عامه مردم او را با حشمت فردوس و مالک اشتر میشناسند. اما خیلیها او را با «ناخدا خورشید» به یاد میآورند. فردوس یا خورشید یا مالک اشتر یا ... همان داریوش ارجمند است که امروز، پنجم مرداد، هفتادوپنج ساله میشود. با محمدعلی لطفی مقدم، رضا صابری و امیریل ارجمند درباره او صحبت کردهایم.
غلامرضا زوزنی | شهرآرانیوز- داریوش ارجمند در دوران دانشجویی در دانشگاه فردوسی مشهد و در رشته تاریخ و جامعهشناسی تحصیل میکرده است. روانشاد دکتر علی شریعتی یکی از استادان او بوده که اتفاقا ارتباط نزدیکی با هم داشتهاند. ارجمند گروه تئاتر دانشجویی را در دانشگاه به همراه چند نفر از همدورهایهایش راه میاندازد و فعالیت هنری قوت غالب زندگیاش میشود. پیش از پیروزی انقلاب با پایان تحصیلاتش در دانشگاه فردوسی برای فراگیری هنرهای نمایشی به دانشگاه سوربن فرانسه میرود. دانشآموخته دانشگاه پاریس چندی بعد به ایران باز میگردد و چند ماهی را در مشهد به فعالیت میپردازد. پایش که به تهران میرسد دیگر وقتی برای بازگشت به مشهد و فعالیت در زادگاهش نمییابد. با این حال فیلمهای سینمایی و سریالهای متعدد در این چهاردهه، فکرش را از پیشرفت تئاتر در مشهد دور نمیکند و همواره از طریق دوستانش جویای احوال هنرهای نمایشی در مشهد است. فهرست فیلمهای سینمایی و تلویزیونی که در کارنامه هنری ارجمند است در اینکه او یکی از بهترین و توانمندترین بازیگران کشور بعد از انقلاب اسلامی است هیچ شکی را به جا نمیگذارد. بخشی از آثار برجسته و مهم تاریخ سینمای ایران با هنرمندی و نقشآفرینی او به فرجام رسیده است که از آن جمله میتوان به فیلمهایی نظیر «ناخدا خورشید»، «کشتی آنجلیکا»، «پرده آخر»، «ناصرالدین شاه، آکتور سینما»، «آدم برفی»، «اعتراض»، «سگکشی» و ... اشاره کرد. کارگردانان بزرگی همانند ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، واروژ کریممسیحی، داوود میرباقری، مسعود کیمیایی، ابراهیم حاتمیکیا و ... از توانایی او برای بازی در فیلمهایشان بارها استفاده کردهاند. بازی در فیلم «سگکشی» ساخته بیضایی برای او سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از نوزدهمین جشنواره فیلم فجر به همراه داشت. او حضور کم نظیرش در مجموعه تلویزیونی «امام علی (ع)» نامش را در تاریخ هنر کشور جاودان کرده است. اتفاقا آخرین حضور سینماییاش هم در فیلم «روز بلوا» به کارگردانی بهروز شعیبی، سینماگر مشهدی، است که در جشنواره فیلم فجر پارسال به نمایش درآمد.
به مشهد مدیونم
چند روز پیش با او تماس گرفتیم؛ مثل همیشه تلفنش را جواب داد. اما موضوع گفتگو را که فهمید. متواضعانه گفت: من برای سالروز تولد خودم حرفی نمیتوانم بزنم. دیگران باید درباره من صحبت کنند. او با همین مضمون شعری از مولوی خواند: «خوشتر آن باشد که سر دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران» و گفت: «این کاری که برای زادروز من انجام میدهید، بسیار زیباست. از روزنامه شهرآرای مشهد که در روز تولدم مرا یاد کرد، سپاسگزارم. من بسیار به شهر مشهد و روزنامههای این شهر مدیونم که برای اولینبار در استان خراسان درباره من مطلب منتشر کردند.»
ارجمند که میدانست با ۳ نفر از نزدیکانش درباره او گپ زدیم، گفت: «شنیدم که با فرزندم یل و دوستانم آقای لطفی و آقای صابری صحبت کردهاید و من در این لحظه حرفی ندارم بگویم جز اینکه بسیار خوشحالم که بیشترین سالهای عمرم را در مشهد و در پابوسی حضرت رضا (ع) گذراندم و این افتخار را دارم که هرچه از ایشان خواستم، به من عنایت کردند.»
