سرانجام تابلوی پنجم از سیره زینبی (س) که پیش چشم تاریخ قرار گرفته است، مربوط به حجاب است. نقل شده است یزید در مسجد بزرگ اموی، پردهای کشیده بود و زنان بنیامیه، اشراف و بزرگان پشت پرده بودند و در سوی دیگر پرده، مردان و بزرگان نشسته بودند.
وی اهلبیت امام (ع) را که حدود هشتاد زن و بچه میشدند، در مقابل دیدگان مردان، وارد مجلس کرد و نشاند! حضرت زینب (س) بعد از تحمل همه سختیهای اسارت، خطاب به یزید فرمودند: «این عدالت است که زنان خود را پشت پرده بنشانی و ناموس پیامبر (ص) را در مقابل نامحرمان قرار دهی؟». اینچنین، مسئله حجاب و اهمیت آن برای خاندان رسالت را به رخ کشیدند.