راحیل از ۳ سال پیش به دلیل برق گرفتگی دچار آسیب شده و به کما میرود.
عطایی/شهرآرانیوز- اواخر سال ۱۳۹۶ بود که برای اولین بار به دیدار راحیل در کما رفته و خانوادهاش رفتیم. گزارش ما در همان زمان توجه عدهای را جلب کرد و افزون بر آن فعالیت کارشناس فرهنگی منطقه و اعضای شورای محله نیز باعث شد حمایتهایی مختصر از این خانواده انجام شود. همراه آقای صفدری از اعضای شورای اجتماعی محله مهدیآباد بار دیگر سراغ خانواده راحیل میرویم. او همچنان بیهوش روی تخت قرار دارد و فقط کمی بهبود پیدا کرده است.
ا... بخش براهویی و پریسا براهویی پدر و مادر راحیل هستند. آقای براهویی میگوید: «اواخر مرداد ۹۶ بود که برای زیارت به مشهد آمدیم و در منزل یکی از اقوام بودیم که این اتفاق افتاد.»
ماجرا از این قرار است که همسایه داربستی روی دیوارش میزند. دیوار را سوراخ میکند تا یکی از میلهها را در آنجا تکیه بدهند. درون دیوار داربست به سیم لخت برق اتصال میکند و از سوی دیگر یکی از میلههای داربست به در خانهای که راحیل در حیاطش بازی میکرد، اتصال میکند. راحیل دستش را به در میزند و برق گرفتگی شدید باعث میشود او به کما برود. بدنش فلج شده است و طبق نظر کارشناسی کمیسیون پزشکی به آسیب شدید مغزی دچار میشود.
با همان برخورد اول راحیل که آن زمان ۳ سال داشت، دچار کما میشود و به گفته پدرش تقریبا تمام میکند. به محض رسیدن به بیمارستان راحیل را احیا میکنند و بعد از نیم ساعت نفس راحیل دوباره برمیگردد. آقای براهویی میگوید: «راحیل را به بیمارستان امام رضا (ع) بردیم که امکانات بیشتری داشت، ولی راحیل را قبول نمیکردند و میگفتند احتمال مرگش زیاد است، بعد از التماس و درخواست فراوان راحیل را قبول کردند. حدود یک ماه در آی سی یو بیمارستان به سر برد. بعد از یک ماه گفتند نفس، فشار خون و ضربان قلب راحیل منظم شده است و بیش از این کاری از دست ما بر نمیآید.
گفتند مغز آسیب دیده و باید از او در خانه مراقبت کنید. بیمه سلامت را بیمارستان قبول نکرد و بیست و سه میلیون و سیصد هزار تومان هزینه بیمارستان شد. مجبور شدم چک به بیمارستان بدهم. فکر میکردیم بعد از ۳ ماه راحیل خوب میشود و به ایرانشهر برمیگردیم، ولی بعد از ۳ سال هنوز همین جا هستیم و راحیل بهبودی چندانی نداشته است. کمی دست و پاهایش را تکان میدهد، صحبتها را متوجه میشود، ولی ارادهای ندارد که پاسخ دهد و عکسالعمل کمی نشان میدهد.
در این ۳ سال با مشکلات زیادی روبهرو شدند. خیران اقلام غذایی به خانواده راحیل میرسانند، ولی خانم براهویی میگوید: «آنقدر که راحیل برای ما مهم است خودمان مهم نیستیم. راحیل به پوشک، شیر، سرلاک و شربتهای تقویتی نیاز دارد. غذا را از طریق سوندی که به معده راحیل متصل است به او میدهیم. گوشت گوسفند، چهار مغز و مواد تقویتی نیاز بدن راحیل است. یک سال است یک عدد تشک مواج از فرد بیماری که دیگر به تشک احتیاج نداشت، قرض گرفتیم و برای راحیل استفاده میکنیم تا او زخم بستر نگیرد.» پدر راحیل میگوید: «به صورت مرتب راحیل را فیزیوتراپی میکنیم.
مراحل شکایت و رسیدگی هنوز به نتیجه نرسیده است. شرکت داربست وکیل داشت و، چون من پول نداشتم وکیل نگرفتم. بارها دادگاه آنها را محکوم کرد، ولی دائم اعتراض و روند دادگاه را طولانی میکنند. همان اوایل مبلغ ناچیزی پیشنهاد دادند تا شکایت نکنم. بارها با خودم گفتم اگر همان را میگرفتم و خرج راحیل میکردم شاید تا الان برمیگشت و حالش خوب میشد.»
هزینههای زندگیشان بالاست و مواد غذایی که باید برای راحیل استفاده کنند پر هزینه است، ولی دولت هیچ کمکی به آنها نمیکند. زیر نظر بهزیستی نیستند، ولی کمیته امداد یک بار به آنها کمک کرده و ماهانه نیز مبلغ ۱۸۰ هزار تومان به آنها کمک میکند.
برنامه غذایی، پوشاک، شیر، شربت امگا ۳، زینک، سان استر و مواد مغذی دیگر که باید به راحیل برسد، ولی اکنون خانواده او نمیتوانند آنها را تهیه کنند. افزون بر تغذیه سوند نیز باید هر یک سال عوض شود که خود هزینه زیادی دارد. همچنین برنامه ماساژ و کادردرمانی و فیزیوتراپی منظم از دیگر نیازهای راحیل است. پدر میگوید: «راحیل به مراقبتهای ویژه نیاز دارد و هر دو یا سه ساعت باید غذا و دارو به راحیل بدهیم. مادر راحیل یکسره از او مراقبت میکند و مسئولیت اصلی دخترش را برعهده دارد.»
پدر راحیل تا قبل از کرونا با ماشین کار میکرد، ولی به علت کرونا بیرون نمیرود. چون اگر بیمار شود دیگر راحیل همین طوری هم نمیماند. مادرش میگوید: «راحیل یک بار سرما خورد و نمیتوانست به راحتی نفس بکشد. مجبور شدیم نیمولایزر بگیریم تا سرماخوردگی را بعد از یک ماه پشت سر بگذارد.»
نیازهای راحیل فهرستی بلند بالاست که هزینههای بالایی هم دارد و خانواده از پس برآورده کردن این نیازها برنمیآیند در حالی که با تغذیه مناسب و مراجعه به موقع به پزشکان شرایط راحیل بهتر میشد و میشود. حمایتهای مقطعی خوب بود، ولی تداوم نداشته است. تنها یک خیر ماهانه مبلغ ۱۰۰ تومان برای پوشک میپردازد و خیرانی با هم جمع شدند و ویلچری مخصوص برای او خریدهاند.