حمیده هادی، ورزشکار موفق محله آزادشهر، اکنون در سن ۲۱ سالگی، دو مقام قهرمانی بینالمللی و دو نائب قهرمانی بینالمللی دارد
فهیمه شهری | شهرآرانیوز؛ دوران کودکی روزهای سرنوشت سازی دارد. بسیاری از آنچه که ما اکنون هستیم و آنچه که نیستیم ریشه در همین دوران کودکی دارد. برای حمیده هادی، ورزشکار موفق محله آزادشهر، که اکنون در سن ۲۱ سالگی، دو مقام قهرمانی بینالمللی و دو نائب قهرمانی بینالمللی دارد، همه چیز از دوران کودکی شروع شد؛ آن موقع که ۵ ساله بود و مادرش او را به کلاسهای ژیمناستیک فرستاد تا بخشی از انرژی کودکیاش تخلیه شود. از همان موقع او به ورزش علاقهمند شد. مدتی هم کلاس اسکیت رفت. ۱۰ ساله که شد، نزدیک منزلشان باشگاهی بود که در آن کلاسهای کاراته دایر میشد. برای گذراندن اوقات فراغتش در ایام تابستان از مادرش خواست او را در این کلاسها ثبت نام کند. ابتدا فقط برای وقت گذرانی در این کلاسها شرکت میکرد؛ اما در همان جلسهها آغازین احساس کرد علاقه ویژهای به این رشته دارد. در عرض ۳ ماه تابستان سه درجه پیشرفت کرد که همین موضوع موجب توجه ویژه مربی به او شد. مربیاش به او میگوید استعداد خوبی در این ورزش دارد و اگر ادامه دهد میتواند موفق شود بنابراین تصمیم میگیرد در ایام مدارس هم کلاسهایش را ادامه دهد. دو ماه بعد مسابقات بین باشگاهی برگزار میشود که او در این مسابقات مقام سوم را به دست میآورد. تا این زمان هیچ وقت برای کسب مقام به رشته کاراته نگاه نکرده بود. او به صورت اتفاقی وارد این رشته شده بود؛ اما اکنون که میبیند توان رقابت با دیگران را دارد انگیزهاش بیشتر میشود تا تمریناتش را به صورت جدیتری دنبال کند. زمان زیادی نمیگذرد که مسابقات استانی کاراته برگزار میشود و او در این مسابقات مقام اول را به دست میآورد. حالا با این موفقیت انگیزه او برای ادامه دادن تمرینات و فکر کردن به مقامهای بالاتر بیشتر میشود و در این راستا تلاشش را دو چندان میکند.
امیدی که جایگزین مقام شد
یازده ساله که بود اولین مسابقات کشوری برگزار میشود، اما در آن هیچ مقامی کسب نمیکند. از آنجایی که در خودش استعداد و علاقه زیادی میدید به جای نا امید شدن تمریناتش را بیشتر میکند. دوباره که مسابقات استانی برگزار میشود در آن رتبه اول را به دست میآورد. تا سیزده سالگی مدام در مسابقات استانی شرکت میکرد و مقام به دست میآورد و برای اولین باز عازم مسابقات بینالمللی میشود؛ اما در آن مقامی کسب نمیکند. سال بعد، وقتی چهارده ساله بود برای دومین بار عازم مسابقات بینالمللی میشود و این بار مقام سوم را به دست میآورد. او در پانزده سالگی مقام دوم مسابقات بینالمللی کاراته را کسب میکند و ۲ ماه بعدش که در مشهد مسابقات کشوری برگزار میشود مقام اول را از آن خودش میکند. او از این پس دیگر در مسابقات استانی شرکت نمیکند و بر مسابقات کشوری و بینالمللی متمرکز میشود.
