این روزها کرونا تعداد زیادی از هموطنان و همنوعان بشری را از بین برده و تعداد کثیری را هم به مشکلات جسمی دچار کرده است. این ویروس با ایجاد ترس و واهمه اثرات روانی، عاطفی و اقتصادی جدی بر وضعیت فردی و اجتماعی برجای گذاشته است. کرونا پس از دوران ترس با تعداد تلفات بالا، امری کاملا عینی که قابل کنترل و همزیستی بهنظر میرسد. حالا پس از تلفات بسیار ناگوارش برای بسیاری که با رعایتها زندگی را سرکردهاند مأنوس است و بهمقولهای قابلتحمل در زندگی روزمره ما بدل گشته است. هماکنون پس از چند ماه از شروع شیوع جهانی آن و علیرغم عدم موفقیت در ساخت دارو و واکسن آن، بحران کرونا تقریبا به تعادل زیستی تبدیل شده است؛ با اینحال هنوز استانداردهای بهداشتی توصیه به خانهنشینی و رعایت پروتکلهای سختگیرانه میکنند. وضعیت کرونایی جهان آنقدر عینی و ملموس است که نهتنها دانشمندان علم پزشکی را درگیر کرده، بلکه دایره حل مسئله و بحران آن بهگستره همه شاخههای علوم انسانی، اجتماعی و اقتصادی نیز گسترده شده است. علمای دین همانند همه در مواجهه با این پدیده نیازمند پاسخ به مسائل پیشآمده هستند. یکی از این مسائل که در جامعه دینی ما اهمیت دارد مسئله زیارتگاههاست؛ زیارتگاههای مهمی در مشهد و قم و شیراز و دیگر شهرها که مأوا و پناهگاه بسیاری از مردم بوده است. مردم به بقاع متبرکه مشرف و بهلحاظ روحی تخلیه و سبک میشوند. اما واقعیت این است که گرانیگاه دینی جامعه ایران عمدتا همین بقاع متبرکه است و اهمیت حرمها برای سلامت و تعادل دینی و اخلاقی و روحی و روانی مردم زیاد است؛ نه اینکه صرفا زیاد باشد، بلکه «فوقالعاده» زیاد است. بهخلاف برخی دیگر از کشورهای مسلمان، در ایران زیارتگاهها نقشی مهمتر از مساجد ایفا میکنند و اهمیتشان بیشتر است. میبینید که حتی بسیاری از افرادی که نماز هم نمیخوانند، به زیارت میروند. ولی کرونا این مراکز را تعطیل کرده است. بنابر اصل حفظ جان، ما انسانها مکلف بهحفظ جان خود هستیم؛ خواه با پیشگیری، خواه با درمان. این یک تکلیف شرعی است و خود حضرات معصومین (ع) نیز چنین میکردند. ما هرگز مجاز نیستیم که جان خود را بهخطر بیندازیم، به این امید که اولیای الهی با تصرفات تکوینی خود از ما محافظت خواهند کرد. خود آن حضرات در هر جایی از قوه تصرفی که خداوند به ایشان عطا فرموده است استفاده نمیکردند؛ نه در مورد خودشان و نه در مورد عزیزانشان و دیگران. قرار بر این نبوده است و نیست که اولیای الهی بهمجرد اینکه درخواستی از آنها کردیم، خرقعادت کنند و کرامت نشان بدهند. تصرفات اولیای الهی مقتضیات خاص خود را میطلبد. ما در بسیاری از موارد برای برآوردهشدن حاجتمان بهزیارت میرویم و متوسل میشویم و یکی از آن حاجات هم همین مسئله بیماری است. اما همراه آن باید از اسباب طبیعی نیز بهره بگیریم. بله؛ گاهی برحسب ظاهر همه درها بسته و انسان مستأصل میشود و راهی جز توسل باقی نمیماند و واقعا حاجات افراد روا میشود. ضمنا باید توجه داشته باشیم که خود این ابتلائات حکمتهایی دارد. گاهی واقعا نفع شخص در این است که بیمار شود یا زود شفا پیدا نکند تا بیشتر دعا و توسل و تضرع کند و این مشکل مقدمهای برای تعالی روحی و معنوی او بشود. قرآن میفرماید «و لنبلونکم بشیئ من الخوف و الجوع و نقص من الأموال و الأنفس و الثمرات و بشر الصابرین» (سورهبقره، آیه۱۵۵). اینها همگی برای امتحان ما و ارتقای ماست. ما باید به وظایف خود مثلا در مورد بیماری بدانگونه که متخصصان پزشکی میگویند عمل کنیم؛ ضمن آنکه از راز و نیاز و طلب حاجت هم غفلت نکنیم و این سیره خود پیامبر (ص) و ائمه (ع) بوده است و عقل و دلایل عقلی هم آن را تأیید میکند.