صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

گفت‌وگو با خبرنگار مهاجر به مناسبت روز خبرنگار: ما فقط شناسنامه نداریم حتی لهجه ما مشهدی است

  • کد خبر: ۳۷۸۸۵
  • ۱۷ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۰
سیدمصطفی موسوی در ایران به دنیا آمده، اما مهاجر است، او خبرنگار است و می‌گوید: تنها مشکل ما این است که شناسنامه نداریم، حتی لهجه ما مشهدی است.
عطایی، صدر | شهرآرانیوز، سیدمصطفی موسوی متولد خرداد ۶۹ است. پدر و مادر مصطفی قبل از انقلاب اسلامی ایران ازدواج کردند و از ولایت دایکندی افغانستان به ایران مهاجرت می‌کنند و ساکن گلشهر می‌شوند.
 
او از چهارده سالگی وارد حوزه علمیه قم می‌شود و ۷ سال آنجا درس می‌خواند، مدرکش معادل لیسانس فقه و معارف است. دستی به قلم دارد و به مرور و از طریق برادر بزرگش با خبرنگاری آشنا می‌شود و حالا هم دبیر خبر باشگاه خبرنگاران جوانان در حوزه افغانستان است.
 
حدود ۷ سال است که به صورت حرفه‌ای به کار خبر مشغول است و با رسانه‌های مختلف مثل رادیو دَری و خبرگزاری مهر کار کرده است. تهیه برنامه‌های رادیویی برای رزمنده‌های فاطمیون نیز بخشی از فعالیت‌های او است.
 
او درباره مهاجرت افغانستانی‌ها به ایران می‌گوید: «به ایران خو کرده‌ایم و تنها مشکل این است که شناسنامه نداریم. لهجه ما هم مشهدی است. اگر الان وارد افغانستان شویم آنجا برای ما غریب است و ممکن است ما را به راحتی نپذیرند.»
 
وی ادامه داد: «هنوز برخی از رسانه‌های ایران به بلوغ نرسیدند و امکان کارکردن در حوزه مشکلات مهاجران را ندارند. در ظاهر کسی به شما نمی‌گوید که مشکلات مطرح نشود؛ ولی در واقع بعد از تهیه خبر، خبرنگار بازخورد مناسبی دریافت نمی‌کند. روزنامه یا خبرگزاری باید از ابتدا ظرفیت اطلاع‌رسانی این دست خبر‌ها را داشته باشد و جزو وظایف خبری خود تعریف کند تا زمانی که خبر تهیه شد نه تنها موردی نداشته باشد؛ بلکه مورد تأیید و استقبال هم قرار بگیرد. در غیر این صورت تلاش خبرنگار برای تهیه این دست خبر‌ها نتیجه‌ای نخواهد داشت. خیلی از رسانه‌های ایران این فضا را ندارد و نگاه محافظه‌کارانه‌ای در آن‌ها حاکم است و برخی از مسائل هرگز در آن‌ها طرح نمی‌شود.»
 
این خبرنگار مهاجر افغانستانی خاطرنشان کرد: «در عمل هیچ منبع مستقیمی وجود ندارد؛ ولی فضای حاکم بر رسانه باعث شده است تا خبرنگاران رغبتی برای تهیه خبر یا گزارش این مشکلات نشان ندهد یا جرئت طرح برخی از مسائل را نداشته باشد. نمی‌شود نام خاصی روی این مسئله گذاشت. از طرفی رسانه‌های توطئه‌گر نیز معمولا روی این مسائل مانور می‌دهند و همین باعث می‌شود تا پرداختن به این دست مسائل تداعی‌کننده همسو شدن با آن رسانه‌ها شود. متأسفانه فضا طوری پیش می‌رود که رسانه‌ها ترجیح می‌دهند در زمان بحران یا ایجاد مشکل سکونت کنند تا بحران کم رنگ شود و بعد ممکن است به آن بپردازند.»

