به گزارش شهرآرانیوز، شاید بیراه نباشد اگر بگوییم امروز مسئله معیشت و اقتصاد مهمترین دغدغه خانوادهها به شمار میرود و هر فردی دنبال این است که برای خانوادهاش رفاه و آسایش فراهم کند. دیدن خانههای مجلل و ماشینهای لاکچری پولدارها هم به این خواست مردم دامن میزند که بخواهند زندگی در رفاه را لمس کنند. اما چگونه میتوان پولدار شد؟ اصلا اسلام دست و پای ما را برای داشتن رفاه و آسایش مادی باز گذاشته؟ آیا زنان هم در بهبود معیشت خانواده نقش دارند؟ قرآن به عنوان کتاب زندگی، درباره معیشت و اقتصاد خانواده، حرفهایی دارد که در ادامه به بخشی از این موضوعات میپردازیم.
دوست دارم پولدار شوم تا خانوادهام در رفاه باشند، این اشتباه است؟
قرآن سفارش میکند اگر تنگدست شدید از آنچه خدا به شما داده انفاق کنید. در سوره بقره آیه ۲۶۱ پاداش صدقهی انفاق کنندگان را مانند دانهای مثال زده که هفت خوشه از آن میروید و هر خوشه صد دانه دارد
در احادیث هم آمده مردی که در راه خانواده زحمت میکشد، مانند مجاهد در راه خداست. (۴) همچنین گفته شده، بر صاحبان نعمت واجب است که بر افراد تحت سرپرستى خود، توسعه دهند و به زندگى آنان گشایش بخشند. (۵)
من اهل نماز و روزهام، ولی چرا باز هم در معیشت مشکل دارم؟
امیرالمومنین (علیهالسلام) فرموده کسی که پیوسته تنبلی کند، در رسیدن به آرزویش ناکام میشود. (۷) از ابن عباس هم نقل شده که پیامبر (ص) هرگاه به کسى نگاه مىکرد و از او خوشش مىآمد، مىفرمود: شغلى هم دارد؟ اگر مىگفتند: نه، مىفرمود: از چشمم افتاد. (۸)
البته تنها کار و تلاش ملاک نیست، بلکه تخصص، تعهد و امانتداری هم مورد توجه است. قرآن در آیه ۲۶ سوره قصص به بیان اهمیت تخصص و تعهد، پرداخته است. امروزه برای جذب نیروی کار، کارآمدی و تخصص حرف اول را میزند. بیشک کسی که توانمند و با استعداد، درستکار و امانتدار بوده و اهل خیانت نباشد، بیکار نمیماند؛ بنابراین بهتر است سرپرست خانواده شرایطی فراهم کند که اعضای خانواده تخصصی متناسب با علاقه و استعدادشان داشته باشند، تا هیچوقت نگران درآمد و روزی خود نباشند.
چگونه رزق و روزی خود را افزایش دهم؟
شاید اینکه انفاق میتواند فقرزدایی کند، با عقل ما سازگار نباشد، اما منطق توحیدی قرآن یاد میدهد که با هر دست بدهی از همان دست پس میگیری. در احادیث زیادی هم آمده که صدقه بر روزى و دارایى صدقه دهنده مىافزاید (۱۰) و یا هر وقت فقیر شدید، صدقه دهید و با خدا تجارت کنید. (۱۱)
ایمان، تقوا و دوری از گناه (۱۲) و همچنین شکر نعمتهای خدا (۱۳) از دیگر مواردی است، نعمتتان را افزون میکند. البته منظور از شکرگزاری، فقط گفتن ذکر «الحمدلله» و «خدا را شکر» نیست که این فقط شکر زبانی است. شکر، سه مرحله قلبی، زبانی و عملی دارد که باعث افزایش رزق و روزی میشود.
کار و تلاش، از مهمترین عوامل افزایش رزق و روزی
بعضی از روزی های مادی و معنوی، بدون هیچ گونه کوشش و تلاشی از سوی انسان به او ارزانی می شود و به منزله سرمایه کسب روزی آدمیان به شمار می رود.
عقل و هوش و استعداد، توانایی و سلامت جسمانی، تابش خورشید و بارش باران، حاصلخیزی خاک، هوای سالم برای تنفس و… از این جمله اند.
لطف و حکمت خداوند بر آن قرار گرفته است که پیش از هرگونه سعی و تلاشی از جانب آدمیان، سرمایه های اولیه ای از قبیل موارد فوق در اختیار انسان قرار گیرد تا با استفاده صحیح از این ارزاق خدادادی، به دنبال روزی خود روان شوند.
در واقع، می توان گفت که این ارزاق به دنبال انسان ها هستند نه انسان ها به دنبال آن ها و آن ها طالب انسان ها هستند نه انسان ها طالب آنها.
بدون تردید یکی از مصادیق «رزق طالب» که در پاره ای از روایات به آنها اشاره شده است، همین نوع از ارزاق است.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
«الرِّزْقُ مَقْسُومٌ عَلَی ضَرْبَیْنِ أَحَدُهُمَا وَاصِلٌ إِلَی صَاحِبِهِ وَإِنْ لَمْ یَطْلُبْهُ وَالاْآخَرُ مُعَلَّقٌ بِطَلَبِهِ فَالَّذِی قُسِمَ لِلْعَبْدِ عَلَی کُلِّ حَالٍ آتِیهِ وَإِنْ لَمْ یَسْعَ لَهُ وَالَّذِی قُسِمَ لَهُ بِالسَّعْیِ فَیَنْبَغِی أَنْ یَلْتَمِسَهُ مِنْ وُجُوهِهِ وَهُوَ مَا أَحَلَّهُ اللّهُ لَهُ دُونَ غَیْرِهِ؛
رزق بر دو نوع است: یک نوع از آن به صاحبش می رسد، گرچه آن را طلب نکند؛ اما نوع دیگر به طلب انسان وابسته است. نوع اوّل که برای انسان تقدیر شده، در هر حال به او خواهد رسید، گرچه برای به دست آوردنش تلاش نکند؛ اما نوع دوم که با سعی انسان برای او مقدر شده، سزاوار است که انسان از راه های خودش طلب کند و آن رزقی است که خداوند برای آن شخص حلال کرده است نه غیر او.»
