نگاهی کلی به آخرین اثر هادی، یعنی سریال خانگی «دل»، نشان میدهد که هر دو گروه موافق و مخالف این مجموعه دلایل خودشان را دارند. در ادامه به بررسی ویژگیهای سریال «دل»، از دو موضع موافق و مخالف، میپردازیم.
محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز - منوچهر هادی کارگردانی است که آثارش را بر اساس نسبتشان با مخاطب، جلوی دوربین میبرد. عموم فیلمها و سریالهایی که با نام هادی در مقام کارگردان منتشر میشوند، ناظر به جلب رضایت مخاطب هستند و فارغ از اینکه درونمایه آنها، به لحاظ فرهنگی و اجتماعی، چه نتایجی به دنبال داشته باشند، جوری ساخته میشوند که همراهی بیننده با آنها تضمین شود. بالطبع این شیوه تولید آثار نمایشی چندان اعتنایی به سازگاری شاخصههای مختلف فرهنگی و هنری با استانداردها و قواعد رایج در سینما و تلویزیون ندارد و صرفا طوری صورتبندی میشود که تماشای محصول نهایی احساس خوبی در بیننده ایجاد کند. منوچهر هادی بارها (صراحتا یا در لفافه) اشاره کرده که بیش از هر چیزی به رضایتمندی مخاطب اهمیت میدهد و به همین دلیل است که مهمترین ویژگی آثار او جذابیت است؛ عنصری که مخاطب را همراه نگه میدارد و در آثار هادی، به گونههای مختلفی خودش را نشان میدهد؛ از جذابیت بصری و پرحادثه بودن ریتم قصه گرفته تا جذابیت کاراکترهای متفاوت و موضوعات خاص. به همین دلیل است که آثار سینمایی یا سریالهای منوچهر هادی معمولا با واکنشهای شدید منتقدان عصبانی از یک طرف و پیگیری تحسینآمیز مخاطبان از سوی دیگر همراه میشوند تا یک دوقطبی مضر و بعضا همراه با اهانت بین این دو گروه شکل بگیرد؛ تقابلی که نهایتا به سود هیچکس نیست. با این حال، نگاهی کلی به آخرین اثر هادی، یعنی سریال خانگی «دل»، نشان میدهد که هر دو گروه موافق و مخالف این مجموعه دلایل خودشان را دارند. در ادامه به بررسی ویژگیهای سریال «دل»، از دو موضع موافق و مخالف، میپردازیم.
چهرههای سینمایی
یکی از نخستین مواردی که در رویارویی با آثار سالهای اخیر منوچهر هادی و به ویژه سریال «دل» به چشم میآید، بهرهگیری او از ستارههای درجه یک سینماست که خطر همراه نشدن مخاطب با این تولیدات را کاهش میدهد. حضور حامد بهداد که یکی از مهمترین چهرههای بازیگری سینمای ایران در یک دهه اخیر بوده و ساره بیات که فیلم بهیادماندنی «جدایی نادر از سیمین» و بسیاری آثار باکیفیت دیگر را در کارنامه دارد، وزن درخور ملاحظهای به سریال تازه هادی بخشیده که مخاطب را به آن خوشبین میکند.
بهرام افشاری هم که در سالهای اخیر جزو بازیگران جوان و محبوب سینما وتلویزیون بوده، در «دل» حاضر است تا تیتراژ این سریال نظر مخاطب را جلب کند. فارغ از مقایسه کیفیت اجرای این ستارهها در سریال «دل» با دیگر فیلم و سریالهایی که در کارنامه دارند، روشن است که حتی اگر اجرایشان خیلی هم خوب از آب درنیامده باشد، این چهرهها از بیشتر بازیگران سریالهای ایرانی یک قدم جلوتر هستند و همین موضوع باعث میشود مخاطب احساس کند که سازنده سریال «دل» برایش احترام زیادی قائل شده که پای چنین ستارههایی را به پروژه سریالی خود کشانده است.