رسانه‌ها تمایلی به انعکاس مشکلات جامعه مهاجر ندارند

وی ادامه داد: «پیگیری برخی خبر‌ها یا مطرح کردن آن‌ها در فضای کاری و مجازی با خبرنگاران مختلف بازخورد خوبی نداشته و حتی اخراج یا بایکوت از طرف خبرنگاران و مدیران خبرگزاری‌ها را به دنبال داشته است. مثلا در موردی که برای خودم پیش آمد در رسانه‌ای، تصمیم گرفتم به یکی از مشکلات جامعه مهاجر بپردازم. این موضوع که خود من هر روز با آن‌ها مواجه هستم و آن تفکیک مهاجران بدون مدارک از مبدا است. وقتی طرح جمع‌آوری مهاجران انجام می‌شود هیچ گروه نظارتی در موقعیت نیست تا افرادی که مدارک لازم را دارند شناسایی و از دیگران جدا کند و همه افراد را با هم به اردوگاه می‌برند. افرادی که مدارک دارند حداقل یک روز کامل کاری زمان از دست می‌دهند تا ثابت کنند پاسپورت یا مدرک اقامتی را همراه دارند. شما تصور کنید در شرایط حال حاضر که کرونا هم وجود دارد دغدغه مهاجران از باب سلامتی خودشان و خانواده هم به آن اضافه می‌شود. از این دست مشکلات کم نیست و ما به طور روزانه با آن درگیر هستیم. در بیشتر موارد وقتی این مسائل را با دوستان فرهیخته ایرانی مطرح می‌کنی تمایلی به آن نشان نمی‌دهند.»
 
موسوی ادامه داد: «متأسفانه دو نگاه به حوزه مهاجران وجود دارد که آسیب‌زاست. نگاه اول مربوط به دوستان ایرانی می‌شود که می‌گویند ما ۴۰ سال میزبان بودیم و خدمات دادیم همه این گفته‌ها درست است؛ ولی حاضر نمی‌شوند نیم نگاهی به مشکلات موجود داشته باشند و به نوعی نگاه از بالا به پایین و بستانکاری است. آن‌ها معتقدند به خاطر این میزبانی مهاجران نباید اعتراضی داشته باشند، حتی اگر در واقعیت کمبودی وجود داشته باشد. آن‌ها می‌گویند اگر ناراحت هستید بروید، حتی اگر متولد اینجا هستید. نگاه بالا به پایین در نظر آن‌ها وجود دارد و معتقدند ما برتر از شما هستم و پدر و پدر بزرگ شما به اینجا مهاجرت کردند. در حالی‌که خود من از جایی به جایی دیگر مهاجرت نکردم و این امر باعث می‌شود هیچ نوع دیالوگ و گفت‌وگویی شکل نگیرد.»
 
رویکرد دومی که موسوی به آن اشاره می‌کند مربوط به تنفری است که در جامعه مهاجر ایجاد شده و به دنبال سیاهنمایی هستند. او در این باره می‌گوید: «به همان اندازه که نگاه بالا به پایین ایرانی‌ها نامناسب است و اجازه نمی‌دهد گفتگو شکل بگیرد، این تنفر از جامعه ایرانی درون نسل‌های جدیدتر افغانستانی هم نامطلوب است و سیاه‌نمایی راه به جایی نمی‌برد و پرخاش پرخاش می‌آورد. هرچند واقعیت این است که تاکنون پیش نیامده مهاجران ساکن در ایران دوباره به افغانستان برگردند یا به کشور‌های دیگر مهاجرت کنند و در آنجا از شرایط خود در ایران تعریف و تمجید کنند یا حتی رضایت داشته باشند. همه ناراضی هستند. این نارضایتی ریشه دارد. چرا باید ایران دشمن‌تراشی کند.»

نسل اول مهاجران رسانه‌ای در اختیار نداشتند

او در پاسخ به این سئوال که آیا وضعیت مهاجران در اوایل انقلاب بهتر نبود، افزود: «من متولد ۱۳۶۹ هستم و تجربه زیسته‌ای از آن دوره ندارم؛ ولی مطالعاتم مبنی بر این است که آن دوره اولویت‌ها تفاوت داشت و کمتر به این موضوع پرداخته می‌شد و رسانه‌ها به این اندازه زیاد و سازمان یافته نبود. معتقدم رسانه‌ها ناخواسته به این سمت حرکت کردند و اثرات و تبعات برنامه‌های خود را در نظر نگرفتند.»
 
