بعدازظهر یکم خرداد، کانالهای محلی تالش از قتلی فجیع خبر دادند. خبر درباره رومینا، دانشآموز سیزده ساله تالشی، بود که به طرز فجیعی توسط پدرش به قتل رسیده است. جرمش علاقه به یکی از همشهریانش بوده است که به گفته محلیها به دلیل تفاوت فرهنگی، پدر با ازدواج آنها مخالف بوده است.
سمیرا شاهیان/ شهرآرانیوز، دختر و پسر دلباخته بهدلیل مخالفتهای پدر رومینا از خانه فرار میکنند، اما پس از پیگیریهای پدر دختر، توسط پلیس دستگیر میشوند. پدر رومینا که خلقیات تندی دارد، گردن دختر سیزده سالهاش را در خواب و با داس از تن جدا میکند.
پدر بعد از ارتکاب جرم با در دست داشتن داس از خانه خارج میشود و به قتل دخترش اعتراف میکند و توسط پلیس بازداشت و به مراجع قضایی سپرده میشود.
دختران، قربانی قتلهای ناموسی
عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه فردوسی مشهد باتوجهبه این پرونده قتل میگوید: قتلهای ناموسی در ایران بهویژه در مناطق سنتی، از گذشته وجود داشته است و معمولا قربانیان اینگونه قتلها دخترانی هستند که بعضی رسوم را زیر پا گذاشتهاند یا اقدامشان منجر به بیآبرویی خانواده سنتی شده است.
احمدرضا اصغرپور ادامه میدهد: معمولا برادران یا پدران در جوامع سنتی به چنین اقدامات جبرانناپذیر و خشنی دست میزنند و این رفتار خاص جامعه ایران نیست، بلکه در کشورهای دیگر مثل پاکستان و حتی درباره مهاجران پاکستانی در اروپا هم این موارد وجود دارد.
این جامعهشناس به عنوان مصداق میگوید: چند سال پیش خبری را خواندم که مطابق آن عنوان شده بود یک دختر جوان پاکستانی در لندن به دلیل دوستی با پسر مورد علاقهاش، توسط پدرش کشته شده بود؛ بنابراین این جنس قتلهای ناموسی که عامل اصلیشان ترس از بیآبرویی و برپایه روابط عاشقانه خارج از ضوابط فرهنگی است، در جوامع سنتی وجود دارد، اما خوشبختانه روبهکاهش است.
از عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه فردوسی مشهد میپرسیم این اقدامات دردناک چه تأثیری روی افکار عمومی میگذارد که پاسخ میدهد: اینگونه پروندهها را باید بیشتر بررسی کرد و بهطور مشخص درباره این پرونده باید با پدر رومینا مصاحبه کنیم و شرایط فرهنگی حاکم در آن خانواده را بررسی کنیم، اما بعضی از وقتها ممکن است چنین قتلهایی برنامهریزی شده باشد؛ یعنی کار دختری در این سنوسال، آنقدر برای خانواده و بهویژه پدرش از نظر روانی و آبرویی سنگین است که برنامهریزی میکنند خواهر یا دخترشان را بکشند.
اما همیشه اینطور نیست و غیر عامدانه است؛ یعنی پدر از اقدام دخترش عصبانی میشود و او را کتک میزند که در نهایت به قتل منجر میشود.
اصغرپور در ادامه تشریح میکند: تعداد دسته اول که برنامهریزی شده دست به قتل میزنند، در گذشته زیاد بوده، اما اکنون تعداد این قتلها در جامعه ما زیر فشار رسانهها خیلی کمتر شده است. درباره انگیزه قاتلانی که غیرعامدانه منجر به جنایت میشوند، یک عاملش عصبانیتهای افسارگسیخته است. شاید پدر این دختر نیز پشیمان باشد، ولی عصبانیتش در یک لحظه باعث شده دست به کار جبرانناپذیری بزند.
تغییر فرهنگی تدریجی
این جامعهشناس و استاد دانشگاه میافزاید: این نوع قتلها و مشاجرهها مبنایش عصبانیتهای لحظهای است و اگر اکنون از پدر دختر سؤال کنید، به احتمال ۹۹ درصد از کاری که انجام داده پشیمان است.
انتشار این خبر چه تأثیری روی جامعه میگذارد که اصغرپور میگوید: معمولا افکار عمومی به سرعت تحت تأثیر این حوادث جریحهدار میشود. یعنی جامعه از این افراد متنفر میشود. با هم متحد میشوند و همصدا آن کار را تقبیح میکنند. این باعث میشود قوه قضائیه به این پروندهها سریعتر رسیدگی یا سعی کند در چهارچوب قانون اشد مجازات را برای آن جرم در نظر بگیرد، چون جریحهدار کردن افکار عمومی یک جرم دیگر محسوب میشود.
او بیان میکند: بهنظر امیل دورکیم، وقتی واکنش افکار عمومی شدید باشد، نتیجهاش در بلندمدت اینطور میشود که این اتفاقات در آینده کمتر رخ بدهد و آدمهایی که قصد انجام این کارها را دارند، تحت فشار افکار عمومی عقبنشینی کنند و بهتدریج تغییر فرهنگی در آنها و جوامعشان رخ خواهد داد.
این جامعهشناس در پایان با بیان اینکه امثال رومینا قربانی تغییر فرهنگ در جامعه خواهند شد، میگوید: زمانی که جرم بزرگی رخ میدهد، یکی از کارکردهایش متنبه شدن افراد دیگری است که ظرفیت انجام آن جرم را داشتند؛ یعنی آنها حساب کار دستشان میآید و عقبنشینی میکنند.