نگاهی به سریالهای ماه رمضانی کارگردان و بازیگر مشهدی که روزگاری رونق بخش تلویزیون بود.
به گزارش شهرآرانیوز، ساختههای رضا عطاران، بازیگر و کارگردان مشهدی تئاتر، سینما و تلویزیون، در میان خاطرهانگیزترین سریالهای ماه رمضان قرار دارد. سریالهایی که هرچه از زمان پخش آنها میگذرد جای خالیاش در تلویزیون بیشتر احساس میشود.
عطاران کودکی و نوجوانیاش را در محله گاراژدارهای مشهد سپری کرده است. این تجربه زیستی در سریالهای او بهویژه آنهایی که برای پخش در ماه رمضان تولید کرده مشهود است. او متأثر از محیطی که در آن سالهای ابتدایی زندگیاش را گذرانده، توانسته موقعیتهایی را خلق کند تا مخاطب بیشتر درکش کند. موقعیتهایی که نه ماورایی بودند و نه باورنکردنی؛ بلکه مخاطب خود را در دل آثار او میدید و احساس همذاتپنداری با کارهای او داشت.
همین پایهگذاری که چندان هم رسمی نیست باعث شد بعد از آثار این کارگردان مشهدی کارگردانهای دیگری هم به طرف ساخت سریال طنز برای ماه مبارک رمضان بروند. البته عطاران تنها برای ماه رمضان سریالهای شبانه تولید نکرد و او در کارنامه خود برای مناسبتهای مختلف روی صندلی کارگردانی در سریالسازی تلویزیونی نشست.
در میان فعالیتهای سینمایی عطاران آثار جدی هم به چشم میخورد. اما همه سریالهایی که برای تلویزیون بازی و یا کارگردانی کرده طنز است. سریال «ساعت خوش»، «سال خوش»، «کوچه اقاقیا»، «دنیای شیرین»، «سیب خنده»، «قطار ابدی» و ... از دیگر سریالهای او در تلویزیون هستند.
در ادامه به ۳ سریال «خانه به دوش»، «متهم گریخت» و «بزنگاه» که او برای پخش از تلویزیون در ماه مبارک رمضان ساخته نگاهی انداختهایم.
پخش سریالی این سریال
بعد از سالها حضور موفق عطاران در سینما و تلویزیون سال ۱۳۸۳ بود که قرعه سریالسازی برای ماه مبارک رمضان به نام او افتاد. «خانه به دوش»، نخستین سریالی بود که او برای مناسبتی دینی و برای ماه رمضان ساخت. در همان سال سه شبکه یک، دو و پنج سیما هم به ترتیب سریالهای «اگه بابام زنده بود» اثر همایون اسعدیان، «کمکم کن» ساخته قاسم جعفری و «رسم عاشقی» به کارگردانی سعید سلطانی را پخش میکردند که حتی شاید به سختی اسم آنها را به خاطر بیاوریم.
در «خانه به دوش» عطاران تلاشهای مردی به نام ماشاءالله (با نقش آفرینی حمید لولایی)، را روایت میکرد که در مضیقه مالی بود. او به پیشنهاد فردی دیگر که تازه با او آشنا شده تصمیم میگیرد برای کسب درآمد بیشتر به مالزی سفر کند. در واقع سفر به مالزی برای کار دسیسه باجناق ثروتمند ماشاءالله، اصلان (با بازی غلامحسین لطفی) است. اصلان میخواهد با به دردسر انداختن ماشاءالله هم او را آزار دهد و هم پولهای او را بالا بکشد. این سریال چند باری از شبکههای مختلف سیما بازپخش و حتی سال ۱۳۹۷ هم نسخه سینمایی آن از تلویزیون پخش شد.
چون متهم گریزان
طعم سریال طنز عطاران زیر دندان مسئولان شبکه سه صداو سیما مزه کرده بود و اقبالی که مخاطبان تلویزیون به «خانه به دوش» نشان دادند باعث شد تولید سریال رمضانی سال ۱۳۸۴ این شبکه هم به رضا عطاران سپرده شود. عطاران در سریال «متهم گریخت» باز هم کوشید واقعیت جامعه را با زبانی طنز به تصویر بکشد. واقعیتی که به خاطر ملموس بودنش مخاطب را در طول ماه مبارک رمضان پای تلویزیون نشاند. او این بار هم مهاجرت برای ساختن زندگی بهتر را دستمایه داستان سریالش قرار داد و در آن بستر به بیان مسائل اجتماعی پرداخت.