وی افزود: «نزدیک به ۳ میلیون مهاجر در ایران زندگی می‌کنند. می‌خواهم بپرسم به نظر شما از این تعداد چند درصد خلافکار یا قاچاقچی هستند؟ مشخصا درصد کمی از آن‌ها به دنبال خلاف و آسیب‌های اجتماعی می‌روند و برخلاف تصور بسیاری از دوستان ایرانی بیشتر مهاجران سربه زیر، پرتلاش و مفید برای جامعه هستند. نگاه رسانه‌ها کمی عجیب است و تا اشتباهی از سوی مهاجری سرمی‌زند خبر پر رنگ و بزرگ می‌شود.»
 
موسوی خاطرنشان کرد: «فکر می‌کنم نسل اول مهاجران به علت کم سواد بودن، مشغولیت دائم به کار در راستای تأمین نیاز‌های اولیه و نداشتن خبرگزاری توانایی انتقال مشکلات را نداشت؛ اما نسل‌های بعد با وجود فضای مجازی، رسانه در دستش دارد و می‌تواند مشکلات یا نیاز‌های خود را منتقل کند. اکنون تعداد خبرگزاری‌های افغانستان در ایران افزایش پیدا کرده است. در آن زمان مهاجران رسانه‌ای نداشتند تا شخصیت‌های بزرگ جامعه مهاجر را به ایرانیان معرفی کنند.»

مگر در جنگ تحمیلی شهید مهاجر داریم؟!

سید مصطفی موسوی از شهید نسیم مرادی یا همان شهید نسیم افغانی شاهد مثال می‌آورد و می‌گوید: «زمانی که خبر تشییع پیکر شهید به گوش ایرانی‌ها رسید برخی تصور نمی‌کردند شهید افغانستانی هم در جنگ تحمیلی وجود داشته باشد، در حالی که ۳ هزار شهید افغانستانی جنگ تحمیلی وجود دارد. مهاجران در آن زمان کاملا بی‌صدا و بی‌تصویر بودند و خودشان خبرگزاری نداشتند و رسانه‌ها هم اخبار آن‌ها را به تصویر نمی‌کشیدند یا تصویر مخوف و دون پایه‌ای از آن‌ها نشان می‌داد و این زمانی تغییر کرد که نسل جدید توانست با رسانه‌های مختلف اطلاع‌رسانی کند و تغییراتی را در جامعه میزبان به وجود آورد؛ اما هنوز باید در این زمینه کار شود.»
 
وی ادامه داد: «شهدا و جانبازان فاطمیون هم گواه این ادعا درباره جامعه مهاجر است. بیشتر بچه‌های فاطمیون از گلشهر و طلاب بودند و هنوز چند هزار نفر از فاطمیون در منطقه جنگی هستند. بیشترین رزمنده شهید در گروه‌های مقاومت از لشکر فاطمیون است. با اینکه رویکرد‌ها در چند سال اخیر تغییر کرده است؛ ولی هنوز فضا برای پرداختن به این مسائل و تلاش برای ارائه تصویری درست از مهاجر وجود دارد و باید سرعت بیشتری به آن داد. با چند مستند و دعوت از نخبگان افغانستانی در برنامه‌ها تغییر ایجاد نمی‌شود. کاری که بچه‌های مهاجر در سوریه انجام دادند به اعتراف همه بزرگان جنگ بزرگ بود؛ اما هنوز حق مطلب درباره جامعه مهاجر ادا نشده است.»
 
این خبرنگار افغانستانی خاطرنشان کرد: «جای امیدواری بین نسل جدید مهاجر و ایرانی وجود دارد و این نسل با کمک رسانه نشان داد که جامعه مهاجر بیشتر از آنکه هزینه داشته باشد برای ایران سود و فایده داشته است. درست است که میزبانی از مهاجران سختی‌هایی به دنبال دارد و کار بزرگی است؛ اما نمی‌شود مشکلات آن‌ها را نیز نادیده گرفت.»

مگر اثر انگشت من هر سال تغییر می‌کند؟!

