یکی از تصورات نادرست درباره خدا این است که برخی خیال میکنند: «وقتی گناهی انجام میدهیم، دیگر نباید از خدا چیزی بخواهیم.» این سخن نشانگر آن است که ما خدا را شبیه به یک انسان تصور کردهایم؛ انسانی که اگر خطایی از ما ببیند، قهر میکند و در را به رویمان میبندد. برخی بهمحض انجام گناهی، با خدا قهر میکنند؛ چون خدا را هم مانند انسانی میپندارند که اگر به او بدی کردیم، بلافاصله با ما قهر میکند.
انسان نباید گناه کند؛ زیرا گناه آثار بسیار بدی به همراه دارد؛ اما این بهمعنای آن نیست که خدا قهر کرده است و دیگر نباید از او چیزی بخواهیم؛ لذا اگر کسی گناه کرد، باید خیلی زود توبه کند. یکی از مسیرهای توبه و بازگشت سریع به خدا این است که انسان بعد از گناه، خواستههایش را از خدا قطع نکند. همین باعث میشود زودتر توبه کند.
این دستور خداوند است که میفرماید: «بگو:ای بندگان من که در گناه کردن، بر خود اسراف کردهاید! از رحمت خدا ناامید نشوید؛ قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ ا...» (زمر: ۵۳)
این آیه نشان میدهد که حتی گناه نیز در دعا را نمیبندد؛ بلکه برعکس، خدا از گناهکاران میخواهد ناامید نشوند و بیشتر به درگاه او بیایند؛ و در جای دیگر صریحا فرموده است: «مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را؛ اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» (غافر: ۶۰)
این یک دعوت دائمی است، برای همه زمانها، برای همه افراد، در هر حالتی و برای هر نیاز. البته سخن ما درباره عده کمی از سردمداران کفر (مانند فرعون و نمرود) نیست؛ زیرا آنان با لجاجت، مسیر هدایت را برای همیشه به روی خود بستهاند.
بنابراین، انسان باید همیشه و در همه حال اتصالش را با خداوند حفظ کند. یکی از مسیرهایی که این اتصال را زنده نگه میدارد، دعا کردن است. خود دعا کردن ـ فارغ از اینکه درخواست ما چه زمانی برآورده شود ـ موضوعیت دارد؛ زیرا انسان را به خدا نزدیک میکند. دعا فقط ابزار طلب حاجت نیست، بلکه ریسمان اتصال است.
دعا فقط خواستن نیست؛ احساس حضور خدا در زندگی است؛ و این احساس حضور، جوهر وجود انسان را تغییر میدهد. به همین دلیل، اگر کسی گناه کرد، نهتنها نباید از دعا کردن دست بکشد یا شرمنده شود، بلکه خود دعا کردن یعنی توبه و بازگشت به سوی خدا.
خداوند مهربان و بخشنده است. او مانند انسانها نیست که اگر در حقش بدی کردیم، دیگر نتوانیم خواستهای داشته باشیم.
در حالیکه خداوند به حضرت موسی (ع) میفرماید: «ای موسی! هرچه نیاز داری از من بخواه، حتی علوفه گوسفند و نمک خمیرت را.» (بحارالأنوار، ج۹۳، ص۳۰۳)
همچنین پیامبر (ص) میفرماید: «برای هر حاجتی که دارید، حتی اگر بند کفش باشد، دست خواهش بهسوی خداوند عزوجل دراز کنید؛ زیرا تا او آن را آسان نگرداند، آسان برآورده نمیشود.» (بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۹۵)
امیرالمؤمنین (ع) در کلامی نورانی حقیقتی عمیق را بیان فرمودهاند: «خداشناسترین مردم، کسی است که بیش از همه از خدا درخواست میکند؛ أَعلَمُ النّاسِ بِاللّهِ أَکثَرُهُم لَهُ مَسأَلَةً» (غررالحکم، ص۱۹۲، ح۳۷۳۴)
این روایت روشن میسازد که درخواست از خداوند در هر حالی نشانه معرفت است، نه بیادبی؛ زیرا کسی که همواره از خدا درخواست دارد، در واقع خدا را درست شناخته است. چنین انسانی به «غنی مطلق» بودن خدا و «فقیر مطلق» بودن خود پی برده است.
همانگونه که خداوند میفرماید: «شما نیازمندان خدا هستید، و خداوند است که بینیاز و ستوده است؛ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى ا... وَا... هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ» (فاطر: ۱۵)