صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

دستگیری سارقی که برای مالباخته‌ها نامه حلالیت می‌نوشت!

  • کد خبر: ۲۴۲۹۱۵
  • ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۲:۲۵
جوان ۲۵ ساله‌ که همه رویایش راه‌اندازی یک شرکت تجاری بود، برای رسیدن به رویایش وارد بازی خطرناکی شد و به عضویت یک باند سرقت درآمد. او اما پس از هر سرقت دچار عذاب وجدان می‌شد و برای اینکه از عذابش بکاهد برای مالباخته‌ها نامه می نوشت.

به گزارش شهرآرانیوز، اواسط هفته گذشته ماموران پلیس آگاهی تهران اعضای یک باند سرقت را دستگیر کردند که به خانه‌ها دستبرد می‌زدند. همه اعضای این باند سابقه دار بودند به جز یک نفر. کم سن و سال‌ترین عضو گروه، احسان نام داشت که هیچ گونه سابقه‌ای در پرونده اش وجود داشت و نخستین باری بود که دست به سرقت می‌زد. عجیب اینکه بررسی‌ها نشان می‌داد که احسان پس از هر سرقت دچار عذاب وجدان می‌شد و یک برگه به روی یخچال خانه مالباخته‌ها می‌چسباند با این مضمون که «لطفا مرا ببخشید...» او حالا در گفتگو با رسانه ها از انگیزه خود برای ارتکاب سرقت‌ها و پشیمانی عجیبش پس از هر سرقت می‌گوید.

پرونده‌ات نشان می‌دهد که تحصلیکرده‌ای؟

درست است. من لیسانس مدیریت دارم و آدم آبروداری هستم. سال‌ها زحمت کشیدم و درس خوانده ام تا برای خودم اسم و رسمی داشته باشم، اما به بن بست رسیدم.

چرا یک جوان تحصیلکرده باید تبدیل به سارقی حرفه‌ای شود؟

چون هرچه تلاش کردم به خواسته هایم نرسیدم. نه پشتوانه مالی دارم و نه پدر و مادری پولدار. به سختی توانستم درس بخوانم و وارد دانشگاه شوم. یعنی هم درس می‌خواندم و هم کار می‌کردم تا هزینه تحصیلم را فراهم کنم. همه رویایم این بود که یک شرکت تجاری برای خودم تاسیس کنم و کار و کاسبی خودم را راه بیندازم، اما سرمایه‌اش را نداشتم. برای همین تصمیم گرفتم وارد باند سرقت شوم تا سرمایه اولیه‌ام جور شود. البته قصدم این بود که پول‌های دزدی را بعدا به صاحبش برگردانم و این دیگر اسمش دزدی نبود، قرض بود. انگار از آدم‌های غریبه قرض می‌گرفتم تا در آینده نه چندان دور به آنها برگردانم. به همین دلیل بود که در هر سرقت، چند خط برای مالباخته‌ها می‌نوشتم تا بدانند من سارق نیستم.

اما به نظر می‌رسید نامه‌هایی که می‌نوشتی بیشتر به خاطر این بود که عذاب وجدان خودت کمتر شود؟

این هم درست است. من ذاتا که دزد و خبیث نیستم. همانطور که گفتم، انسان آبرو داری هستم. دلم نمی‌خواست پول حرام وارد زندگی و کسب و کارم شود.

توی نامه‌هایت چی می‌نوشتی؟

اینکه من دزد نیستم و به زودی پولتان را برمی گردانم یا حلالم کنید و این پول را به عنوان قرض به یک جوان بیکار در نظر بگیرید. به خودم قول داده بودم بعد از تاسیس شرکتم بدهی هایم را برگردانم.

چطور در یادت می‌ماند که چند مورد سرقت انجام داده ای؟

برای این کار دفترچه تهیه کرده بودم. تمامی آدرس‌ها و پولی که سهم من از هر سرقت می‌شد را داخل آن می‌نوشتم. حتی تصمیم داشتم قرضم را به نرخ بازار بر گردانم. مثلا ۲۰۰ گرم طلا برای فلان مالباخته و...

برگردیم به روزی که سرقت را شروع کردی، توضیح بده که چطور با اعضای باند آشنا شدی؟

یکی از اعضای گروه، از اقوام دورمان بود. او وقتی از زندان آزاد شد به دیدنم آمد و گفت که می‌خواهد به خانه‌ها دستبرد بزند. می‌گفت مردم در خانه هایشان پول و طلا نگه می‌دارند که راحت می‌شود با شگردی خاص وارد خانه‌ها شد و به راحتی نقشه سرقت را اجرا کرد.

با چه شگردی؟

یکی از اعضای باند می‌توانست با کارت تلفن در خانه‌ها را باز کند. سپس مابقی وارد می‌شدیم و اموال با ارزش را به سرقت می‌بردیم.

چطور دستگیر شدید؟

ظاهرا در یکی از سرقت ها، یکی از اعضای باند ماسک خود را برداشته بود تا یک بطری آب بنوشد. از قضا دوربین مداربسته‌ای که روبه روی ساختمان بود، چهره او را ثبت کرده بود. چون سابقه‌دار بود، لو رفت و همگی دستگیر شدیم.

منبع: همشهری آنلاین

برچسب ها: دستگیری سرقت سارق
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.