صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت...

  • کد خبر: ۲۶۲۷۷
  • ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۹
یوسف بینا - روزنامه نگار و مدرس دانشگاه
دیروز که خبر زلزله تهران را شنیدم، بی‌اختیار به‌یاد بیت‌هایی از شعر «دماوندیه» ملک‌الشعرا بهار افتادم؛ به‌ویژه آنجا که شاعر خطاب به کوه دماوند می‌گوید: «شو منفجر‌ای دل زمانه/ وآن آتش خود نهفته مپسند!» بهار که از وضع اجتماعی ایران در آن زمان ناراضی است و به آن اعتراض دارد، از قله دماوند خواهش می‌کند که آتشفشان خاموش خود را فعال سازد و زلزله‌ای ایجاد کند و مواد مذاب خود را بر سر مردمی بریزد که در یک کلام «ناشکری» کرده‌اند و «ناشکری» نیز مصداق «کفران نعمت» و در نتیجه «کافرشدن در برابر خداوند» است. تخیل‌های شاعرانه اگرچه در ساحت سخن بسیار زیبا و تأثیرگذار است، به‌همین مقدار که دیدیم و شنیدیم می‌تواند سهمگین و ترسناک باشد؛ اما درعین‌حال ریشه در واقعیتی مهم و حقیقتی تلخ دارد.
از سوی دیگر، این روز‌ها که شیوع کرونا دامنگیر همه مردم جهان شده و زندگی نوع بشر را دستخوش تحولی عجیب کرده است، فکر سهمگین و ترسناک دیگری را به ذهن آدم می‌آورد و آن هم «انتقام جهان طبیعت از انسان» است؛ انسانی که در یکی‌دو قرن اخیر بی‌مهابا به همه اجزای جهان هستی دست انداخته و در ساحت نظر و عمل دست به‌ویرانگری طبیعت برای مصادره آن به‌مطلوب خویش زده است؛ شهر‌ها را یکی پس از دیگری بدون هیچ‌گونه هماهنگی با جهان طبیعت گسترش داده و کارخانه‌هایی برای رفاه خویش ساخته است که هر کدام از آن‌ها برای نابودی محیط‌زیست به‌مثابه شلیک تیری کاری است.
سیل سال گذشته و آسیب‌هایی که شهر‌ها و روستا‌های ایران از آن دیدند، زلزله‌های پی‌درپی در مناطق مختلف که یکی‌یکی به ویران‌شدن بخش‌هایی از سکونت‌گاه‌های انسانی منجر می‌شود و خطر آن را هر لحظه در بیخ گوش شهر‌های بزرگ احساس می‌کنیم و بالاخره شیوع ویروسی که اگرچه منشأ آن را حدس می‌زنیم، اما کسی نمی‌داند چه عاقبتی خواهد داشت و نوع انسان را دچار چه بدعاقبتی‌هایی خواهد کرد و مسائل دیگری از این دست، همه‌وهمه می‌تواند به ما گوشزد کندکه سال‌هاست چه بلا‌هایی بر سر مادر طبیعت آورده‌ایم و در آغوش پرمهر او نشسته‌ایم و از دامن پربرکت او توشه‌ها برداشته‌ایم و در همین حال کمر به نابودی او بسته‌ایم.
حالا ما می‌توانیم فعلا به جا‌های دیگر جهان کاری نداشته باشیم و بگذاریم هر کس به هر روشی صلاح می‌داند چاره‌ای بیندیشد، اما دست‌کم ما ایرانی‌ها که همواره می‌گوییم «یدا... فوق ایدیهم»، اما در عمل آن را جدی نمی‌گیریم و همیشه می‌خوانیم «ای خدا،‌ای فلک،‌ای طبیعت/ شام تاریک ما را سحر کن!»، اما کردارمان نشان می‌دهد که دست‌بالای خداوند را فراموش کرده‌ایم و نیز فراموش کرده‌ایم که همین آسمان و همین طبیعت چه بلا‌هایی می‌توانند بر سر انسان بیاورند، باید در خیلی از امور بازاندیشی کنیم؛ در اموری مثل سبک زندگی مصرف‌گرایانه و آسیب‌زننده به محیط‌زیست و در یک کلام در سبک زندگی غافلانه خویش باید بازاندیشی و بازنگری کنیم و به‌صورت اورژانسی برای آن چاره‌ای بیندیشیم و آن را به‌اصطلاح فوری‌وفوتی تغییر دهیم تا بیش از این در ورطه‌ای که نمایانگر انتقام طبیعت است نمانیم و نیز از خداوند بخواهیم به‌جای آنکه قدرت قهار خود را به ما بنمایاند، با ما به‌نظر رحمت خویش بنگرد. یادمان نرود که انتقام محیط‌زیست و قدرت جهان هستی تنها در تخیل شاعران باقی نمی‌ماند و ممکن است هر لحظه در عالم واقع محقق شود.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.