صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

باید تغییر نما درباره شهرک عرب ها صورت بگیرد

  • کد خبر: ۳۹۱۸۹
  • ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۵:۳۹
ما در نگاه اول نمای پشت بلوک‌ها را می‌بینیم که بالکن دارد. یکی ایرانیت زده، یکی با پارچه آن بالکن را پوشانده، یکی دیوار خانه را متصل کرده به بالکن و ده متر به مساحت زیربنای خانه‌اش اضافه کرده. این تصویر نامرتب جلوه بصری را مخدوش می‌کند و همین تأثیرات بدی می‌گذارد.
رها راد | شهرآرانیوز؛ بلوک‌های یک‌شکل و یک اندازه، بوی فلافل و سمبوسه و ماهی تازه، لهجه و آوای عربی که از هر سو مابین گفت‌وگوی اهالی شنیده می‌شود و... همه این‌ها ویژگی‌هایی هستند که حالا شهرک شهید بهشتی را به یک فضای متفاوت در منطقه ۶ تبدیل کرده‌اند. این فضای متفاوت را حالا ساکنان قدیمی آن بهتر از هرکسی می‌شناسند. یکی از این ساکنان محمد غانمی جوان بیست و هشت ساله و عرب‌زبان این شهرک است. کسی که به واسطه رشته تحصیلی و فعالیتی که دارد، شناخت عمیق‌تری هم درباره بافت کالبدی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی این شهرک دارد. او در مقطع کارشناسی در رشته شهرسازی تحصیل کرده و مدرک کارشناسی‌ارشد برنامه‌ریزی شهری را هم از دانشگاه علامه طباطبایی تهران گرفته است. او این رشته را فقط مختص به کالبد فیزیکی شهر نمی‌داند و معتقد است؛ یک دانش‌آموخته رشته شهرسازی باید نگاهی فراتر از این‌ها به شهر داشته باشد و بتواند از منظر جامعه‌شناسی، اقتصادی و... هم آن را تحلیل و بررسی کند. در این شماره قرار است با او گفتگو کنیم تا چیز‌هایی ورای ویژگی‌های ظاهری و کالبد فیزیکی شهرک شهید بهشتی را ببینیم.
 
 
 

ساکن ٢٨ساله

پدرش از مهاجران خوزستان بوده که روزی روزگاری در ایام نوجوانی به همراه خواهر و برادرهایش به شهر مشهد پا می‌گذارد و در شهرک شهید بهشتی ساکن می‌شود. در همین شهرک ازدواج می‌کند و محسن هم ٢٨ سال پیش در همین شهرک به دنیا می‌آید و تمام این سال‌ها را همین جا می‌گذراند. از همان ابتدای کودکی با تفکر نادرست مردم شهر درباره این شهرک روبه‌رو می‌شود. یکی از خاطراتش را در این زمینه تعریف می‌کند: با بچه‌های شهرک یک تیم فوتبال کوچک داشتیم و با تیم‌های دیگر در محلات دیگر مسابقه می‌دادیم. بیشتر وقت‌ها که مسابقه در شهرک شهید بهشتی برگزار می‌شد تیم‌ها از آمدن به اینجا امتناع می‌کردند.
این تفکرات اشتباه که پایه و اساسی نداشت و تنها به خاطر ناشناخته بودن شهرک ما بود از همان دوران کودکی آزارم می‌داد و فکرم را مشغول کرده بود.
 
 
 

گفتگو در اتوبوس.

چون درس و مدرسه و معدلش خوب بوده و یکی از شاگرد زرنگ‌های مدرسه به حساب می‌آمده به اصرار مسئولان مدرسه و خانواده رشته ریاضی را انتخاب می‌کند، اما علاقه‌اش به مباحث نظری و اجتماعی و فرهنگی از بین نمی‌رود. دوره دبیرستان را در دبیرستان محمودیه در نزدیکی شهرک می‌گذراند و تعریف می‌کندکه هر روز با دوستش صبح به صبح با خط ۷۲ به مدرسه می‌رفته و از ساعت‌های رفت و آمدش با این خط هم خاطرات زیادی دارد: تمام طول مسیر با دوستم به گفتگو پیرامون مسائل مختلف می‌گذشت. درباره همه چیز حرف می‌زدیم. به طوری که خیلی وقت‌ها داد مسافر‌ها در می‌آمد که چقدر حرف می‌زنید! یکی از موضوعاتی هم که همیشه درباره آن گفتگو می‌کردیم مشکلات شهرک بود و دیدگاه نادرستی که درباره آن وجود داشت.
 