از او می‌پرسیم چرا مهاجران افغانستانی نتوانستند در سال‌های گذشته جمعی را تشکیل بدهند که صدایشان از طریق آن شنیده شود، او در این باره می‌گوید: «این قصه سردراز دارد. نسل اول جامعه مهاجر از روی بدبختی و بیچارگی به ایران مهاجرت کرد و اینجا به فکر نان شب خود بودند و شرایطی نداشتند که بتوانند جمعی را تشکیل دهند و اعتراضی را به گوش کسی برسانند. نسل جدید هم به همان اندازه و شاید بیشتر از گذشته درگیر مشکلات کوچک و بزرگ است تا بتواند کار تیمی و مفید انجام دهد. مشکلات اقامتی از گذشته تا به امروز ادامه داشته است. ما همیشه احتمال می‌دهیم که مجبور بشویم از اینجا برویم. باید هر سال برگه اقامتمان را تمدید کنیم. خود من ۳۰ سال دارم و در همینجا به دنیا آمدم. اکنون هم کار رسانه‌ای و مفید انجام می‌دهم؛ ولی اقامتم یک‌ساله است و هر ساله با مکافات زیاد آن را دریافت می‌کنم. گواهی‌نامه رانندگی‌ام یک ساله است. آخر فردی که مهارت دارد چرا باید هر سال به فکر تمدید گواهی‌نامه باشد؟ تمدید گواهینامه نیازمند انگشت‌نگاری است و این مراحل طولانی و فرسایشی هر ساله باید انجام شود تا گواهینامه تمدید گردد.»
 
موسوی افزود: «ما جامعه مهاجر باید سالانه برای تمدید اقامت هزینه پرداخت کنیم تا بتوانیم اقامت یک‌ساله دریافت کنیم. با این شرایط وقتی جامعه مهاجر امید ندارد که یک سال بعد در این کشور هست یا خیر چطور می‌تواند کار مفید و جمعی انجام دهد. نوعی نگاه امنیتی به جامعه مهاجر وجود دارد و در کشور‌های دیگر هم همین طور است؛ اما انتظار ما از ایران بیشتر است. ایران کشور شیعه، هم زبان و اسلامی است.»
 
مصطفی موسوی با اشاره به بخشی دیگر از مشکلات جامعه مهاجر ادامه داد: «این مشکلات اصلا کم نیست. جوانان مهاجری که می‌خواهند ادامه تحصیل دهند برای ورود به دانشگاه و رشته‌ها محدودیت دارند. مهاجران اجازه ندارند به بعضی از شهر‌ها سفر کنند. بعضی شهر‌ها برای مهاجران ممنوعه است. اگر مهاجری برای دیدار اقوام و فامیلش به شهر دیگری برود باید کارت آمایش خود را ارائه دهد و ۱۰ روز فرصت بگیرد. انواع و اقسام ناملایمات و ناراحتی‌ها روزانه برای مهاجران وجود دارد. مثلا چرا نباید بتوانیم به شهر‌های شمالی سفر کنیم؟!»
 
این جوان مهاجر افغانستانی تصریح کرد: «چند وقت پیش می‌خواستم سیم کارت دائمی ایرانسل بگیرم؛ ولی گفتند ما به مهاجران سیم کارت دائمی نمی‌دهیم. برای بازکردن حساب بانکی می‌گویند، مبلغ گزافی را به صورت بلوکه در بانک بگذاریم. کارت بانکی نداریم و همه این مسائل برای ما که اینجا به دنیا آمدیم و بزرگ شدیم آزاردهنده است و نمی‌دانیم چرا باید این مشقت و مشکلات را داشته باشیم. نمی‌توانیم ملکی بخریم و این امید را از ما می‌گیرد. در حالی که خود من ایران را خیلی دوست دارم. اینجا متولد شدم و همه محل تولدشان را دوست دارند. تمام بازی‌های تیم ملی ایران را در رشته‌های مختلف دنبال می‌کنم و این پیگیری احساس خوبی به من می‌دهد. امکان ندارد کسی جایی متولد شود و همانجا هم بزرگ شود، ازدواج کند و بعد آنجا را دوست نداشته باشد. این دغدغه و مشکلات باعث شده است مهاجران ناراحت باشند، راهکار آن هم خارج شدن از این دایره بسته است.»
 
 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.