در سن هفده سالگی در مسابقات بینالمللی کاراته مقام دوم را به دست میآورد و بعد از آن، چون در آستانه کنکور قرار داشته کمتر به ورزش و بیشتر به درسش میپردازد. در این دوران تمریناتش را انجام میداده، اما در مسابقات شرکت نمیکرده است. ابتدا در رشته ادبیات دانشگاه قبول میشود. دو ترم را در آن میگذراند، اما میبیند که علاقه چندانی به این رشته ندارد، بنابراین تغییر رشته میدهد و وارد تربیت بدنی میشود. از ۱۹ سالگی دوباره تمرینات کاراته را به صورت حرفهای از سر میگیرد، اما به خاطر وقفهای که در این مدت در تمریناتش بوده احساس میکند نفس کافی را ندارد. با توصیه و راهنمایی مربیاش علاوه بر تمرینات روزانه، در کلاسهای دوومیدانی شرکت میکند تا بدین وسیله قدرت سیستم هوازی بدنش را افزایش دهد. او دیگر نه به مسابقات کشوری، بلکه به تیم ملی و مسابقات آسیایی فکر میکند. به گفته خودش صبح تا شب مدت زیادی از وقتش را صرف تمریناتش میکرد تا دوباره آمادگیهای لازم را به دست آورد.
جا ماندن از مسابقات کاراته وان
۲ سال پیش درحالی که نونزده ساله بود مسابقات انتخابی آسیایی در تهران برگزار میشود که در آن مقام اول را به دست میآورد. این روز برای او خاطرهای شیرین و تلخ را رقم میزند. او درحالی که صبح جمعه باید برای مسابقات انتخابی آسیایی تهران میبود، شب جمعه باید خودش را به قائم شهر میرساند تا در مسابقات کاراته وان شرکت کند. او مدتها تمرین کرده بود تا در این مسابقات مقام به دست آورد و نتیجه تلاشش را ببیند. در مسابقه انتخابی آسیا به دلیل تأخیر در برگزاری مسابقات، به جای ۸ صبح ساعت ۲ ظهر او وارد میدان مسابقه میشود. وقتی مقام اول را به دست میآورد خستگی از تنش بیرون میرود و خاطرهای شیرین در یادش میماند؛ اما باید تا ۷ شب خودش را به قائم شهر میرسانده تا بتواند در مسابقات کاراته وان که برایش خیلی مهم بود شرکت کند. همراه داییاش جادههای تهران تا قائم شهر را طی میکند؛ اما با وجود عجله زیادی که داشتند ساعت ۹ به آنجا میرسند و سرداور میگوید نیم ساعت پیش اسمت را صدا زدیم و حضور نداشتی. هرچه صحبت میکند و از آنها میخواهد اجازه دهند حتی با وزنهای بالاتر از خودش مسابقه دهد، موافقت نمیکنند و سرانجام او این مسابقات را از دست میدهد. هادی خیلی دوست داشت بتواند در این مسابقات شرکت کند، چون به گفته خودش سطح آن بالاست و تجربه خیلی خوبی برایش بود؛ اما همین از دست دادن مسابقه خاطرهای تلخ را در ذهن او ثبت میکند. حالا او که در مسابقات انتخابی آسیایی مقام اول را به دست آورده است باید برای این دوره از مسابقات آماده شود بنابراین تمرینات سنگینش را آغاز میکند. هرچه درباره زمان دقیق مسابقه پرس و جو میکند پاسخ مشخصی دریافت نمیکند فقط میگویند احتمالا در مالزی باشد. بعد هم که با شیوع کرونا همه برنامهها به هم میریزد و همچنان معلوم نیست این مسابقات کی برگزار شود.
حمیده هادی در این باره میگوید: یکی از مسائل مهمی که به ورزشکاران رشتههای مختلف انگیزه میدهد مسابقات است. اکنون که نمیدانیم مسابقات کی برگزار میشود انگیزه من و رقبایم برای تمرین کردن خیلی کم شده و آنطور که باید انرژی لازم را نداریم.
گذراندن دورههای آموزش مربیگری
او در این سالهای اخیر، کنار تمرینات کاراته، به دلیل تأکیدهای مربیاش دوره مربیگری و داوری را هم گذرانده است. هادی دوست داشت پس از کسب قهرمانی در دورههای مربیگری و داوری شرکت کند، اما مربیاش بسیار او را تشویق میکند که از همین زمان وارد این عرصه شود، بنابراین سال ۹۶ پس از گذراندن دورههای لازم، مدرک درجه ۳ مربیگری را از هیئت کاراته استان دریافت میکند. قبل از این، به خاطر علاقهای که به رشته اسکیت دارد، اجازه مربیگری این رشته را در سال ۹۵ میگیرد. هم زمان در کلاسهای مربیگری ژیمناستیک نیز شرکت میکند تا این دورهها را هم گذرانده باشد.
