صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

آموزش داستان نویسی | تداوم حافظه (بخش سوم)

  • کد خبر: ۳۲۲۳۸۲
  • ۲۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۱
انگیزه‌های شخصیت‌ها یکی از مهم‌ترین موتور‌های محرک برای یک روایت است، چون حرکت شخصیت هاست که وقایع و حادثه‌ها و سرنوشت خود آن‌ها و دیگران را می‌سازد.

بگذارید همچنان درباره زمان صحبت کنیم. زمان، دراصل، همان عنصری است که به شما این امکان را می‌دهد تا وقایع داستان و کنش‌های شخصیت‌ها را سازمان دهی کنید؛ هرچه آشنایی تکنیکی شما با این مبحث بیشتر باشد، تبحر شما در ترکیب بندی ریخت و ساختار داستان هم بیشتر خواهد بود.

بیایید فرض را بر این بگذاریم که ایده داستانی شما به گونه‌ای است که در برهه‌های زمانی مختلفی تعریف شده و طرح داستان شما در بعد زمان گستردگی قابل توجهی دارد، به این معنی که یک وضعیت فعلی داریم، چند واقعه در گذشته داریم که باعث شکل گیری وضعیت فعلی شده‌اند، و پتانسیل انفجاری وضعیت فعلی هم (که به بمب ساعتی می‌ماند) ممکن است به چند وضعیت یا حادثه احتمالی در آینده منجر شود. این‌ها سه ساحت کلی زمان هستند که درباره تمام روایت‌ها صدق می‌کنند؛ درواقع، این محدودیت فیزیکی ما در تمام شرایط است؛ و در این یادداشت‌ها نگاهمان به زمان را در این سه وجه شرح می‌دهیم.

ابتدا درباب گذشته: اول اهمیت گذشته و کارکرد آن در روایت‌های داستانی، دوم شیوه ارائه گذشته یا شیوه رفتن به گذشته در یک روایت که مبحثی در رابطه با فرم است.

ارائه گذشته در یک روایت به شیوه‌های مختلفی صورت می‌گیرد. اما برای مخاطب، ابتدا، محتوای روایت ازنظر علت و معلول اهمیت پیدا می‌کند، به این معنی که وضعیت‌های دراماتیک، به دلیل نامتعادل بودن، تعلیق و سؤال ایجاد می‌کنند: چرا این آدم چنین احوالی دارد؟ چرا فلانی مرده؟ چطور مرده؟ در آن تصادف که منجربه مرگ فلانی شد، چه کسی مقصر بود؟ اصلا چرا باید در آن شرایط آب و هوایی به آن سفر خطرناک می‌رفتند؟ و بسیاری سؤالات دیگر که یک روایت خوب و قدرتمند قادر است ایجاد کند و ذهن مخاطب را، در تشنگی برای رسیدن به جواب، معلق و بلاتکلیف و سردرگم نگه دارد.

قاعدتا، به سادگی تمام متوجه شده‌اید که پاسخ به تمام این سؤال‌ها منوط به این است که پای گذشته و گذشته‌ها را به میان بکشیم و کندوکاو کنیم که قبلا چه وقایعی رخ داده که منجربه چنین موقعیت یا موقعیت‌هایی شده است. پس این گذشته است که به مخاطب توضیح می‌دهد چرا کار به اینجا کشیده شده؛ و نویسنده باید مهارت داشته باشد که در ارائه گذشته نه چندان خست به خرج دهد که روایتْ گنگ و مبهم باقی بماند و کاسه صبر مخاطب از دنبال کردن یک موقعیتِ لنگ درهوا لبریز بشود و نه چندان دست ودل باز باشد و اطلاعات ریخت وپاش کند که دستش برای مخاطب رو شود و تمام برگ برنده هایش همان اول بسوزند.

اجازه ندهید این تبصره‌ها گیجتان کنند. داریم درباره اهمیت ارائه گذشته در روایت‌ها صحبت می‌کنیم. از طرف دیگر، به این مبحث دقیق‌تر که نگاه کنیم، می‌فهمیم که انگیزه‌های شخصیت‌ها و احوال درونی آن‌ها هم مشمول همین قضیه می‌شوند: فلانی چرا با برادرش کینه و دشمنی دارد؟ چرا رابطه عاطفی فلان زوج دچار سردی شده؟ چه شده که وضعیت تجاری پدر یک خانواده رو به قهقرا گذاشته است؟ و غیره.

با چیدن وقایعی که می‌توانند پاسخ این سؤالات (یا سؤالات مشابه دیگر) را بدهند، وارد مقوله‌ای می‌شوید که به ساختن انگیزه برای شخصیت‌ها منتج می‌شود. انگیزه‌های شخصیت‌ها یکی از مهم‌ترین موتور‌های محرک برای یک روایت است، چون حرکت شخصیت هاست که وقایع و حادثه‌ها و سرنوشت خود آن‌ها و دیگران را می‌سازد؛ و این یعنی داستان، یعنی درام، یعنی روایت روی مسیر درستی درحال حرکت است.

اما ارائه گذشته در روایت‌ها به چه شکل‌هایی اتفاق می‌افتد؟ نمونه‌های درجه یک در ادبیات چگونه این کار را کرده‌اند؟ و ....

با احترام عمیق و همیشگی به دریای عمودایستاده که افقی بی انتها از تمام خوبی هاست.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.