این هنرمند پیشکسوت تئاتر و سینما با تشکر از حجتالاسلام احمد مروی، تولیت آستان قدس رضوی، از افتخار خادمی امام رضا (ع) گفت: «در آستانه زادروزم بسیار خوشحالم که به مشهد آمدم و لباس خادمی به تن کردم و به نوکری رسمی امام رضا (ع) پذیرفته شدم.»
در ادامه نظر محمدعلی لطفیمقدم، معروف به پدر تئاتر خراسان، رضا صابری، کارگردان مطرح تئاتر، دوست و همکار داریوش ارجمند در دهه ۵۰ و امیریل ارجمند، پسرش را درباره او میخوانیم.
ارجمند، هزینههای تمرین تئاتر را از جیبش میداد
سال ۱۳۴۸ که محمدعلی لطفیمقدم به مشهد آمد و میخواست مرکز آموزش تئاتر خراسان را راهاندازی کند، از دانشجویان و فرهیختگان علاقهمند به تئاتر که در آن دوره در دانشگاه فردوسی مشهد حضور داشتند بهره برد. یکی از آنها داریوش ارجمند بود که لطفی میگوید تا قبل از تشکیل مرکز تئاتر، در آستان قدس رضوی خدمت میکرده است: لطفی میگوید: دانشگاه فردوسی رشته تحصیلی در هنرهای دراماتیک نداشت. این افراد از روی ذوق و علاقه خودشان به تئاتر میپرداختند. از ارجمند خواهش کردیم به عضویت اداره فرهنگ و هنر وقت درآید و کارش در آستان قدس را به فرد دیگری بسپارد. اینطور شد که تمام وقتش صرف تئاتر شد. حتی هزینههای تمرین تئاتر را از جیبش میداد و با خودرو شخصی اش دوستانش را برای تمرین میآورد و میبرد.
نخستین متن نمایشی شده از آثار و تألیفات مرحوم دکتر علی شریعتی را داریوش ارجمند کارگردانی کرده است. لطفی میگوید آن زمان که اهتمام تئاتر به متون مذهبی نبود مرحوم رضا دانشور، هنرمند فقید تئاتر مشهد، از روی کتاب «ابوذر» نوشته شریعتی، نمایشنامه «یکبار دیگر ابوذر»، اولین تئاتر مذهبی کشور را نوشته و ارجمند هم آن را به روی صحنه برده است: آن زمان سختگیری زیادی روی اجرای این متون بود. با این حال، داریوش ارجمند کوتاه نیامد و هرطور که شد آن نمایش را در دانشگاه فردوسی روی صحنه برد. به یاددارم هر شب اجرا با استقبال دانشجویان روبهرو بود. خود مرحوم شریعتی هم از این اتفاق خوشحال بود. باورکردنی نبود که دکتر شریعتی با همه مشغله و گرفتاریاش، تقریبا هر شب، خودش را برای اجرای تئاتر میرساند و حدود یک ساعت با گروه تئاتر وقت میگذراند. همین نمایش بعد از مشهد در حسینیه ارشاد تهران هم اجرا شد.
بعد از اجرای «یکبار دیگر ابوذر» راه برای نگارش نمایشنامه از روی متون مذهبی باز شد. همانطور که پدر تئاتر خراسان میگوید تا قبل از کارگردانی آن نمایش، مذهبیون خیلی به تئاتر گرایش نداشتند، اما اجرای این نمایش باعث شد که آنها به این باور برسند که تئاتر میتواند در مسیر مذهب گام بردارد به گفته لطفی: تئاتر به اصلاح جامعه میپردازد و اصلاح جامعه نیز مطلوب مذهبیون است.
لطفی میگوید: «داریوش ارجمند از حواریون دکتر شریعتی بود و همین علاقه به زندهیاد شریعتی باعث شده بود که ارجمند از پیروان این استاد فقید دانشگاه شود: ارجمند طرفدار تفکر شریعتی و آن را پذیرفته و به دنبال اشاعه آن بود. او جزو افرادی بود که برگزاری جلسات دکتر شریعتی را در دانشگاه و جاهای دیگر پیگیری میکرد.»