نمایش آرزوها
به یاد داریم که سریال قبلی منوچهر هادی در شبکه خانگی به واسطه قصه ملتهب و پرگرهی که داشت، نزد مخاطبان محبوب شد و پرداخت نسبتا باکیفیت کاراکترها در «عاشقانه»، مخاطبان را به آن مجموعه امیدوار کرد. «دل» به لحاظ قصه و پرداخت شخصیت، به اندازه «عاشقانه» موفق و جدی نیست؛ اما در عوض تا دلتان بخواهد برای مخاطب عام جذابیتهای بصری دارد و تمام آنچه را که یک بیننده عادی ممکن است هرگز از نزدیک نبیند، مقابل چشمانش به نمایش میگذارد. این جذابیت بصری به روایت مفصل و پرجزئیات قصه زندگی کاراکترهایی برمیگردد که به یک اقلیت بسیار ثروتمند تعلق دارند؛ کسانی که رسما در کاخ زندگی میکنند، خدمتکار دارند و خودروهایی را سوار میشوند که قیمتشان سر به فلک میکشد.
جایی حوالی خطوط قرمز
«دل» با وجود تمام ضعفهایی که مخالفانش مطرح میکنند، در پرداختن به موضوعات ملتهب و خاص به شدت بیپرواست و قصهاش را بر محور عناوینی استوار میکند که کمتر سریالی جسارت یا امکان پرداختن به آن را داشته است. موضوعاتی از قبیل ناپدید شدن عروس در شب عروسی، تجاوز، دسیسه نزدیکترین افراد خانواده بر علیه یکدیگر و نمایش فرزندسالاری مطلق از مهمترین اموری هستند که سریال «دل» در مواجهه با آنها، عملا برخلاف جریان آب شنا میکند که همین نکته مخاطب را به تماشای اثری متفاوت، متمایل نگه میدارد.
الگوی روایی تکراری
مهمترین و پرتکرارترین انتقادی که به مجموعه «دل» وارد شده و چندی قبل منوچهر هادی را به صرافت پاسخ دادن انداخت، شباهتهای عجیب آن با سریالهای ترکی است. ریتم کند، روابط عاطفی درهم تنیده و داستانها و شخصیتهای فرعی و حذف شدنی که فقط به درد طولانی شدن زمان سریال میخورند، در کنار موزیک ویدئوهای پرتعداد و عاشقانهای که نمونه آنها نه در سریالهای تلویزیونی به چشم میخورد و نه در سینما فرصتی برایش وجود دارد، این مجموعه را به شدت شبیه سریالهای ترکی کردهاند. سرخوردگی مخاطب در برابر کسانی که از رویاپردازی «دل» دفاع میکنند؛ منتقدان این مجموعه بر این باورند که سریال جدید منوچهر هادی، در یک ساحت پنهان و روانشناختی، در شیپور شکاف بین کاراکترها و مخاطب میدمد و به جای نمایش اختلاف طبقاتی در سریال، باعث ایجاد نوعی سرخوردگی و ناامیدی در بیننده جوانی میشود که ناخودآگاه سبک زندگی خودش را با وضعیت باورنکردنی کاراکترهای سریال مقایسه میکند. استدلال این گروه به شیوه چینش عناصر فنی و هنری در این مجموعه بازمیگردد؛ جایی که نحوه هدایت دوربین و چیدمان صحنهها، نه در خدمت روایت، بلکه اساسا برای به رخ کشیدن سبک زندگی لاکچری آدمهای سریال است و این امر میتواند تأثیر مخربی در مخاطب جوانتر ایجاد کند.
ضعفهای فنی و هنری
اغلب منتقدانی که «دل» را صرفا به عنوان یک اثر نمایشی مورد تحلیل قرار میدهند، به شدت از ضعفهای متعدد فنی و هنری این سریال ناراضی هستند. در عرصه بازیگری و در حالی که چهرههای اصلی این مجموعه خوب و آبرومند ظاهر میشوند، ضعف بازی برخی از بازیگران فرعی، ذوق مخاطب را کور میکند. از اجرای تصنعی مهراوه شریفینیا هم که بگذریم، بازی ملالآور مهدی کوشکی برای چندمین بار در نقشی مشابه، مخاطب را آزرده میکند. علی سخنگو، بازیگر جوان نقش سیاوش که ظاهرا فقط منوچهر هادی او را بازیگر میداند، تمام ظرفیتهای نقشش را به باد میدهد. انتخاب اشتباه کورورش تهامی حدودا پنجاه ساله برای بازی در نقش جوان عاشقپیشه و شاعرمسلکی که برای عشقش دست به هر جنایتی میزند، امکان اجرای آبرومند را از او سلب کرده و بازی سرد و بیروح سعید راد هم در سکانسهای درگیری و آن سکته مضحک در آغوش نکیسا، طنز ناخواسته سریال را به همراه دارد.
تریلر سریال «دل»