البته، گرچه کار و تلاش انسان در کسب این ارزاق طلب نشده مؤثّر نیست؛ اما در حفظ، نگهداری و استفاده بهینه از آنها قطعا مؤثّر است.
انسان می تواند با تلاش و تدبیر خود، از امکانات خدادادی به خوبی استفاده کرده، بازده آنها را افزایش دهد و یا برعکس، با بی تدبیری و تنبلی خود، آنها را هدر داده، باعث تضییع آنها شود.
۱. کار و عبادت
در فرهنگ اسلامی، کار و تلاش برای امرار معاش و گذران زندگی، نه تنها امری مذموم و دنیاپرستانه تلقی نشده، بلکه امری مقدس، خداپسندانه و عبادتی بزرگ شمرده شده است.
پیشوایان دینی ما، آنجا که با برداشتهایی ناصواب از ضمانت رزق انسان ها از جانب خداوند مواجه می شدند، به شدّت با این افکار برخورد کرده، به سرزنش آن ها می پرداختند.
امام صادق علیه السلام هنگامی که از حال یکی از اصحاب خود جویا شدند و پاسخ شنیدند که در خانه خود مشغول عبادت است و زندگی او را عده ای از مسلمانان تأمین می کنند، فرمودند: «وَاللّهِ لَلَّذِی یَقُوتُهُ أَشَدُّ عِبَادَهً مِنْهُ؛ به خدا سوگند کسی که زندگی او را تأمین می کند، عابدتر از اوست.»
کسانی که به بهانه عبادت و یا به دلیل تنبلی و کسالت زحمت خود را بر دوش سایر مردم می اندازند، مورد لعن و نفرین عابدترین انسان یعنی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله قرار گرفته اند.
امام صادق علیه السلام به صراحت اعلام فرمود: «إِنِّیِ لاَءُبْغِضُ الرَّجُلَ فَاغِرا فَاهُ إِلَی رَبِّهِ فَیَقُولُ ارْزُقْنِی وَیَتْرُکُ الطَّلَبَ؛ من از کسی که کسب روزی را رها کرده و لب به دعا می گشاید و می گوید خداوندا روزی مرا برسان، ناخشنود و ناراحتم.»
پیشوایان معصوم ما، نه تنها ناراحتی خود را از دعا کردن افراد به جای کار کردن آنها اعلام می کردند، بلکه از دعا نمودن برای رزق و روزی این افراد خودداری می نمودند و آنان را به کار و تلاش فرا می خواندند.
به عنوان نمونه، هنگامی که فردی از امام صادق علیه السلام درخواست می کند که در حقّ او دعا کنند تا خداوند روزی او را به راحتی برساند، امام درخواست او را رد کرده، پاسخ می دهند: «لاَ أَدْعُو لَکَ. اُطْلُبْ کَمَا أَمْرَکَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ؛ برای تو دعا نمی کنم. آن چنان که خداوند متعال به تو دستور داده است، جویا[ی رزق خود] باش.»
بر این اساس، «دعا» جایگزین «کار» نیست؛ بلکه مکمل آن است.
در فرهنگ اسلامی کسی که برای تأمین هزینه خانواده خود به زحمت می افتد، همچون مجاهد فی سبیل اللّه به عبادت مشغول است؛ چرا که امام صادق علیه السلام فرمود: «أَلْکَادُّ عَلَی عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللّهِ.»
از نظر پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله عبادت هفتاد بخش است که برترین آنها به دست آوردن رزق حلال می باشد: «أَلْعِبَادَهُ سَبْعُونَ جُزْءا أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلاَلِ.»
بنا به فرموده امام باقر علیه السلام:
«مَنْ طَلَبَ الدُّنْیَا اسْتِعْفَافا عَنِ النَّاسِ وَسَعْیا عَلَی أَهْلِهِ وَتَعَطُّفا عَلَی جَارِهِ لَقِیَ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَوَجْهُهُ مِثْلُ الْقَمَرِ لَیْلَهَ الْبَدْرِ؛
کسی که برای بی نیازی از مردم، تأمین زندگی خانواده و رسیدگی به همسایه خود به دنبال مال دنیا برود، در حالی خداوند را در قیامت ملاقات خواهد کرد که چهره او مانند ماه شب چهارده، نورانی خواهد بود.»
در مقابل، از نظر امام صادق علیه السلام کسانی که در اثر سستی و تنبلی از تأمین زندگی خود سر باز می زنند، مورد سرزنش قرار گرفته و ناتوان تر از مورچه خوانده شده اند؛ چرا که مورچه برای گذران زندگی خود، دانه ها را به لانه خود می کشد: «أَیَعْجِزُ أَحَدُکُمْ أَنْ یَکُونَ مِثْلَ النَّمْلَهِ فَإِنَّ النَّمْلَهَ تَجُرُّ إِلَی جُحْرِهَا؛ آیا کسی از شما ناتوان است مانند مورچه باشد. همانا مورچه [دانه ها را] به لانه اش می کشد.»
امام علی علیه السلام بارها فرمود کسی که «آب و خاک» در اختیار داشته باشد و در عین حال در فقر به سر برد، نشان آن است که خداوند او را از رحمت خود دور کرده است: «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَتُرَابا ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللّهُ؛ کسی که آب و خاک بیابد و پس از آن فقیر باشد، خداوند او را [از رحمتش] دور کرده است.»
در روایات نقل شده از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و پیشوایان معصوم علیهم السلام تأکید بر عبادی بودن کار و اهمیت و ضرورت آن، به اندازه ای است که در مجامع روایی ما، بابی تحت عنوان «إِسْتِحْبَابُ طَلَبِ الرِّزْقِ وَوُجُوبُهُ مَعَ الضَّرُورَهِ» به ذکر این روایات اختصاص یافته است که نقل همه آنها در این مختصر نمی گنجد.
۲. کار و عقل
یکی دیگر از فواید کار، «تقویت عقل آدمی» است. البته منظور از این عقل، عقل فلسفی، استدلالی و نظری نیست؛ بلکه منظور «عقل معاش» یا عقل عملی انسان است.
عقل معاش، همان عقل اقتصادی اجتماعی است که به فرد توانایی فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی می دهد. بدین معنا که کسی که در متن اجتماع و در گیر و دار تلاش اقتصادی حضور داشته باشد، مردم را بهتر می شناسد، کم تر فریب می خورد، بیشتر سود می برد و در برخورد با افراد گوناگون و حوادث رنگارنگ روزگار، تصمیمات پخته تری می گیرد.