داریوش ارجمند کنار دکتر علی شریعتی
خدمات ارجمند به تئاتر مشهد بیبدیل است
گروه تئاتری که ارجمند در دانشگاه فردوسی داشت، یکی از گروههای فعال تئاتر دانشجویی در کشور بود. سال ۱۳۵۳ بود درست بعد اجرای «یکبار دیگر ابوذر»، رضا صابری با ارجمند در مرکز آموزش تئاتر آشنا میشود. این آشنایی با حضور محمدعلی لطفی عمق بیشتری به خود میگیرد و باعث جوانه زدن تئاتر مشهد میشود رضا صابری با بیان این سخنان میگوید: همه گروههای تئاتر در مرکز آموزش تئاتر دور هم جمع شدند. گروه تئاتر رودکی به سرپرستی آقای ارجمند بود که من هم عضو همان گروه شدم.
صابری میگوید که پیش از اوجگیری ارتباطش با ارجمند، فعالیت تئاتر در شهرستانهای غیر از تهران، متأثر از فعالیت تئاتر در پایتخت بود: «گروههای تئاتر در شهرستانها منتظر بودند که اثری نمایشی در تهران نوشته و اجرا شود، بعد از آن در شهرستانهای صاحب تئاتر همچون مشهد از سوی هنرمندان مشهدی بازسازی و اجرا شود، آقای ارجمند دوست داشت هنرمندان مشهدی دور هم جمع شوند و متنهای نمایش را خودشان بنویسند. دوست نداشت همیشه آثار تهرانیها را کار کنیم. هنرمندان را ترغیب میکرد که خودشان بنویسند.»
این ایده باعث شد صابری، «عصمت»، که نخستین نمایشنامه بومینویسیشده مشهدیها بود، را بنویسند. همان نمایش که ارجمند کارگردان آن بود، در شهرستانهای تابعه مشهد اجرا شد و باز عنوان نخستین نمایشی را به خود گرفت که غیر از مشهد در دیگر شهرهای خراسان بزرگ روی صحنه رفت. صابری میگوید: سال ۱۳۵۴ بعد از اجرای «عصمت» آقای ارجمند به این باور رسید که من جوان بیذوقی نیستم. با حمایتهای او نمایشنامه «ایاس» را نوشتم و آقای ارجمند هم آن را کارگردانی کرد. این نمایش هم نخستین نمایشی بود که علاوه بر مشهد در خارج از استان خراسان نیز اجرا شد.
به یاد دارم در آن زمان آقای علی نصیریان جشنوارهای با عنوان «سمینار و همکاری تئاتر شهرستان» راه انداخته بود که آن سال در زنجان برگزار میشد با حضور در آن «ایاس» اولین نمایشی بود که پایش را به خارج از استان گذاشت. بعد از این نمایش هم آخرین همکاری من با آقای ارجمند پیش از عزیمتش به فرانسه برای تحصیل، نمایش «سایههای بلند» بود. آشناییام با این هنرمند از لطفهای بزرگی است که روزگار در حق من داشته است: «بعد از بازگشت ارجمند از سوربن، با همراهی داریوش ارجمند در نخستین دوره جشنواره تئاتر فجر با نمایش «خانات» حضور پیدا کردم. همان شرکت جشنوارهای، هم من را به عنوان کارگردان توانمند به جامعه هنری کشورشناساند و هم باب آشنایی ناصر تقوایی، سینماگر مطرح، با ارجمند راموجب و بدین ترتیب مقدمات بازی ارجمند در فیلم سینمایی ماندگار ناخدا خورشید فراهم شد.»
صابری میگوید: «تنها یک سال بعد از بازگشت آقای ارجمند از فرانسه ما از حضورش در مشهد بهرهمند بودیم. بعد از آن او به تهران رفت و دیگر هرگز نتوانست برای فعالیت جدی تئاتر به مشهد بیاید. پشتوانه تئاتری ارجمند و جدیتش در هنر باعث شد او برای بازی در فیلم تقوایی، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را از پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر دریافت کند.»
به گفته صابری، خدمات ارجمند به تئاتر مشهد بیبدیل است. او با فعالیتهایی که در دهه پنجاه برای گسترش تئاتر در مشهد داشته است باعث شده امروز تئاتر مشهد به قطب هنرهای نمایشی در کشور تبدیل شود: «درواقع آقای ارجمند و دکتر لطفی و دوستانی که آن زمان با آنها همراهی میکردند تئاتر مشهد را ریلگذاری کردند و این سیر سریعی که تئاتر در این دوره پیدا کرده مرهون همان زیرساختهایی است که از سوی آنها ایجاد شده است.»