هاشم (با هنرمندی سیروس گرجستانی)، به دلیل مشکلاتی که بیماریاش برای او ایجاد کرده مجبور میشود دست از شغل خود در شهری دور افتاده بکشد و به همراه خانوادهاش به تهران هجرت کند. در طول اقامت او و دیگر اعضای خانواده ماجراهایی پیش میآید که آنها را دست آخر مجبور میکند به شهر کوچک خودشان بازگردند.
در سال ۱۳۸۴ یک سریال به کارگردانی علیرضا افخمی با عنوان «او یک فرشته بود» از شبکه دو پخش میشد، که به واسطه داستان فیلم، در کنار «متهم گریخت» در خاطرهها مانده است.
بعد از «متهم گریخت» این بازیگر و کارگردان مشهدی، حضورش را در تلویزیون کمرنگ و از کار برای رسانه ملی یکی دو سالی کناره گیری کرد.
بزنگاه آخر
۲ سال بعد از پخش سریال «متهم گریخت»، مدیران شبکه سه تصمیم گرفتند سریالسازی برای ماه رمضان را به کارگردانان دیگر بسپارند. حاصل این اتفاق، تولید ۲ سریال در سالهای ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ با عنوان «زیر زمین» و «یک وجب خاک» به ترتیب ساخته علیرضا افخمی و علی عبدالعلیزاده بود. این دو اثر چندان نتوانستند مخاطب را به خود جذب کنند و خیلی زود از خاطرهها محو شدند. به همین سبب رمضان ۱۳۸۷، رضا عطاران، «بزنگاه»، سومین و آخرین سریال مناسبتی خود را برای این شبکه و به طور کلی برای تلویزیون جلوی دوربین برد.
جدای از همه تفاوتهای «بزنگاه» با ۲ ساخته پیشین عطاران، خود او در این سریال نقش اصلی را بازی کرد.
با اینکه رمضان ۱۳۸۷، سریال طنز دیگری، با عنوان «مامور بدرقه» به کارگردانی سعید سلطانی، با بازی سیروس گرجستانی و محسن تنابنده از شبکه پنج سیما پخش میشد و با وجود رقیب سرسختی همچون سریال «روز حسرت» ساخته سیروس مقدم، که از شبکه یک سیما روانه آنتن شده بود، اما «بزنگاه» از هردو آنها در جذب مخاطب پیشی گرفت.
عطاران در «بزنگاه» قصه خانوادهای را روایت کرد که بعد از درگذشت پدرشان، به دنبال تقسیم میراث پدریشان با هم به اختلاف خوردهاند.
حاشیههایی که برای «بزنگاه» بعد از پخش به وجود آمد، باعث شد این سریال عنوان آخرین همکاری عطاران با تلویزیون لقب بگیرد. این حواشی بیشتر به دلیل نشان دادن چهره بیپروای یک معتاد به موادمخدر پدید آمد؛ تصویری که عطاران از اعتیاد نشان داد بخشی از وقایع جامعه ماست که بعضی تاب تماشای آن را نداشتند و با آن به مخالفت برخاستند و «بزنگاه» را به حاشیه کشاندند.
واقعیت در برابر انتزاع
۱۲ سال از آخرین سریال عطاران که در ماه مبارک رمضان از تلویزیون پخش شد میگذرد. در همه این سالها و در میان دهها سریالی که در ژانرهای مختلف تولید شد هنوز مجموعه تلویزیونی که بتواند برای مخاطب خاطرهسازی کند یافت نمیشود. در میان همه آنها، بعد از آثار عطاران تنها مجموعه تلویزیونی که مردم قدری بیشتر با آن خاطره دارند «پایتخت ۴» است که سال ۱۳۹۴ از شبکه یک سیما پخش شد.
بیشتر سریالهای رمضانی تا پیش از ساختههای عطاران محتوا و مضمونی اخلاقی و عرفانی داشتهاند. او با ساخت سریالهای طنز تعریف سریالسازی برای ماه روزهداری را تغییر داد. در واقع این عطاران بود که نشان داد میتوان برای ساخت فیلم مناسبتی به قالبهای دیگری همچون طنز هم اندیشید.
همانند سریال «زیرخاکی» که این شبها از شبکه یک پخش میشود، سریالهای طنز متعددی برای پخش در ماه رمضان تولید شد که اغلب فضایی انتزاعی و فانتزی داشتند و همین فضاسازی ناملموس، تنها ساعتی از فراغت مخاطبان رسانه ملی را پر کرد و هیچ جایی در خاطرات آنها برای خود باز نکرد. در حالی که آثار عطاران آینه بخش عظیمی از جامعه بود و مخاطب تلویزیون هم به دلیل همین واقعیتگرایی با ۳ سریال رمضانی او ارتباط برقرار کرد.