پس از کسب مدارک، مدتی در باشگاه تختی و خانه کاراته، این رشته را تدریس میکند. در یکی از باشگاههای بولوار توس هم کاراته و ژیمناستیک آموزش داده است. در رشته اسکیت نیز به صورت خصوصی تدریس داشته است.
او سپس در راستای هدف خودش که عضویت در تیم ملی و کسب مقام قهرمانی است، ترجیح میدهد بر تمرینات متمرکز شود؛ اما اکنون که میبیند معلوم نیست مسابقات چه تاریخی برگزار شود، دوباره در فکر مربیگری است و البته اگر بتواند در درجه اول دوست دارد خودش مجوز تأسیس باشگاه را بگیرد و در آن به آموزش کاراته بپردازد. به عقیده او در مشهد باشگاهها و مربیان متعددی در حال آموزش کاراته هستند، اما تعداد مربیان و باشگاههای خوبی که به صورت حرفهای این کار را انجام دهند کم است.
این ورزشکار به نداشتن نماینده از مشهد در تیم ملی اشاره میکند و میافزاید: طی ۱۰ سال اخیر افرادی از مشهد برای تیم ملی کاراته دعوت به اردو شدهاند؛ اما عضوی در تیم ملی نداشتهایم که همین موضوع میتواند نشان دهنده این باشد که آموزشهای حرفهای کاراته در مشهد یا انجام نمیشود یا بسیار کم است.
او همچنین مربیگری اسکیت را در سر دارد. البته تاکنون این کار را انجام داده؛ اما در نظر دارد مدرک مربیگری حرفهای این رشته را هم به دست آورد چراکه همچنان علاقه زیادی به آن دارد.
حمیده هادی به نقش مربی در پیشرفت ورزشکار اشاره و بیان میکند: این مربی است که به ورزشکار انرژی میدهد و وقتی او برای ورزشکار وقت میگذارد، ورزشکار احساس مسئولیت بیشتری میکند. اینکه من دورههای مربیگری را رفتم فقط به دلیل اصرار مربیام بود. همچنین اگر یک روز به عنوان مثال برای تمرینات خواب میماندم وقتی میدیدم مربیام تماس میگیرد و پیگیر است که من تمریناتم را به موقع انجام دادم یا نه، باعث میشد توجه بیشتری به تمریناتم داشته باشم.
آسیبهای متعدد و دل نگرانیهای والدین
خانم هادی، در راه رسیدن به اهدافش سختیهای زیادی را متحمل شده و بارها در حین تمرین و مسابقات، بدنش آسیب دیده است. او در این باره به مسابقات منتخب آسیایی اشاره میکند و میگوید: در این مسابقات ۷ بار وارد میدان شدم. از دور پنجم توانم کم شده بود و پایم پیچ خورد؛ اما، چون خیلی برایش تمرین کرده بودم و مربیام نیز از من توقع داشت که مقام بیاورم، با همان پای پیچ خورده و بسته، ۲ دور دیگر مسابقه دادم چراکه اگر میدان را ترک میکردم سوم میشدم، اما گفته بودند کسی که در این مسابقه مقام اول را بیاورد با هزینه فدراسیون عازم مسابقات میشود برای همین خیلی تلاش کردم این مقام را بگیرم و اصلا به درد پایم توجه نکردم. بعد از اتمام مسابقه، دکتر گفت رباط ساق پایم به شدت کشیده شده و در آستانه پاره شدن است. از آن زمان تاکنون هنوز درمان پایم کامل نشده و همچنان پیگیر مداوای آن هستم. در یکی از جلسههای تمرین هم بدنم کامل گرم نشده بود که یک حرکت سنگین انجام دادم و سیاتیکم آسیب دید. چند بار هم حین تمرین زانویم به شدت آسیب دیده است؛ اما، چون علاقه دارم و هدفم رسیدن به تیم ملی و قهرمانی است، هیچ کدام از اینها مانع ادامه فعالیتم نشد.