 
 

یک رشته میان‌رشته‌ای

دوره دبیرستان را که به پایان می‌رساند برای انتخاب رشته دانشگاهی این‌بار علاقه‌اش را هم در نظر می‌گیرد. می‌گردد و می‌گردد و با کلی تحقیق و جست و جو در آخر به رشته مهندسی شهرسازی می‌رسد. رشته‌ای که به گفته خودش هیچ ربطی به شهرسازی و ساختن شهر ندارد! همه‌اش مطالعه و برنامه‌ریزی است. حتی پیشوند مهندسی هم آنچنان ربطی به آن ندارد و پر از مباحث اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی است. یک رشته میان رشته‌ای! همان چیزی که به آن علاقه‌مند بوده است.
 
او درباره این رشته توضیح می‌دهد: سالی که به دانشگاه پا گذاشتم رشته مهندسی شهرسازی یک رشته نوپا بود و اطلاعات درباره این رشته کم. توی شهرک هرکسی که به من می‌رسید و از رشته‌ام می‌پرسید و نام شهرسازی را می‌شنید می‌گفت بیا این در و دیوار و خانه‌ها را بساز! در صورتی که ساخت کالبدی شهر فقط گوشه‌ای کوچک از این رشته است! دیدگاه اشتباه دیگر این است که فکر می‌کنند این رشته یا مربوط به مهندسی معماری است یا عمران! اما در واقع تلفیقی است از تمام رشته‌ها. تفکر ما در شهرسازی نباید تنها کالبدی صرف باشد و باید به تمام مباحث توجه کرد.
به فرهنگ، اقتصاد و... من هم با همین دید این رشته را انتخاب کردم و در مقطع کارشناسی دانشگاه بجنورد پذیرفته شدم. خوب به خاطر دارم که یکی از استادانمان ترم اول از تک تک دانشجو‌ها پرسید که چرا این رشته را انتخاب کرده اید؟ اغلب هیچ پیش‌زمینه‌ای نداشتند یا، چون در دیگر رشته‌های مهندسی و عمران پذیرفته نشده بودند به اجبار شهرسازی را انتخاب کرده بودند. من جزو معدود دانشجویانی بودم که با آگاهی و علاقه آن را انتخاب کرده بودم.
 
 
 

سردبیری نشریه دانشگاه

دوره کارشناسی را در دانشگاه بجنورد می‌گذراند و بعد از آن بلافاصله در کنکور ارشد شرکت می‌کند و در رشته برنامه‌ریزی شهری دانشگاه علامه طباطبایی تهران پذیرفته می‌شود و کار و فعالیت در این رشته را جدی‌تر دنبال می‌کند. یک نشریه دانشجویی به نام سونار راه می‌اندازد و در آن با استادان مختلف مصاحبه و گفتگو می‌کند. در بحث مقاله‌نویسی هم پیشرفت چشمگیری می‌کند و مقاله‌های زیادی را به چاپ می‌رساند. سال ٩٣ با تأثیر از شهرک شهید بهشتی مقاله‌ای با موضوع تأثیرات مشارکت شهروندی در بازسازی بافت‌های فرسوده می‌نویسد و این مقاله در نشریه‌ای هندی چاپ می‌شود. از همان دوره و پیش از ورود به بازار کار هم کار کردن روی پروژه‌های مختلف را تجربه می‌کند. می‌گوید که هر واحد رشته شهرسازی و برنامه‌ریزی شهری یک پروژه است.
 
 
 

طرح محله ما از مسیر اصلی‌اش منحرف شد

پس از اتمام دوره تحصیل مشغول به کار می‌شود و حالا در یک شرکت در بخش برنامه‌ریزی منطقه‌ای مشغول به کار است. اما با تمام این‌ها یکی از دغدغه‌های اصلی او همیشه شهرک شهید بهشتی و منطقه ۶ و مسائل و چالش‌های مربوط به آن بوده است. همین موضوع باعث می‌شود در راستای پیشرفت شهرک با دفتر تسهیلگری محله هم همکاری داشته باشد و در طرح محله ما هم مشارکت داشته باشد، اما ایراد‌هایی هم به این طرح وارد می‌داند.
 