راه کسب یا تقویت این عقل، شرکت در کلاسهای درس حوزه و دانشگاه و برخورداری از تحصیلات عالیه نیست؛ بلکه روش آن، درگیر شدن با مسائل پیچیده اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است که در خلال آن، فرد برای پیشگیری از هرگونه ضرر و فریبی در حق خود، مجبور است تمام توان خویش را به کار گیرد و از حقوق و منافع خود دفاع کند.
این گونه است که کم کم مهارت تدبیر همراه با «تجارت و تلاش» به دست می آید و به موازات بالا رفتن درصد موفقیت او، درصد آسیب پذیری اش کاهش می یابد.
در روایات ما، علاوه بر آنکه به صراحت، تجارت باعث افزونی عقل آدمی شمرده شده است، در نقطه مقابل آن، ترک تجارت موجب از بین رفتن عقل آدمی دانسته شده است.
اهمیت این ویژگی در حدّی است که حتی در صورت عدم نیاز به سود و درآمد، صرف کار کردن برای بالا رفتن تجربه و مهارت زندگی امری لازم و ضروری است. شاهد این مدعا، مشورتی است که یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام به نام معاذ بن کثیر با آن حضرت انجام می دهد.
وی به حضرت عرض می کند که اکنون من به راحتی زندگی می کنم و از ثروت کافی برخوردارم. آیا مصلحت می دانید تجارت را رها کنم؟ امام صادق علیه السلام در پاسخ می فرمایند: «إَنَّکَ إِنْ فَعَلْتَ قَلَّ عَقْلُکَ؛ اگر چنین کنی، عقلت به کاستی خواهد رفت.»
بنابراین، کسب درآمد و سود اقتصادی، تنها یکی از اهداف تجارت است و مهم تر از آن، کسب مهارت معیشت و تعامل با مردمان است که خود سرمایه ای گران بها است.
این سرمایه، حتی در مسائل غیراقتصادی، مانند: مسائل اجتماعی، سیاسی، خانوادگی و… کارآمد است و انسان را از موفقیت های بیشتری برخوردار می کند.
۳. کار و موقعیت اجتماعی
از جمله امتیازات ارزشمند کار و فعالیت اقتصادی، برخورداری از موقعیت و منزلت اجتماعی در بین مردم است. این امتیاز حتی در جایی که نیاز اقتصادی به کار کردن وجود نداشته باشد، به تنهایی ارزش است و برای برخورداری از این ارزش باید کار کرد.
شاهد این ادعا روایاتی است که در خلال آنها، پیشوایان معصوم کسانی را که به دلیل بی نیازی اقتصادی از کار و تلاش دست کشیده اند، سرزنش نموده، آنان را به کار و تجارت تشویق کرده اند.
وقتی که فردی از تصمیم خود بر رها کردن بازار و استفاده از ثروت موجود خویش امام را آگاه می کند، امام علیه السلام او را از این کار برحذر می دارند: «إِذا یَسْقُطُ رَأْیُکَ وَلاَ یُسْتَعَانُ بِکَ عَلَی شَیْ ءٍ؛ اگر چنین کنی، نظر و رأی تو [در بین مردم بی ارزش] و ساقط می شود و بر هیچ کاری از تو طلب حمایت نمی شود.»
۴. ویژگی های کار مطلوب
گذشته از اهمیت و ارزش کار، در مورد زمان و نحوه انجام کار، نکات مفید و مهمی در روایات مورد توجه قرار گرفته است. این نکات به اختصار عبارت اند از:
الف. کار روزانه
از نظر قرآن، روز برای «کار و تلاش» و شب برای «استراحت و آرامش» قرار داده شده است: «وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الَّیْلَ لِبَاسًا وَ النَّوْمَ سُبَاتًا وَ جَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا »؛ «او کسی است که شب را برای شما لباس قرار داد و خواب را مایه استراحت و روز را وسیله حرکت و حیات.»
براساس این آیه شریفه و آیات مشابه، ویژگی تکوینی روز و امتیازی که دستگاه خلقت برای روز قرار داده است، زمینه بیشتر آن برای تلاش و تکاپو و انجام فعالیت های اجتماعی و اقتصادی است و ویژگی تکوینی شب، آمادگی بیشتر آن برای استراحت، آرامش و انجام عبادت است.
البته نکته مذکور بیانگر اصل اولیه است و در صورت ضرورت و اضطرار، کار شبانه توجیه پذیر است.
بنا به توصیه امام باقر علیه السلام:
«إِذَا طَلَبْتُمُ الْحَوَائِجَ فَاطْلُبُوهَا بِالنَّهَارِ فَإِنَّ اللّهَ جَعَلَ الْحَیَاءَ فِی الْعَیْنَیْنِ وَإِذَا تَزَوَّجْتُمْ فَتَزَوَّجُوا بِاللَّیْلِ فَإِنَّ اللّهَ جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَنا؛
برای برآوردن نیازهای [اقتصادی و اجتماعی] خود در روز اقدام کنید؛ چرا که خداوند حیا را در چشم ها قرار داده. و برای ازدواج، در شب اقدام به ازدواج نمایید؛ چرا که خداوند آرامش را در شب قرار داده است.»
ب. کار از صبح زود
در روایات مأثور از امامان معصوم علیهم السلام ، خواب بین الطلوعین مورد سرزنش قرار گرفته و استفاده از این وقت برای هرگونه عبادتی از جمله عبادت تأمین معاش مورد تأکید واقع شده است.
امام صادق علیه السلام در حدیث دلنشینی پس از ابلاغ سلام خود به همه شیعیان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام و توصیه آنان به رعایت تقوای الهی، سفارش فرمودند:
«إِنِّی وَاللّهِ مَا آمُرُکُمْ إِلاَّ بِمَا نَأْمُرُ بِهِ أَنْفُسَنَا فَعَلَیْکُمْ بِالْجِدِّ وَالاِْجْتِهَادِ وَإِذَا صَلَّیْتُمُ الصُّبْحَ فَانْصَرَفْتُمْ فَبَکِّرُوا فِی طَلَبِ الرِّزْقِ وَاطْلُبُوا الْحَلاَلَ فَإِنَّ اللّهَ سَیَرْزُقُکُمْ وَیُعِینُکُمْ عَلَیْهِ؛
به خدا سوگند من به شما امر نمی کنم، جز آنچه که خود را نیز بدان امر می کنیم. پس بر شما باد که جدّیت و کوشش کنید و پس از نماز صبح برای طلب رزق خود حرکت کرده، رزق حلال به دست آورید. خداوند به شما روزی خواهد داد و شما را بر آن کمک خواهد کرد.»