پدر و مادر حمیده هادی با هر بار آسیب دیدنش دچار نگرانیهایی میشوند بهویژه زمانی که ۱۳ ساله بود پدرش با ادامه ورزش او مخالفت میکرد و میگفت ممکن است آسیب ببینی. از طرفی پدرش نگران درس حمیده بوده است؛ ولی او آن مدت آنقدر اصرار میکند، علاقه نشان میدهد و از مادر و دایی و دیگران میخواهد با پدرش صحبت کنند تا سرانجام رضایتش را میگیرد. پدرش هم از وقتی اعلام رضایت کرده دیگر به جای مخالفت و سنگ اندازی، او را در راه هدفش حمایت کرده و تاکنون هزینههای بسیاری در این راه انجام داده است. هادی زمانی که سال اول دبیرستان بود به دلیل توجه زیاد به کاراته و صرف زمان زیاد برای تمرین، نمرات درسیاش افت میکند؛ اما او که میدانست پدرش به درسش اهمیت میدهد برنامهریزیاش را تغییر میدهد و زمان بیشتری برای درس میگذارد تا مبادا پدرش با ادامه ورزش او مخالفت کند.
هزینههای بالا و نبود حامی مالی
او یکی از مشکلات در عرصه ورزش بانوان را نبود اسپانسر بیان میکند و میافزاید: هزینههای تهیه لباس و اعزام به مسابقات بسیار بالا است و افراد با استعداد زیادی میبینم که لیاقت حضور در مسابقات را دارند، اما چون از عهده تأمین هزینههای آن برنمیآیند انصراف میدهند و حتی بعضیها به دلیل همین هزینههای سنگین به طور کلی ورزش حرفهای را کنار گذاشتهاند؛ این خیلی بد است و در روحیه ورزشکاران اثر منفی میگذارد، اما اگر حامی مالی باشد که حمایت کند، ورزشکار دلگرم میشود و با انگیزه بیشتری تمرین میکند.
به عقیده او ورزشکاران از زمانی که وارد تمرینات حرفهای میشوند، باید مورد حمایت قرار بگیرند؛ اما در حال حاضر اینطوری نیست و اگر هم قرار باشد حمایتی شود فقط نسبت به اعضای تیم ملی است؛ اما به نظر هادی، مسئولان ورزشی نباید فقط اعضای تیم ملی را ببینند چراکه ورزشکاران برای اینکه بتوانند خودشان را به این سطح برسانند به حمایت نیاز دارند.
حمیده هادی حدود ۴ سال پیش یک دست لباس حرفهای کاراته را به قیمت ۱۰ میلیون تومان خریداری کرده است که به گفته خودش خیلیها به پرداخت چنین هزینههایی قادر نیستند. همچنین برای خرید یک اسکیت حرفهای باید ۱۵ میلیون تومان هزینه کند که خودش به دلیل همین هزینه زیاد اسکیت تاکنون نتوانسته آن را به صورت حرفهای دنبال کند. هزینه اعزام به مسابقات هم که جداست و مبالغ بالایی را شامل میشود که در بیشتر موارد باید خود ورزشکاران آن را بپردازند.
رهایی از پوچی
او که اکنون دان ۳ کاراته را دارد، به تأثیر ورزش بر روحیه نوجوانان و سلامت آنها اشاره میکند و میافزاید: من که از کودکی ورزش میکردم و در دوران نوجوانی به صورت حرفهایتر دنبال این عرصه رفتم از لحاظ روحی و سلامت جسمانی نسبت به دیگر هم سن و سالهای خودم وضعیت بهتری دارم. بسیاری از هم کلاسهایم را میبینم که دچار روزمرگی، بی هدفی و افسردگی هستند حتی خیلی میشنوم که نوجوانان در این سن پرخاشگر میشوند و کم طاقت هستند؛ اما من که ورزش منظم دارم هیچ وقت گرفتار چنین روحیاتی نشدم. همیشه از لحاظ روحی وضعیت خوبی داشتم و با انگیزه و امید، اهدافم را دنبال میکردم. شاید بعضی وقتها به دلیل برخی سختیها خسته میشدم که طبیعی است؛ اما هیچ وقت مثل بعضی از نوجوانان امروزی ناامید و بی هدف نبودم.