به باور این پیشکسوت تئاتر مشهد با وجود همه تلاشهای ارجمند و همراهانش، اما قدر زحماتشان برای تئاتر آنطور که شایسته است دانسته نمیشود. نه هنرمندان تئاتر به آن توجه دارند و نه مسئولان به آن اهمیت میدهند. صابری میگوید: ارجمند را نمیتوان از بدنه تئاتر خراسان جدا دانست. با اینکه سالها جایش در مشهد خالی است، اما هنوز اثر تلاشهایش برای تئاتر این شهر احساس میشود.
امروز اگر سالن نمایشی و و فعالیت تئاتری در مشهد وجود دارد حاصل زحمتهایی است که این افراد برای هنر کشیدهاند. باید این تلاشها به هنرمندان و مردم معرفی شود.
پدرم اعتقاد داشت باید از صفر شروع کنم
امیریل، فرزند ارشد ارجمند است که از قضا او همانند پدرش پا در عرصه هنر گذاشته است. آهنگسازی و خوانندگی میکند و در چند فیلم سینمایی و سریال هم به عنوان بازیگر حضور داشته است. یکی از مهمترین آثاری که او در آن حاضر بوده، مجموعه تلویزیونی «معمای شاه» است که یک نقش کلیدی را در آن عهدهدار بود. با اینکه امیریل میگوید از بدو تولد در فضای سینما و هنر که پدرش در آن مشغول بوده حضور داشته، اما هیچ حمایت و ترغیبی از طرف ارجمند پدر صورت نگرفته است: ما با هم بسیار رفیق هستیم. اما هرگز من را برای بازی در فیلم و سریال به هیچ کارگردانی معرفی نمیکرد. اوایلش من خیلی از این اتفاق ناراحت میشدم. فکر میکردم وقتی آدم امکانی را دارد که در دنیای هنر میانبر بزند خیلی بهتر است، اما او اعتقاد داشت همانطور که خودش از صفر کار هنر را شروع کرده فرزندانش هم همانطور بار بیایند. این خصوصیت و سیاست را داشت که من روی پای خودم بیاستم و مستقل از خودش بار بیایم. این منش هم مختص به خودش است. ارجمند پسر با اینکه برای معرفی خود به جامعه هنری تلاش فراوانی کرده است، اما از این رفتار پدرش راضی است و میگوید: من بعدها این را متوجه شدم که او دوست داشت شخصیت من بیواسطه و بهدور از وابستگیها شکل بگیرد. این رفتار برایم خوب بود. چون من هر چیزی را که به دست آوردم مستقل است. این دارایی را هم مدیون پدرم هستم که با این سیاست باعث شد من آدم کاملتری شوم. وابستگیهایم به خودش را کم کرد و این رفتار در درازمدت کمک زیادی به من کرد و اتفاقا باعث شد در فضای هنری بیشتر رشد کنم.
فعالیتهای ارجمند پدر فضای خانواده را به طرفی کشانده بود که به گفته امیریل، او و برادر و خواهرش از صفرسالگی در تئاتر و هنر رشد کنند. ارجمند پسر میگوید که این شرایط خانوادگی آنها بوده و پدرش ارادهای برای مهیا کردن فضای هنر در خانه نداشته است: اگر یک نفر پدرش شغل دیگری داشته باشد معنایش این نیست که فضا برای رشد فرزندانش در آن شغل نیز فراهم است. فعالیت پدرم در هنر، فضای هنری در خانواده ایجاد کرده بود؛ اما این اتفاق ارادی نبود. بستری برای ما فراهم نکرد. این بستر را فرزندان برای خودشان فراهم کردند. پدرم این جریان را مدیریت میکرد که خواسته یا ناخواسته میان خودش و فرزندش فاصلهای را ایجاد کند که شاید در معاشرتها هم مؤثر بود، اما اینکه ما را مستقل از خودش بار آورد اقدام فوقالعادهای بود.
این بازیگر سینما و تلویزیون باور دارد پدرش متعلق به خودش و خانوادهاش نیست. او یقین دارد داریوش ارجمند به همه ایران تعلق دارد: «ارتباط ما با او جنس متفاوتی دارد. او سرآمد ارجمندهاست و من هیچ توقعی از پدرم ندارم. به نظرم او آدم بزرگی است و اوست که باید از ما متوقع باشد.»