در نگاه امامان معصوم علیهم السلام نه تنها اصل کار کردن موجب عزّت و سربلندی مؤمنان است، بلکه به ویژه کار از اولین ساعات بامداد، حافظ عزت و سربلندی آنان می باشد.
امام صادق علیه السلام هنگامی که مشاهده کردند یکی از اصحاب با تأخیر به سمت محل کار خود حرکت می کند، به او توصیه فرمودند: «أُغْدُ إِلَی عِزِّکَ؛ صبح زود به سوی عزتت بشتاب.»
همچنین آن حضرت به یکی از اصحاب خود فرمودند: «یَا عَبْدَ اللّهِ احْفَظْ عِزَّکَ؛ ای بنده خدا! عزت خود را حفظ کن!» آن مرد عرض کرد: فدای شما شوم! عزت من در چیست؟ آنگاه حضرت فرمود: «غُدُوُّکَ إِلَی سُوقِکَ وَإکْرَامُکَ نَفْسَکَ؛ صبح زود به بازار [محل کار] رفتن و شخصیت خود را محترم شمردن.»
در روایت دیگری، امام باقر علیه السلام چنین توصیه نمودند:
«إِذَا کَانَتْ لَکَ حَاجَهٌ فَاغْدُ فِیهَا فَإِنَّ الاْءَرْزَاقَ تُقَسِّمُ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَإِنَّ اللّهَ تَعَالَی بَارَکَ لِهَذِهِ الاُْمَّهِ فِی بُکُورِهَا وَتَصَدَّقْ بِشَیْ ءٍ عِنْدَ الْبُکُورِ فَإِنَّ الْبَلاَءَ لاَ یَتَخَطَّی الصَّدَقَهَ؛
اگر نیاز [و کاری] دارید، برای انجام آن صبح زود اقدام کنید، چرا که روزی ها قبل از طلوع خورشید تقسیم می شود و خداوند بلند مرتبه برای امت مسلمان، برکت را در صبح زود قرار داده است. در این وقت صدقه دهید، که بلا از صدقه عبور نمی کند.»
ج. تخصص گرایی
تخصص گرایی، مهارت ورزی در رشته ای خاص و پرهیز از تغییر مکرر شغل از عوامل مهم جلب روزی است.
چه بسیارند انسانهایی که استعداد و علاقه خود را نمی شناسند و در تعیین شغل ثابتی برای خود دچار تزلزل هستند. اینان گرچه ممکن است از سرمایه عمر و مال بهره بگیرند و زحمات فراوانی را تحمل کنند، اما به دلیل عدم مهارت و تخصص در رشته ای خاص و استاد نشدن در آن رشته، همیشه نیروی کار درجه دوم و سوم محسوب می شوند و قادر به استفاده کامل از سرمایه به کار گرفته و بهره برداری مناسب از آن نیستند.
حضرت یوسف علیه السلام ، هنگامی که از پادشاه مصر می خواهد او را به منصب وزارت دارایی منصوب کند، دو ویژگی «حفیظٌ علیم» یا «تعهد و تخصص» را دلایل شایستگی خود برای احراز این پست معرفی می کند:
«قَالَ اجْعَلْنِی عَلَی خَزَآئِنِ الاْءَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ »؛ «[یوسف] گفت: مرا سرپرست خزائن سرزمین [مصر] قرار ده که نگهدارنده و آگاهم.»
قرآن کریم در دستور العملی کلی، مسلمانان را از «رشته کردن پنبه های ریسیده» و هدر دادن زحمات گذشته برحذر می دارد. یکی از مصادیق بر باد دادن زحمات و اندوخته های پیشین، تغییر شغلهای بی منطق و غیرضروری و انتخاب شغلهای بی حساب و بدون تدبیر است.
«وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّهٍ أَنکَـثًا»؛ «همانند آن زن [سبک مغز] نباشید که پشمهای تابیده خود را پس از استحکام وا می تابد.»
امام صادق علیه السلام نیز به صراحت، رضایتمندی خود را از «حرفه مندی» افراد در کسب روزی خود اعلام می دارند: «إِنِّی لاَءُحِبُّ أَنْ أَرَی الرَّجُلَ مُتَحَرِّفا فِی طَلَبِ الرِّزْقِ؛ من دوست دارم مرد در طلب رزق، حرفه مند و ماهر باشد.»
علی علیه السلام نیز ضمن توصیه به کار و تجارت و بی نیاز شدن از کمک مادی مردم، بر دو ویژگی «تعهد و تخصص» یا «حرفه مندی و امین بودن» تأکید می ورزد: «تَعَرَّضُوا لِلتِّجَارَاتِ فَإِنَّ لَکُمْ فِیهَا غِنیً عَمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ وَإِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یُحِبُّ الْمُتَحَرِّفَ الاْءَمِینَ الْمَغْبُونُ غَیْرُ مَحْمُودٍ وَلاَمَأْجُورٍ؛ تجارت کنید که تجارت کردن موجب بی نیازی از آن چیزی است که در دست مردم است. خداوند حرفه مند امین را دوست دارد. فرد مغبون [که در معاملات اقتصادی فریب می خورد] نه مورد ستایش است و نه در خور پاداش.»
همراه شدن ویژگی حرفه مندی (تخصص) در کنار امانتداری (تعهد) حاوی این نکته است که در معاملات اقتصادی و بازار تجارت، صرفا امین و متعهد بودن و اهل دزدی و خیانت نبودن کافی نیست. علاوه بر آن، برای موفقیت در فعالیت های اقتصادی باید متخصص و ماهر بود. در غیر این صورت، هر لحظه امکان شکست اقتصادی و مغبون شدن وجود دارد.