به نظر او اینکه بعضی جوانان و نوجوانان امروزی به پوچی رسیدهاند و به جای اهداف مثبت و مفید، دنبال رفتارهای بیهوده هستند به دلیل این است که از فضاهای سالمی مثل ورزش فاصله گرفتهاند و وقتشان را به بطالت میگذرانند.
پیشگیری از بیماری با ورزش
حمیده هادی همچنین به مشکلات اسکلتی و ساختار قامتی بانوان اشاره میکند و میگوید: امروزه بسیاری از خانمها با چنین مشکلاتی مواجه هستند که یکی از دلایل اصلی آن کم تحرکی و نداشتن ورزش است. این مشکلات با افزایش سن، بیشتر خودش را نشان میدهد و میبینیم که بسیاری از خانمها دچار پوکی استخوان، کمر درد، پا درد و ... هستند و هزینههای بسیاری در راه درمان این بیماریهایشان صرف میکنند در حالیکه اگر از ابتدا خودشان را به ورزش عادت دهند به طرز خوبی در پیشگیری و درمان بیماریهای استخوانی و اسکلتی بدنشان تأثیرگذار است. همچنین ورزش باعث تنظیم هورمونها شده است و ضمن کمک به حفظ شادابی پوست، از مشکلاتی نظیر افسردگی و پرخاشگری جلوگیری میکند. با این حال همچنان عده زیادی از بانوان وقتشان را به بطالت میگذرانند و از ورزش غافل هستند.
خانم هادی خودش حداقل هفتهای ۳ روز ساعت ۵ صبح برای ورزش و انجام دادن تمریناتش به پارک ملت میرود و در این راستا اظهار میکند: خیلیها وقتی میبینند من اینقدر سحرخیز هستم میگویند ما نمیتوانیم صبح زود بیدار شویم درحالی که هر تغییر رفتاری اولش سخت است و اگر چند روز چنین روالی داشته باشند دیگر عادت میکنند طوری که اگر روزی دیر بیدار شوند یا ورزش نکنند کسل میشوند.
او درباره واکنشهای مردم به تمریناتی که او در پارک انجام میدهد، بیان میکند: برخی افراد نگاههای سنگینی دارند که من به آن توجه نمیکنم. در مقابل، عدهای وقتی از کنار ورزشکاران عبور میکنند خداقوت میگویند بهویژه وقتی من را میبینند که با وجود سن کم، حرفهای کار میکنم تشویقم میکنند.
یکی از شاگردانم را هم در حالی که در پارک مشغول تمرین بودم پیدا کردم. آن شاگردم دیده بود من هر روز به پارک میروم و تمرین میکنم. روزی سلام و علیک کرد و گفت میخواهم شاگرد شما باشم و از همانجا در کلاسهای آموزشی من شرکت کرد؛ اما به طور کلی اکنون فرهنگ مردم افزایش یافته و به ورزش بیشتر از قبل اهمیت میدهند.
به عقیده او یادگیری ورزشهای رزمی برای خانمها یک فایده دیگر هم دارد و آن اینکه چنانچه در خیابان مورد مزاحمت قرار گیرند میتوانند از خودشان دفاع کنند. هادی در بین دوستانش دیده و شنیده که چطور هنگام زورگیری تلفن همراه و کیف، توانستهاند از تکنیکهای رزمی استفاده کنند.
حمیده هادی یک خواهر پنج ساله دارد که به ورزش علاقه نشان میدهد و وی خودش در منزل مربی او است و حرکات ژیمناستیک را با او تمرین میکند.
او که خودش از پا گذاشتن در عرصه ورزش راضی است و نتایج مثبت آن را دیده قصد دارد با حمایت مادرش، خواهر کوچکش را هم با ورزش مأنوس کند.