صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

شرم از لهجه، شرم از هویت است

  • کد خبر: ۳۷۹۵۸۶
  • ۲۶ آذر ۱۴۰۴ - ۱۸:۲۹
استاد علوم ارتباطات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه شرم از لهجه به ماهو لهجه نیست، شرم از آن برچسب‌هایی است که به آن لهجه چسبانده‌اند، گفت: شرم از لهجه، شرم از هویت است.

به گزارش شهرآرانیوز، مسعود تقی‌آبادی، استاد علوم ارتباطات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در نشست علمی-فرهنگی با عنوان «لهجه و هویت؛ چرا از لهجه خجالت می‌کشیم؟» که با هدف واکاوی ریشه‌های این پدیده و تأثیر آن بر مهاجران، به ویژه مهاجران افغانستانی در ایران پرداخت به بررسی عمیق پدیده شرم از لهجه و ارتباط آن با هویت فردی و اجتماعی پرداخت.

تقی‌آبادی در این نشست، لهجه را نه صرفاً یک تفاوت در ادای کلمات، بلکه بیانگر یک زیست اجتماعی، فرهنگی و تاریخی دانست و آن را به مثابه اثر انگشت، ذاتی و ناگزیر از هویت فردی برشمرد.

تقی‌آبادی در تعریف لهجه گفت: لهجه همان تفاوتی است که در ادای کلمات ایجاد می‌شود و بیانگر یک زیست اجتماعی، یک زیست فرهنگی و یک زیست تاریخی است.

او همچنین تأکید کرد: هویت و لهجه اساساً مثل یک اثر انگشت می‌ماند، مثل امری که به شدت ذاتی است، امری که به شدت ناگزیر است، امری که در DNA ما ثبت شده است.

شرم از لهجه شرم از برچسب‌های آن است

استاد علوم ارتباطات تصریح کرد: شرم از لهجه به ماهو لهجه نیست، شرم از آن برچسب‌هایی است که به آن لهجه چسبانده‌اند.

اگرچه آمار عددی مشخصی ارائه نشد، اما تقی‌آبادی به تحلیل‌های جامعه‌شناختی و روانکاوانه اشاره کرد و بیان داشت که شرم از لهجه نشان‌دهنده یک «گسست اجتماعی» است که از تفاوت میان هویت زیسته فرد (آنچه با آن به وجود آمده و بزرگ شده) و تصویری که فرد از خود در جامعه میزبان می‌سازد، نشأت می‌گیرد.

تقی آبادی همچنین به نقش رسانه‌های اجتماعی و گفتمان‌های مسلط در بازتولید تصاویر کلیشه‌ای و منفی از مهاجران افغانستانی اشاره کرد.

به گفته او، این تصاویر منفی در ناخودآگاه جمعی ایرانیان، به ویژه پس از انقلاب اسلامی و رخداد‌هایی مانند "جنگ ۱۲ روزه" افزایش یافته و به "افغان‌ستیزی" دامن زده است.

تقی‌آبادی دیدگاه غالب جامعه را که لهجه را به امری شرم‌آور یا برچسبی منفی تبدیل می‌کند، به چالش کشید. او این پدیده را ناشی از ساختار‌های قدرت و گفتمان‌های مسلط دانست که زبان را از یک "امر ارتباطاتی" به یک "ابزار بازتولید قدرت" تبدیل می‌کنند.

او با تمایز قائل شدن بین "سیاست" (پلیتیک) به معنای امر فرهنگی و "امر سیاسی" (پلیتیکال) به معنای خصومت‌مدارانه، توضیح داد که چگونه زبان فرهنگی که باید مبتنی بر دوستی و نزدیکی باشد، در مواجهه با امر سیاسی، خصومت‌مدارانه و "دیگری‌مابانه" می‌شود و به برچسب‌زنی و اهریمن‌سازی منجر می‌گردد.

او همچنین به این نکته اشاره کرد که لهجه افغانستانی در ایران به طور سیستماتیک ارزش‌گذاری منفی دریافت کرده و با مفاهیمی، چون فقر اقتصادی، مشاغل یدی، کارگری، بیگانه بودن، ناامنی و کم‌سوادی همسو شده است.

تقی‌آبادی در پایان سخنان خود، بر لزوم بازنگری در این رویکرد تأکید کرد.

زبان فارسی باید به عنوان یک "گنجینه زبانی توزیع‌شده" دیده شود

این استاد علوم ارتباطات خاطرنشان کرد: خواستار آن شد که زبان فارسی به عنوان یک "گنجینه زبانی توزیع‌شده" دیده شود، نه صرفاً یک شکل واحد که گویش تهرانی را به عنوان معیار و بت قرار دهد. ا

او راهکار را در نادیده گرفتن لهجه ندانست، بلکه در کاهش "قدرت نمادین" تحمیل‌شده بر لهجه‌ها از طریق تلاش‌های فردی و جمعی در فضا‌های آکادمیک و اجتماعی دانست و پیشنهاد کرد که شرم از لهجه باید از حاشیه به مرکز توجه بیاید و به جای نقد، موضوع مطالعه قرار گیرد تا بتوان به بازنمایی صحیح و مثبت از هویت‌های زبانی دست یافت.

تقی آبادی هویت مهاجران افغانستانی را "عامل‌محور" و "چندگانه" توصیف کرد که به راحتی حذف نمی‌شود و دارای یک تاریخ قوی است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.