بازار تجارت، محیطی پیچیده و تو در تو است که هر کس از توان لازم برخوردار نباشد، فریب خواهد خورد و صرف سلامت روحی تاجر، موجب موفقیت اقتصادی او نخواهد شد.
فرد مغبون نه ستایش دنیوی مردم را در پی دارد و نه از اجر اخروی برخوردار است. در پی آمدن کلمه «مغبون»، بلافاصله بعد از ویژگی «متحرف امین» مفید همین نکته است.
د. مشارکت با روزی داران
همچنان که با «مشورت» می توان از عقل و تجربه دیگران بهره گرفت، با «مشارکت» اقتصادی نیز می توان از سرمایه اندوخته دیگران سود جست و حرکت اقتصادی خود را سرعت بخشید؛ از اینرو، در روایات ما مشارکت اقتصادی یکی از عوامل زمینه ساز جلب رزق و روزی معرفی شده است.
بنا به توصیه علی علیه السلام:
«شَارِکُوا الَّذِی قَدْ أَقْبَلَ عَلَیْهِ الرِّزْقُ فَإِنَّهُ أَخْلَقُ لِلْغِنَی وَأَجْدَرُ بِإِقْبَالِ الْحَظِّ عَلَیْهِ؛
با کسی که روزی به او روی آورده است شریک شوید که برای غنی شدن مؤثّرتر و برای روی آوردن سود و منفعت، سزاوارتر است.»
ه . اشتغال به کارهای بزرگ
عزت و کرامت مؤمن، مقتضی آن است که در همه امور زندگی از پرداختن به امور جزئی و کم اهمیت بپرهیزد و وقت و همت خود را صرف کارهای بزرگ و اساسی کند و پیگیری امور جزئی را به دیگران بسپارد.
مصداق این نکته حکیمانه و عزت مندانه در امور اقتصادی و معیشتی، آن است که مؤمنان با کرامت، از خرید و فروش اشیای خرد، دوره گردی و دست فروشی بپرهیزند و سرمایه عمر و ثروت خود را در فعالیتهای اقتصادی بزرگ و اساسی به کار گیرند.
در بخش تجارت کتاب ارزشمند «وسائل الشیعه» بابی تحت عنوان «بَابُ اسْتِحْبَابِ مُبَاشَرَهِ کِبَارِ الاُْمُورِ کَشِرَاءِ الْعَقَارِ وَالرَّقِیقِ وَالاْءِبِلِ وَالاْءِسْتِنَابَهِ فِیمَا سِوَاهَا وَاخْتِیَارِ مَعَالِی الاْءُمُورِ وَتَرْکِ حَقِیرِهَا» گشوده شده است که روایاتی چند را در این زمینه در خود جای داده است.
از جمله آن که امام صادق علیه السلام در توصیه ای به یکی از یاران خود فرمود:
«لاَ تَکُونَنَّ دَوَّارا فِی الاْءَسْوَاقِ وَلاتَلِ دَقَائِقَ الاْءَشْیَاءِ بِنَفْسِکَ فَإِنَّهُ لاَ یَنْبَغِی لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ ذِی الْحَسَبِ وَالدِّینِ أَنْ یَلِیَ شِرَاءَ دَقَائِقِ الاْءَشْیَاءِ بِنَفْسِهِ مَا خَلاَ ثَلاَثَهَ أَشْیَاءَ… الْعَقَارَ وَالرَّقِیقَ وَالاْءِبِلَ؛
هرگز در بازارها پرسه مزن و [تهیه] اشیای کوچک را خودت پیگیری نکن؛ چرا که برای مسلمانان دیندار و با شخصیت، شایسته نیست خودش اقدام به خرید اشیای جزئی کند مگر نسبت به سه چیز:… خرید ملک (زمین و خانه)، اشیای ظریف و شتر.»
امام صادق علیه السلام در توصیه دیگری خطاب به کمیت اسدی فرمودند:
«إِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یُحِبُّ مَعَالِی الاْءُمُورِ وَیَکْرَهُ سَفْسَافَهَا؛
خداوند از هر چیزی نوع والا و عالی آن را دوست دارد و از نوع پست و کم اهمیت آن ناخرسند است.»
این حدیث شریف که بیانگر قاعده ای کلی است، باید برای همیشه و در همه امور فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و… نصب العین مؤمنان قرار گیرد، تا همّت بلند دارند و در هر کار و موضوعی به دنبال فتح قله ها باشند و نه پرسه زدن در دامنه ها.
اخلاق خوب، یکی از عوامل افزایش رزق و روزی
یکی از عوامل بسیار مؤثر در جلب روزی و ازدیاد آن، بهره گیری از اخلاق خوب در مواجهه با دیگران است.
البته همه کسانی که به کار تولید و تجارت و خرید و فروش مشغول اند، اذعان دارند که برخورد خوب و مناسب با مشتری، رمز جذب مشتریان بیش تر، تولید بیش تر و در نهایت سودآوری بیش تر است.
در این دیدگاه اقتصادی، هدف اساسی سود اقتصادی بیش تر است که در این راه از ابزارهای متفاوتی مانند کیفیت کالا، بسته بندی مناسب و جذّاب، سیستم حمل و نقل و توزیع مناسب، بازاریابی و… استفاده می شود و یکی از این ابزارها، اخلاق خوب است.
در این دیدگاه، اخلاق خوب در برخورد با مشتری همانند بسته بندی جذّاب کالا است و همچنان که کالا باید از ظاهر مناسبی برخوردار باشد، فروشنده کالا نیز باید دارای ظاهری جذّاب باشد.
هر چند ممکن است در دل و ذهن خود، کم ترین درجه احترام و اعتنا را به شخصیت خریدار نداشته و یا حتی از او متنفر باشد. حاصل آنکه در این نگاه، اخلاق و برخورد مناسب، ابزاری اقتصادی برای کسب سود بیش تر است.
این دیدگاه گرچه در ظاهر با آموزه های اسلامی مبنی بر توصیه به رعایت اخلاق خوب با مردم مطابقت دارد، اما در واقع و باطن، دارای تفاوتهای اساسی با آموزه های اسلامی می باشد. از جمله آنکه:
۱. اخلاق اسلامی، صرفا زیباسازی پوسته نیست؛ بلکه زیباسازی هسته است که خود به خود به زیبایی پوسته نیز می انجامد. اخلاق اسلامی، دستور العملی برای پالایش و آرایش روح و روان آدمی است که از پی آن، اعمال و رفتار انسان نیز پالایش و آرایش می شود.