می‌گوید: من همیشه پیگیر طرح‌های شهرداری به‌ویژه آن طرح‌هایی که مشارکتی بودند، بوده‌ام. طرح محله ما را هم طرح خوبی می‌دانستم و دلم می‌خواست مشارکت کنم. طرحی که افراد در این طرح با اهالی همان محله گفتگو می‌کنند مشکلات و مسائلشان را بررسی می‌کنند و بعد با بودجه اندکی که دارند برای حل آن معضلات طرح‌ها و پروژه‌های کوچک را اجرا می‌کنند. من با توجه به دغدغه و رشته‌ای که داشتم برای مشارکت در این طرح اقدام کردم و پس از اتمام دوره کارشناسی‌ارشد خدمت سربازی رفتم و پس از آن توانستم برای گام سوم آن ثبت‌نام کنم. اولویت‌هایی که انتخاب کردم ابتدا شهرک شهید بهشتی بود و بعد محمد‌آباد که در نزدیکی ماست و به مسائل آن اشراف دارم، اما برای آرامگاه فردوسی انتخاب شدم! و حالا در آن محله مشغول به فعالیت هستم. ایراد طرح محله ما شاید همین موضوع باشد. اینکه افرادی در آن محله به کار گرفته می‌شوند که شناختی از آن منطقه ندارند و دغدغه‌ای هم برای آن ندارند. من اگر برای شهرک شهید بهشتی کار کنم مطمئنا اشراف و اطلاعات بیشتری دارم و دلسوزانه‌تر کار می‌کنم. حالا روال در این طرح‌ها به این صورت است که افراد می‌روند با اهالی و معتمدان صحبت می‌کنند و مشکلات محله را فهرست می‌کنند و می‌گویند بین این مشکلات مهم‌ترینش را انتخاب کنید در صورتی که نباید هیچ پیش فرضی برای اهالی ایجاد کنند و بگذارند مردم خودشان بیشترین مشارکت را کنند چراکه اصلا این طرح با هدف مشارکت مردم ایجاد شده است و به میدان آمدن آن‌ها، بالاتر رفتن سواد اجتماعی و شهرنشینی و... در کل محله ما طرحی بود با هدف مشق مشارکت.
 
 
 

سبک معماری خانه‌های شهرک مدرن است

با توجه به رشته و فعالیت و دغدغه‌هایی که دارد از او می‌خواهم که بافت کالبدی شهرک شهید بهشتی را بررسی کند و او از تفاوت این بافت با سایر نواحی در منطقه و نقاط ضعف و قوت آن می‌گوید، اینکه شهرک هم از نظر کالبدی، هم اقتصادی، هم اجتماعی با دیگر نقاط منطقه فرق دارد و ضعف‌ها و ظرفیت‌های خودش را هم دارد. برای توضیح درباره بافت کالبدی ابتدا باید به تاریخچه این شهرک اشاره کرد. به زمانی که این ساختمان‌ها طبق سبک معماری مدرنیستی ساخته شد. این سبک پس از جنگ جهانی دوم در کشور‌های اروپایی رواج پیدا کرد. ساختمان‌های بتنی، یک‌شکل و استخوان‌دار.
در ایران هم این سبک دوره‌ای رواج پیدا کرد که می‌توان به آپارتمان‌های مرتفع و همچنین بلوک‌های شهرک شهید بهشتی اشاره کرد. این سبک معماری در زمان خودش خیلی خوب بود و برای رفع نیاز به مسکن مهاجران گزینه خوبی بود. آن قدر استخوان‌دار و قرص و محکم ساخته شدند که حالا هم نمی‌توان ایراد خاصی از آن‌ها گرفت. خانه‌های این شهرک همه از این جنس خانه‌ها هستند و با دیگر ساختمان‌ها و خانه‌ها در دیگر نقاط تفاوت دارند. به همین‌دلیل ما با فرسودگی کالبدی در شهرک روبه‌رو نیستیم. خانه‌های این شهرک فرسودگی حقوقی هم ندارند و برخلاف خیلی از خانه‌ها در منطقه ۶ و در نقاطی مثل حر، سند شش‌دانگ دارند و قولنامه‌ای و وکالتی هم نیستند.
 
