یکی از رایجترین و درعینحال پنهانترین انواع شرک، تمایل به «انسانگونه دیدن» خداوند و «طبیعتگرایی» خداوند است. هر دوی این تصورات، در تضاد مستقیم با اساسیترین اصل توحیدی در قرآن مجید قرار دارد که مکررا و مؤکدا بیان میکند: «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ: هیچچیز همانند او نیست.» (شورى، ۱۱) آموزههای قرآنی و روایی، تأکید فراوانی بر «تسبیح» و «تنزیه» دائم خداوند دارند.
تسبیح و تنزیه، به معنای دور و مبرا دانستن ذات اقدس الهی از هرگونه نقص، ضعف، عیب و محدودیت است، اما انسانگرایی و طبیعتگرایی، خداوند را موجودی پر از نقص و عیب و محدودیت معرفی میکند، درحالیکه قرآن کریم میفرماید: «سُبحانَا... عَمَّا یَصِفُونَ: پاک و منزه است خداوند از آنچه او را بدان توصیف میکنند.» (مؤمنون، ۹۱)
این تصور که خداوند، همانند انسان، واجد جسمانیت است، مانند انسان میاندیشد، تصمیم میگیرد، دچار عواطف انسانی، چون ناراحتی، خوشحالی، خشم و انتقام میشود یا نفع و ضرری متوجه او میشود، دقیقا مصداق همان تقلیل دادن ذات نامحدود الهی به سطح مخلوق محدود است.
این خدای متوهمانه است نه خدای حقیقی. خدای متوهمانه، خدایی انسانگونه، محدود در زمان و مکان، پر از نقص و نظارهگری بیرون از عالم است. این خدا عواطف انسانی دارد، خوشحال و غضبناک میشود و حتی نیازمند عبادت و یاری بنده خویش است؛ فکر میکند و گاه از تصمیم خود منصرف میشود.
واقعیت این است که ما باید همچون خدا بشویم و صفات خدایی پیدا کنیم نه اینکه خدا را به نحوی شرکآلود، در حد انسان تقلیل دهیم. معنای «تخلّقوا بأخلاق ا....» (بحارالانوار، ج ۵۸، ص۱۲۹) نیز همین است که انسان باید بهسمت خدایی شدن حرکت کند و سعادت حقیقی انسان، در گرو همین است.
حال سؤال این است که از کجا بدانیم تصورات ما درباره خدا درست است یا نادرست؟ چه کسی درستی یا نادرستی این تصورات را مشخص میکند؟
روشن است که خود خداوند در قرآن کریم و معصومان باید این تصورات را اصلاح کنند.
خداوند در سوره صافات، آیه۱۵۹ تأکید میفرماید که خدا را نباید توصیف کرد و خدا، غیر از آن چیزی است که شما توصیف میکنید، اما در ادامه آیه، یک تبصره میزند: «سُبحانَا... عَمَّا یَصِفُونَ إِلَّا عِبادَا... المُخلَصِینَ: خداوند را تنها بندگان «مخلَص» میتوانند توصیف کنند.» مخلَصین و مخلِصین با یکدیگر تفاوت دارند. مخلصین، همان معصومان (ع) هستند.
نتیجه اینکه برای اصلاح تصورات خود درباره خدا، تنها راه، مراجعه به خود قرآن کریم و بیانات پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) است؛ زیرا تنها آنان مجاز به توصیف خداوند (تا جایی که خداوند اجازه داده است) هستند.
متأسفانه در جامعه و فضای مجازی، دورههای متعددی با عنوان شکرگزاری، معنویتدرمانی، خداباوری و مانند آن برگزار میشود که در همه آنها از خدا سخن گفته میشود، اما خدایی که آنان معرفی میکنند، خدا نیست؛ توصیفات، تجربیات و ذهنیات شخصی یا مکاتب فلسفی غرب از خداست. برخی، خدا را انسان میدانند. برخی، خدا را طبیعت و کائنات میدانند. برخی، خدا را ندای درون میدانند.
امیرالمؤمنین (ع) در خطبه اول نهجالبلاغه، نکته بسیار مهمی را درباره شناخت خداوند بیان میکنند: «سرآغاز دین، خداشناسى است و شناخت کامل خدا، باور داشتن اوست و باور کامل به خدا، شهادت به یگانگى اوست و توحید کامل، اخلاص برای خداست و اخلاص کامل، این است که خدا را از صفات مخلوقات جدا کنی.»
نتیجه اینکه به همان اندازه که اصلاح تصورات نادرست درباره خداوند متعال، لازم و ضروری است، تثبیت آن در مسیر درست و براساس دیدگاه خالص و ناب، ضروری است؛ زیرا در دورانی که خداناباوران، بهدنبال ترویج الحاد هستند، معرفی نادرست خداوند، به جریان الحاد کمک میکند. متأسفانه برخی جریانهای معنویتدرمانی و خداباوری، خواسته یا ناخواسته خداوند متعال را نادرست معرفی میکنندو حتی از عبارت «اصلاح تصورات نادرست درباره خدا» سخن میگویند که به ترویج الحاد و خداناباوری کمک میکنند.
برای مصون ماندن از این انحراف خطرناک، مراجعه به متون ناب و خالص مانند دعای اول صحیفه سجادیه و خطبه اول نهجالبلاغه، لازم و ضروری است.