۲. اخلاق اسلامی، صرفا وسیله ای برای جلب سود اقتصادی نیست؛ بلکه خود هدفی مقدس است که با نیل به این هدف متوسط، هدف نهایی انسان که همان قرب الی اللّه است، دست یافتنی تر و نزدیک تر می شود. اخلاق خوب، ارزش خود را از ارزش اقتصاد و پول کسب نمی کند؛ بلکه خود به تنهایی و صرف نظر از هر گونه ارزش اقتصادی، ارزشمند است.
۳. اخلاقی که به عنوان یکی از عوامل جلب و ازدیاد روزی مطرح است، نه فقط در برخورد با مشتریان و عوامل اقتصادی است، بلکه صرف رعایت اخلاق اسلامی حتی با غیر مشتریان و با غیر دست اندرکاران اقتصادی و حتی در برخورد با زن و فرزند، خویشاوندان، بستگان، همسایگان و… در کسب رزق و افزایش آن تأثیر گذار است.
بر این اساس می توان حیطه های اخلاق خوب را که در افزایش رزق و روزی مؤثر است، در موارد ذیل دسته بندی نمود:
الف. همدلی اهل خانه
خانواده ای که در آن رحمت و رأفت حاکم باشد، زمینه بارش رحمت الهی را بر خود هموار می کنند. یکی از مصداقهای رحمت خداوند، توسعه رزق خانواده است.
امام صادق علیه السلام در این زمینه فرموده اند:
«أَیُّما أَهلِ بَیْتٍ اُعْطُوا حَظَّهُمْ مِنَ الرِّفْقِ فَقَدْ وَسَّعَ اللّهُ عَلَیْهِمْ فِی الرِّزْقِ وَالرِّفْقُ فِی تَقْدِیرِ الْمَعِیشَهِ خَیْرٌ مِنَ السَّعَهِ فِی الْمالِ وَالرِّفْقُ لا یَعْجِزُ عَنْهُ شَی ءٌ وَالتَبْذِیرُ لا یَبْقی مَعَهُ شَی ءٌ اِنَّ اللّهَ عَزَّ وَجَلَّ رَفِیقٌ یُحِبُّ الرِّفْقَ؛
به هر خانواده ای که سهم آنان از رفق [و همدلی] هدیه شده باشد [و با یکدیگر با مدارا و ملایمت رفتار کنند]، خداوند حتما رزق آنان را افزایش خواهد داد. در تقدیر معیشت [همدلی و] مدارا بهتر از ثروت زیاد است. با رفق [در زندگی] هیچ کمبودی وجود ندارد و با ولخرجی، هیچ چیزی باقی نمی ماند. خداوند عزیز و با جلال اهل رفق [و مدارا] است و رفق را دوست دارد.»
ب. خوش رفتاری با همسایه ها
تأثیر همدلی، ملایمت و خوش رفتاری در جلب و افزایش روزی، محدود به دیوارهای خانه و اهل خانه نیست؛ بلکه خوش رفتاری با همسایه ها و اهل محل نیز از علل موثر و یکی از عوامل افزایش رزق و روزی است.
بنا به گواهی امام صادق علیه السلام : «حُسْنُ الْجَوارِ یَزِیدُ فِی الرِّزقِ؛ همسایگی نیکو [و خوش رفتاری با همسایه،] موجب افزایش روزی است.»
ج. ارتباط با خویشاوندان
ارتباط با بستگان [که از عوامل افزایش رزق و روزی است،] و مشارکت در غم و شادی آنان و مطّلع شدن از احوال و روزگارشان، ثمرات و برکات مادّی و معنوی فراوانی در پی دارد که از جمله برکات مادّی آن، افزایش رزق و روزی است.
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«صِلَهُ الاَْرْحامِ تُحَسِّنُ الْخُلْقَ وَتُمَسِّحُ الْکَفَّ وَتُطَیِّبُ النَفْسَ وَتَزِیدُ فِی الرِّزْقِ وِتُنْسِی ءُ فِی الاَْجَلِ؛
ارتباط با خویشاوندان باعث نیکی اخلاق، مبارک شدن دست، پاکیزگی روح، افزایش رزق و تأخیر در مرگ آدمی می شود.»
امام باقر علیه السلام نیز برکات ارتباط با خویشان و بستگان را پاکیزه شدن اعمال، دفع بلا، ازدیاد ثروت، طول عمر، وسعت رزق و محبوبیت در بین خانواده معرفی کردند.
ایشان می فرمایند:
«صِلَهُ الاَْرْحامِ تُزَکِّی الاَْعْمالَ وَتَدْفَعُ الْبَلْوی وَتُنْمِی الاْمْوالَ وَتُنْسِی ءُ لَهُ فِی عَمُرِهِ وَتُوَسِّعُ فِی رِزْقِهِ وَتُحَبِّبُ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ فَلْیَتَّقِ اللّهَ وَلْیَصِلْ رَحِمَهُ؛
صله رحم اعمال را پاکیزه می گرداند، بلا را دفع می کند، اموال را افزایش می دهد، عمر انسان را طولانی می کند، رزق او را توسعه می بخشد، و [او را] در خانواده اش محبوب می گرداند؛ پس انسان باید تقوای الهی پیشه کرده و صله رحم کند.»
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نیز فرموده اند:
«مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَمُدَّ اللّهُ فِی عُمُرِهِ وَأَنْ یَبْسُطُ لَهُ فِی رِزْقِهِ فَلْیَصِلْ رَحِمَهُ؛
هر کس دوست دارد که خداوند عمر او را دراز و رزق او را زیاد کند، پس با خویشان و بستگان خود رابطه داشته باشد.»
هم آن حضرت صله رحم را موجب فقرزدایی از زندگی دانستند:
«صِلَهُ الرَّحِمِ تَزِیدُ فِی الْعُمْرِ وَ تَنْفِی الْفَقْرُ؛ صله رحم موجب طول عمر و برطرف شدن فقر می شود.»
د. خوش رفتاری با مردم
مهربانی و خوش رفتاری با خلق خدا، زمینه ساز مهربانی و لطف خداوند نسبت به انسان است. گام اوّل خوش رفتاری، آزار ندادن مردم است.