 
 

ظرفیت عظیم زبان عربی

به گمان او، اما این شهرک دچار فرسودگی فرهنگی و اجتماعی شده است و حالا آن‌طور که باید و شاید از ظرفیت‌های فرهنگی و اجتماعی آن استفاده نمی‌شود. یکی از ظرفیت‌های بالقوه شهرک از نظر او که هنوز بالفعل نشده، دسترسی فوق‌العاده آن است. دسترسی آسان به راه‌آهن، حرم امام رضا (ع)، پایانه، مترو، بازار‌هایی مثل هفده شهریور و... این دسترسی خوب امکانی است که هنوز به آن پرداخته نشده و می‌تواند بسیار مفید باشد. از نظر او فرهنگ و زبان متفاوت ساکنان شهرک هم دیگر ظرفیت بالقوه است که می‌توان به بهترین شکل از آن استفاده کرد. می‌گوید: حالا بیشتر از ۹۰ درصد جمعیت ١٠هزار نفری شهرک به زبان عربی مسلط هستند و هر سال چند هزار نفر مسافر از کشور‌های عربی مثل عراق، بحرین و... به مشهد سفر می‌کنند. این مسافر‌ها حالا علاوه بر زیارت از خدمات تفریحی، گردشگری، درمانی و... هم استفاده می‌کنند. اگر ساز و کاری باشد، بچه‌های این شهرک می‌توانند سامان‌دهی شوند و در نقش راهنما این مسافران را همراهی کنند و از این طریق شغلی پایدار داشته باشند. از این ظرفیت زبانی به‌جز این هم می‌توان استفاده‌های متعددی کرد. مثلا کارکنان خیلی از هتل‌ها، رستوران‌ها و... در مشهد به دلیل رفت و آمد و مسافرت مسافران عرب زبان نیاز به یادگیری زبان عربی دارند. بچه‌های این شهرک به دلیل تسلط در محاوره و گفتگو با زبان عربی و همچنین آشنایی کم و بیش با فرهنگ عرب زبان‌ها می‌توانند گزینه‌های بسیار مناسبی برای این آموزش دادن باشند. ظرفیت زبان ظرفیت بسیار بزرگی در این شهرک است که متأسفانه نادیده گرفته شده است و ما حالا کلی جوان بیکار در شهرک داریم که باعث فرسودگی اجتماعی و اقتصادی شده‌اند.
 
 
 

شناخته شدن این مکان ناشناخته

ظرفیت دیگر ظرفیت غذا و محصولات ویژه مردم شهرک است که بار‌ها و بار‌ها درباره آن گفته شده است. همین دکه‌های فلافل، سمبوسه، بازار ماهی و.. خوشبختانه در سال‌های اخیر با کمک شهرداری این ظرفیت بیشتر از قبل شناسانده شده و مردم حالا از اقصی نقاط شهر برای خرید به این شهرک می‌آیند. همین رفت و آمد بیشتر حالا باعث شده که آن دید اشتباه و نادرستی که درباره این نقطه وجود داشت، کم‌رنگ‌تر شود. دلیلش هم همین دکه‌هایی بودند که یکی یکی ساخته شدند و از حاشیه شهرک کم کم به داخل آن هم کشیده شدند و باعث شدند که مردم بیرون از شهرک به دل شهرک پا بگذارند و این مکان ناشناخته را بشناسند.
 
 

