تحلیل برنامه بیست و پنج ساله همکاری ایران و چین در گفتگو با دکتر سیداحمد فاطمینژاد
علی قدیری/ شهرآرانیوز - همچنان موضعگیریها له و علیه «برنامه بیست و پنجساله همکاریهای جامع ایران و چین» از جانب گروههای سیاسی مختلف ادامه دارد. در تازهترین اظهارنظر، حسین امیرعبداللهیان، دستیار ویژه رئیس مجلس در امور بینالملل، در توئیتی نوشت: «من در مسیر مذاکرات سند راهبردی همکاریهای جامع جمهوری اسلامیایران و چین بودهام. این سند راهبردی در راستای منافع دو ملت است. هدف از فضاسازی دشمنان خارجی، قطع همکاری سودمند دو کشور است.»
در همین راستا، سیدعباس موسوی، سخنگوی وزارت امورخارجه، نیز در نشستی خبری در اصفهان گفت: «فعلا پیشنویس یک سند راهبردی را با چینیها آماده کردهایم و درحال رایزنی با طرف مقابل هستیم و هیچ چیزی هنوز نهایی نشده است. با مذاکره درباره این سند با چین، نشان میدهیم که یک رابطه راهبردی با چین داریم و این سند یک افق بیستوپنجساله را با چین ترسیم میکند و باوجود اینکه در فضای مجازی دروغهای زیادی درباره این موضوع گفته شده است، این سند یک سند افتخارآفرین با چین است.
اگر مذاکرات با چین به نتیجه برسد، این سند برای نهایی شدن باید به تصویب نمایندگان مردم در مجلس برسد و هیچ مطلب مخفی وجود ندارد و در این زمینه مخالفان رابطه با چین تبلیغ مغرضانه میکنند». با این حال موضعگیریهای منفی دربرابر برنامه مذکور همچنان ادامه دارد.
پاسخ مستند وزارت امور خارجه
با اوجگیری انتقادات فعالان سیاسی مختلف، وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ایران در پاسخ، فایلی را در ۱۸ صفحه منتشر کرد؛ در ۹ بند و ۵ صفحه و شامل ۳ ضمیمه: اهداف اساسی، عناوین اصلی و اقدامات اجرایی. مطابق این فایل، حوزههای مختلفی نظیر سیاسی، امنیتی، دفاعی، نفت و انرژی، اقتصادی، علمیو... در همکاری میان دو کشور دیده شده است.
تسهیل سرمایهگذاری، حمایتهای متقابل سیاسی در مجامع بینالمللی، واردات ثابت نفت از ایران و احداث راهآهن در نقاط مختلف کشور نیز از مهمترین بخشهای حائز توجه این برنامه است. اما باید افزود که هنوز این متن همکاری، نهایی و از جانب کشور چین، تأیید و تصویب نشده است. دیگر آنکه این یک سند توافقنامه همکاری راهبردی است و هر بند از توافقنامه باید در قراردادهای اجرایی مجزا به بحث و بررسی برسد.
فعلا قرارداد در حد پیشنویس است
دکتر سیداحمد فاطمینژاد، استاد روابط بینالملل دانشگاه فردوسی مشهد، در گفتگو با شهرآرا درباره گمانیزنیهای رسانههای خارجی درباره برنامه همکاری ایران و چین و فایل منتشرشده از جانب وزارت امورخارجه ایران گفت: «آنچه در برخی رسانهها و وبسایتهای خارجی درباره برنامه بیستوپنجساله ایران و چین مطرح میشود، تاحدود زیادی خالی از واقعیت است. مبتنی بر متنی که وزارت امورخارجه ایران منتشر کرده است، طبیعتا قضاوت ما هم باید بر مبنای آن باشد. ما با یک برنامه جامع همکاری مواجهیم که در شرایط فعلی کلیات آن بیان شده است و بخشهای جزئی و اعداد و ارقام آن مشخص نیست.
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد، این است که متن منتشرشده تنها یک پیشنویس است و هنوز هیچ چیز به امضا نرسیده است. در نتیجه هر تحلیلی که درباره این برنامه ارائه شود، حداقل مبتنی بر اطلاعات موثق و قابل اتکا و نه گمانیزنیها، باید معطوف به همین ایده و طرح کلی باشد و نه یک قرارداد و سند دقیق اجرایی و قطعی».
فاطمینژاد همچنین در پاسخ به اینکه چرا ایران در شرایط کنونی به سمت همکاری جامع و بلندمدت با چین رفته است و آیا همانطور که گفته میشود، فشار تحریمهای آمریکا منجر به این جهتگیری شده است یا واقعیتهای نظام بینالملل کنونی و تجربه جهان پساآمریکایی چنانکه محمدجواد ظریف در مجلس اشاره کرد، سبب این راهبرد شده است، گفت: «این برنامه را نباید تنها بر اساس دوره متأخر و نحوه و شرایط تعامل ایران و غرب و مسئله تحریمها تحلیل کرد. بلکه این برنامه را باید تحت تأثیر چارچوب کلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از گذشته تاکنون دانست.
به صورت خلاصه این برنامه را از چند جنبه میتوان تحلیل کرد؛ تسلط رویکردی خاص بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب مبتنی بر ضدیت با غرب و نگاه به شرق، صحبت اخیر آقای ظریف در مجلس مبتنی بر تجربه جهان پساآمریکایی و البته ارتقای جایگاه چین در نظام بینالملل و پیشرفتهای اخیر این کشور در حوزههای مختلف از جمله صنعت و علم».
قرارداد ایران و چین ربطی به کشورهای خارجی ندارد
این استاد دانشگاه همچنین درباره موضعگیری منفی غربیها، رسانههای وابسته به آنان و البته برخی گروههای سیاسی داخل و خارج از کشور علیرغم اختلاف نظرهای عمده آنان با یکدیگر گفت: «کشورهای اروپایی و سیاستمداران آنها هنوز موضعگیری صریح و مشخصی دربرابر این برنامه نداشتهاند و بیشتر با برخی گمانهزنیهای منفی رسانههای فارسیزبان در این کشورها مواجهیم. این گمانهزنیهای منفی هم ناظر بر رویکرد انتقادی این رسانهها به کلیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. حتی اگر کشورهای اروپایی هم در ادامه به این برنامه واکنشی نشان دهند، واکنش آنها بلاموضوع است؛ چراکه اساسا به کشور ثالث ارتباطی ندارد که در این خصوص اظهارنظر کند.
او ادامه داد: در داخل ایران هم برخی سیاستمداران و رسانههای وابسته به آنها موضعگیریهایی درباره این برنامه کردهاند و بحثهای شعاری رادیکالی را مطرح کردهاند نظیر «ایرانفروشی»، «جزیرهفروشی»، «استثمار» و «استعمار». فکر میکنم که این بحثها را باید در ادامه مباحث طی دو قرن گذشته ارزیابی کرد که گروهی از روشنفکران و سیاستمداران ایرانی همواره دربرابر هر قرارداد اساسی و روبهتوسعه با کشوری خارجی، موضعی منفی داشته اند.