از نظر امام صادق علیه السلام یکی از عوامل افزایش رزق و روزی همین نکته است: «کَفُّ الاَْذَی وَقِلَّهُ الصَّخَبِ یَزِیدانِ فِی الرِّزقِ؛ ترک آزار [مردم] و کم جار و جنجال کردن، روزی را افزایش می دهد.»
در گام بعدی، خوش رفتاری را باید به جای بدرفتاری و نیکی را به جای بدی نهاد؛ یعنی نه تنها بدرفتاری نکند؛ بلکه سعی در خوش رفتاری و نیکی به دیگران نماید. بخشی از پاداش مادی نیکی به مردم، رفع فقر از زندگی و زیاد شدن رزق آدمی است.
بنا به گفتار امام باقر علیه السلام:
«الْبِرُّ وَصَدَقَهُ السِّرِّ یَنْفِیانِ الْفَقْرَ؛ نیکی [به مردم] و صدقه پنهانی، فقر را از بین می برند.»
رفق و مدارای با مردم نیز روزی را افزایش می دهد. امام کاظم علیه السلام در نصیحتی به هشام بن حکم در مورد اثرات مادّی رفق و نیکی و خوش اخلاقی فرمودند: «عَلَیْکَ بِالرِّفْقِ فَاِنَّ الرِّفْقَ یُمْنٌ وَالْخُرْقَ شُوْمٌ اِنَّ الرِّفْقَ وَالْبِرَّ وَحُسْنَ الْخُلْقِ یَعْمُرُ الدِّیارَ وَیَزِیدُ فِی الرِّزْقِ؛ بر تو باد که [با دیگران] با رفق و ملایمت رفتار کنی؛ چرا که رفق مبارک [و با برکت] و تندخویی شوم و ناپسند است. رفق، نیکی و خوش اخلاقی با دیگران، شهرها را آباد و رزقها را افزون می کند.»
حاصل آنکه خوش رفتاری در بین خانواده، با همسایگان، بستگان و سایر مردم، علاوه بر اثرات معنوی و نزدیک شدن به قله های کمال، در زندگی مادّی نیز اثربخش است و یکی از آثار آن، افزایش درآمد و بهره وری از آن و بهبود وضع معیشتی انسان است.
میانه روی
در شمار عواملی که در جلب رزق و روزی آدمی مؤثر است، به عوامل کار، تلاش، تدبیر و برنامه ریزی اشاره شد. عامل میانه روی نیز به عنوان عامل مکمّل کار و تلاش، انسان را به حرکت در می آورد و از کسالت و تنبلی خارج می کند.
تدبیر و برنامه ریزی، انسان را به جاده مستقیمی که به مقصد مورد نظر منتهی می شود، رهنمون می سازد و میانه روی و اعتدال، حرکت او را تنظیم می کند تا دچار کندی و تندی نابجا نشود. بخل و اسراف یا دست بستگی و دست و دل بازی، هر یک به گونه ای میانه روی در زندگی را تهدید می کنند.
قرآن کریم در دستوری کلی و اساسی، همگان را به «مشی معتدل» در همه زمینه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و… فرمان می دهد و در فرمان دیگری افراط و تفریط را موجب سرزنش و حسرت می داند: «وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً»؛ «هرگز دستت را به گردنت زنجیر مکن [و ترک انفاق و بخشش مکن] و بیش از حد [نیز] دست خود را مگشای که مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی.»
افراط و تفریط نه تنها در امور مباح، کاری غیر عاقلانه و غیر شرعی است، بلکه حتی در امور نیک و پسندیده نیز امری غیرعقلانی و غیر شرعی محسوب می شود. اسراف و تندروی جامه زشتی است که قامت هر عمل پسندیده ای را ناپسند جلوه می دهد.
اسراف فقط در امور باطل و ناروا نیست، بلکه حتی در امور حق و روا نیز مصداق دارد. به تعبیر امام سجاد علیه السلام : «إِنَّ الرَّجُلَ لَیُنْفِقُ مَالَهُ فِی حَقٍّ وَ إِنَّهُ لَمُسْرِفٌ؛ چه بسا کسی در راه حق مال خود را انفاق کند، حال آنکه اسراف کار شمرده می شود.»
بنابر گواهی امام صادق علیه السلام : «إِنَّ السَّرَفَ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ إِنَّ الْقَصْدَ یُورِثُ الْغِنَی؛ اسراف موجب فقر و نداری، و میانه روی موجب غنی و بی نیازی می گردد.»
و بنا به ضمانت امام کاظم علیه السلام : «ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا یَفْتَقِرَ؛ برای کسی که میانه روی کند، ضمانت می کنم که هرگز فقیر نشود.»
بالاتر از فقیر نشدن، برخورداری از نعمت های فراوان الهی در اثر میانه روی و اعتدال است.
به فرموده پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله : «مَنِ اقْتَصَدَ فِی مَعِیشَتِهِ رَزَقَهُ اللَّهُ وَ مَنْ بَذَّرَ حَرَمَهُ اللَّهُ؛ کسی که در زندگی خود میانه روی پیشه کند، خداوند به او [روزی می دهد،] و کسی که تبذیر [و ریخت و پاش] کند، خداوند او را [از نعمات خود] محروم نماید.»
حاصل آنکه، یکی از عوامل جلب رزق و روزی، میانه روی و دوری از تندروی و کند روی یا پرهیز از اسراف و بخل است.
ذکر خدا
بر اساس قاعده کلی «فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لی وَ لا تَکْفُرُونِ»، رابطه بین ذاکر و مذکور، رابطه ای متقابل است و انسان ذاکر، مذکور خداوند نیز واقع می شود. بر این اساس، اگر انسانی با یاد خداوند و به یاد او زندگی کند، خداوند نیز به یاد او است و او را از رزق مادی و معنوی خود برخوردار می کند.
وضو داشتن
وضو داشتن، علاوه بر برخورداری از نورانیت باطنی و بهداشت ظاهری، در افزایش رزق انسان و رسیدن او به مقاصد مورد نظر خود نیز مؤثّر است. بنا به نصیحت امام صادق علیه السلام : «مَنْ ذَهَبَ فِی حَاجَهٍ عَلَی غَیْرِ وُضُوءٍ فَلَمْ تُقْضَ حَاجَتُهُ فَلَا یَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ؛ کسی که برای انجام کاری بدون وضو حرکت کند و به مقصود خود نرسد، پس کسی جز خود را سرزنش نکند.»