تغییر نگاه درباره شهرک

با تمام این‌ها، اما توضیح می‌دهد که هنوز مسائل زیادی هستند که باعث به وجود آمدن آن دیدگاه غلط درباره شهرک می‌شوند و در نتیجه آن مشکلات فرهنگی را به بار می‌آورند. یکی از این مشکلات و مسائل نمای شهرک است که محسن غانمی درباره آن توضیح می‌دهد: از صدمتری که عبور می‌کنید و از دور نمای کلی شهرک را می‌بینید چه تصویری توی ذهن شما ثبت می‌شود؟ ما در نگاه اول نمای پشت بلوک‌ها را می‌بینیم که بالکن دارد. یکی ایرانیت زده، یکی با پارچه آن بالکن را پوشانده، یکی دیوار خانه را متصل کرده به بالکن و ده متر به مساحت زیربنای خانه‌اش اضافه کرده. این تصویر نامرتب جلوه بصری را مخدوش می‌کند و همین تأثیرات بدی می‌گذارد.
این مشکل از نظر من راه‌حل دارد. اینکه سازمان شهرداری این اضافه زیربنا را به رسمیت بشناسد و عوارض این زیربنا را هم به تدریج از مردم بگیرد و برای ساخت هم یک طرح کلی را به مردم پیشنهاد بدهد تا نمای بیرونی شهرک یکدست باشد. هیچ کسی بدش نمی‌آید که به زیربنای خانه‌اش اضافه شود و مطمئن باشید که همه دست به کار می‌شوند. با این ایده شهرداری بدون اینکه ریالی خرج کند، نمای بخش بزرگی از صدمتری را که زائر هم در آن رفت و آمد دارد، بهبود بخشیده است و این تغییر نگاه به شهرک غیرمستقیم باعث رفت و آمد بیشتر و رشد فرهنگی شهرک هم می‌شود.
 
 
 

کمبود امکانات

محسن غانمی، اما موارد دیگری را هم در فرسودگی اجتماعی و فرهنگی شهرک شهید بهشتی دخیل می‌داند و آن کمبود امکانات و ارائه خدمات است. او برای مثال از نبود فضای بازی و ورزش برای بچه‌ها و جوان‌تر‌ها می‌گوید: محله شهید رستمی، محله کارمندان و... همه و همه فضا و زمین فنس کشیده شده برای بازی بچه‌ها دارند. این شهرک هم یک زمین خاکی داشت که چند سال پیش به دلیل توسعه صدمتری آن را خراب کردند. بعد از آن فضای کوچکی را داخل شهرک به فضای بازی اختصاص دادند، اما ایراد‌های زیادی دارد. به هیچ عنوان استاندارد لازم را ندارد و بچه‌ها اغلب از آن استفاده‌ای نمی‌کنند. جانمایی آن خوب نیست و وسط بافت قرار دارد. از دیگر کمبود‌ها می‌توان به فضا‌های فرهنگی در منطقه اشاره کرد مثل کتابخانه‌ها و... که این تنها مشکل شهرک نیست و کل منطقه درگیر آن است.
 
 
 

تغییرات پس از برداشتن دیوار

غانمی، اما جدیدترین تغییر شهرک را یکی از بهترین تغییرات چند سال اخیر آن می‌داند. برداشتن دیوار میانی بین شهرک پردیس و بهشتی: برداشتن دیوار در مجموع حرکت خوبی بود و تبعات مثبتی هم برای شهرک و اهالی آن خواهد داشت. آسان شدن رفت و آمد و دسترسی بهتر، روان شدن ترافیک، بالاتر رفتن ارزش خانه‌ها و...، اما باید در کنار همه این‌ها موضوع امنیت را هم در نظر بگیریم. اینکه در طراحی شهری هر محله باید به گونه‌ای باشد که امنیتش حفظ شود و به اصطلاح غریب گز باشد! یعنی امکان گشت‌زنی کامل و راحت برای افراد خارج از آن محله به طور کامل فراهم نباشد. با برداشتن دیوار طبیعتا امنیت محله کمتر شده است و طی همین مدت کوتاه آمار دزدی‌ها و سرقت‌ها بالاتر رفته است که این امنیت باید با گشت‌زنی بیشتر نیروی انتظامی و نظارت بیشتر ایجاد شود.
 
 
 

مردم ما را نمی‌شناسند

او در آخر پیشرفت کالبدی و فیزیکی و اجتماعی و فرهنگی شهرک را در مجموع مثبت می‌داند، اما این را هم اضافه می‌کند که فاصله تا نقطه مطلوب بسیار است و باید ایده‌ها، طرح‌ها و پروژه‌های زیادی در این منطقه اجرا شود.
غانمی در این میان نقش دانش‌آموختگان رشته شهرسازی را برای ارتقای شهرک و محلات آن بسیار پررنگ می‌داند. دانشجویانی که بنا به اقتضای رشته‌شان نگاه جامعی دارند. اما متأسفانه مردم و دستگاه‌ها هنوز آن‌طور که باید و شاید آن‌ها را نمی‌شناسند و با این رشته آشنایی ندارند.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.