همچنان که گرفتن وضو قبل و بعد از غذا خوردن، در افزایش رزق آدمی مؤثّر است. امام صادق علیه السلام فرمود: «الْوُضُوءُ قَبْلَ الطَّعَامِ وَ بَعْدَهُ یَنْفِی الْفَقْرَ وَ یَزِیدُ فِی الرِّزْقِ؛ وضو گرفتن پیش و پس از غذا، فقر را از بین می برد و رزق را افزایش می دهد.»
پذیرایی از دیگران
جهان چون کوهی است که هر صدایی را به گوینده آن باز می گوید و چون آینه ای که تصویر بینندگان را به آنان باز می شناساند. بر همین قیاس، رحم و مهربانی نسبت به دیگران، موجب فرود آمدن رحمت بر انسان و نامهربانی با آدمیان، موجب نامهربانی آنان با انسان می شود.
یکی از عوامل افزایش رزق و روزی ، پذیرایی از دیگران است. این عامل، چنان شتابان بر رزق انسان مؤثّر است که به حرکت سریع کارد در چربی کوهان شتر تشبیه شده است. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: «الرِّزْقُ أَسْرَعُ إِلَی مَنْ یُطْعِمُ الطَّعَامَ مِنَ السِّکِّینِ فِی السَّنَامِ؛ سرعت رسیدن رزق به کسی که به دیگران غذا می دهد، از سرعت حرکت کارد در کوهان شتر بیش تر است.»
هم آن عزیز، «مهمانداری» را هدیه ای الهی دانستند که موجب افزایش رزق اهل خانه می گردد: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَیْراً أَهْدَی إِلَیْهِمْ هَدِیَّهً؛ هنگامی که خداوند خیر و خوبی گروهی را بخواهد، به آنان هدیه ای می دهد.»
گفتند: آن هدیه چیست؟ فرمود: «الضَّیْفُ یَنْزِلُ بِرِزْقِهِ وَ یَرْتَحِلُ بِذُنُوبِ أَهْلِ الْبَیْتِ؛ مهمان؛ چرا که [مهمان] رزق خود را [به خانه صاحب خانه] می آورد و گناهان اهل خانه را می برد.»
انفاق مال
بر همین قیاس، انفاق های واجب و مستحب مال و ثروت، زمینه جلب رزق الهی را فراهم می آورد. دخت گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله در رابطه با علت تشریع زکات فرمود: «فَفَرَضَ اللّه ُ عَلَیْکُمْ… الزَّکَاهَ تَزْییدا فِی الرِّزْقِ؛ خداوند بر شما واجب کرد… زکات را برای افزایش رزقتان.»
«صدقه» نیز به عنوان یکی از انفاق های مستحب، در افزایش رزق انسان مؤثّر است [و از عوامل افزایش رزق و روزی است].
در ادبیات دینی ما، صدقه و بذل و بخشش مال به فقرا، نه تنها ثروت انسان را کاهش نمی دهد و انسان را دچار فقر نمی کند، بلکه ثروت را افزایش می دهد و داروی فقر انسان معرفی شده است. مطابق توصیه امام علی علیه السلام : «اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَهِ؛ نزول رزق خود را با صدقه دادن بخواهید.»
ایشان در جای دیگری می فرمایند: «دَاوُوا الْفَقْرَ بِالصَّدَقَهِ وَ الْبَذْلِ؛ فقر [خود و دیگران] را با صدقه و بخشش [مالتان] چاره نمایید.»
البته صدقه و بخشش پنهانی، از اخلاص و تأثیر گذاری بیش تری برخوردار است. از همین رو امام باقر علیه السلام فرمود: «الْبِرُّ وَ الصَّدَقَهُ السِرُّ یَنْفِیَانِ الْفَقْر؛ نیکی و صدقه پنهانی، فقر را از میان برمی دارند.»
امانتداری
از جمله دلایل مؤثّر و عوامل افزایش رزق و روزی ، امانتداری و پرهیز از خیانت در امانت است. بنا به فرموده پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله: «الْأَمَانَهُ تَجْلِبُ الرِّزْقَ وَ الْخِیَانَهُ تَجْلِبُ الْفَقْرَ؛ [باز گرداندن] امانت، موجب جلب رزق و خیانت [در امانت] موجب فقر می شود.»
افزایش روزی یا علامت خطر
باید به این نکته توجه کرد که افزایش رزق و روزی، همیشه علامت تقرّب به خدا یا به کارگیری راه ها و دستورات در این خصوص نیست و نمی توان با وجود آن، خوشحال و خرسند بود؛ بلکه گاهی فراوانی روزی، یک نوع هشدار و علامت خطر است.
بندگانی به دلیل بزه کاری و بدرفتاریشان، مستحق عقوبت و مجازات هستند؛ اما برخی از اعمال درست و شایسته آنان، مانع مجازاتشان می شود.
خداوند عادل و حکیم برای آنکه اعمال شایسته آنها را بدون پاداش نگذارد و جزای در خوری به آنان دهد، به گونه ای رفتار شایسته شان را پاسخ می دهد. این پاداش گاهی در افزایش رزق و روزی آنان جلوه گر می شود.
امام محمد باقر در این رابطه فرمودند:
«وَ إِذَا کَانَ مِنْ أَمْرِهِ أَنْ یُهِینَ عَبْداً وَ لَهُ عِنْدَهُ حَسَنَهٌ صَحَّحَ بَدَنَهُ فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ بِهِ ذَلِکَ وَسَّعَ عَلَیْهِ فِی رِزْقِهِ فَإِنْ هُوَ لَمْ یَفْعَلْ ذَلِکَ بِهِ هَوَّنَ عَلَیْهِ الْمَوْتَ لِیُکَافِیَهُ بِتِلْکَ الْحَسَنَهِ؛
هنگامی که خداوند بخواهد بنده ای را خوار کند، اما عمل حسنه ای داشته باشد، در مقابل این حسنه به او تندرستی دهد. اگر چنین نکند، روزی او را افزایش دهد و اگر چنین نکند، مرگ او را آسان گرداند تا پاداش حسنه او را داده باشد.»