صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

معرفی فیلم «خیارشور آمریکایی» (An American Pickle) | خواب صدساله یک آدم نمک‌سود

  • کد خبر: ۳۹۷۷۴
  • ۳۰ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۱:۰۸
  • ۱
«خیارشور آمریکایی» قطعا یک کمدی تمام‌عیار خارجی نیست، ولی بازی کم‌نقص سث روگن و البته داستان یک‌خطی جذابش می‌تواند شما را از تماشای فیلم راضی کند.
مهدی حسینی | شهرآرانیوز - «خیارشور آمریکایی» قطعا یک کمدی تمام‌عیار خارجی نیست، ولی بازی کم‌نقص سث روگن و البته داستان یک‌خطی جذابش می‌تواند شما را از تماشای فیلم راضی کند.


هی! هی! بهمن! پیسسسس! سؤال۵ جوابش چی می‌شه؟

 
این جمله به‌عنوان اولین خط یک داستان کوتاه یا حتی یک فیلم به اندازه کافی درگیرکننده است. در هر اثر داستانی اعم از فیلم یا رمان یا داستان کوتاه، ایده اصلی و شروع داستان از همه‌چیز مهم‌تر است. چون اولین بخشی است که مخاطب با آن رو‌به‌رو می‌شود و بر اساس آن تصمیم می‌گیرد ادامه داستان را دنبال کند یا خیر. مثالی که من همیشه می‌زنم، جلد اول رمان «نبرد با شیاطین» نوشته دارن شان است. امکان ندارد شما ۳۶صفحه اول این کتاب را بخوانید و بعد بتوانید آن را زمین بگذارید. به قول معروف از همان فصل اول قلابش را در دهان مخاطب می‌اندازد و دیگر راه گریزی نیست. فیلمی که این هفته می‌خواهیم معرفی کنیم از همین جنس است. یعنی ایده اولیه به خودی خود از ظرفیت بسیار بالایی برای جذب مخاطب برخوردار است و هرکسی که تبلیغ فیلم را دیده باشد، حتما به تماشای آن می‌نشیند، اما اینکه ناامید برمی‌گردد یا خوش‌حال، داستان دیگری است که به عوامل گوناگونی بستگی دارد.


کوتاه درباره داستان فیلم

 
هرشل گرین‌بام با بازی سث روگن، یک کارگر سرتاپا گرفتار است که آرزوی خودش خریدن یک بطری آب گازدار و آرزوی همسرش داشتن قبر است. او با آرزوی ساختن یک زندگی بهتر برای خانواده‌اش در سال۱۹۱۹ به آمریکا مهاجرت می‌کند. او به همسر باردار خود قول می‌دهد که خوب کار می‌کند تا جایی که ۱۰۰ سال دیگر بچه‌هایش به‌خوبی و خوشی زندگی کنند و قدرتمندترین خانواده در ایالات متحده باشند، اما یک روز وقتی مشغول کار در کارخانه تولید خیارشور است، دچار حادثه می‌شود و داخل یکی از مخازن بزرگ خیارشور می‌افتد. همان روز کارخانه بسته می‌شود و هرشل به مدت ۱۰۰سال داخل مخزن خیارشور به‌صورت نمک‌سودشده زنده می‌ماند، تا اینکه سال۲۰۱۹ بار دیگر زنده می‌شود و پا به دنیای جدید می‌گذارد.
 
دنیای خودرو‌های برقی، اپلیکیشن‌های موبایلی و از همه مهم‌تر دنیایی که در آن می‌توانی با خریدن یک دستگاه، خودت در خانه آب را گازدار کنی. تنها خانواده‌ای که برای او باقی مانده، نوه نوه او به نام بن است که درست قیافه هرشل را دارد، اما بدون ریش. هرشل کم‌کم درمی‌یابد خانواده‌اش در طول ۱۰۰سال به جایی که او قولش را داده بود، نرسیده‌اند؛ بنابراین دست‌به‌کار می‌شود و چیزی نمی‌گذرد که به یک شخص مشهور در بروکلین تبدیل می‌شود. تا جایی که حسادت نوه‌اش را به دنبال دارد و رقابتی سخت بین آن‌ها آغاز می‌شود.


فیلم یک‌نفره

 
خیارشور آمریکایی فیلمی یک‌نفره است. سث روگن به‌عنوان هــرشل ۱۳۲ساله، مردی هدفمند و کاری است و در نقش نوه نوه او، یعنی بن گرین‌بام، یادآور همه تین‌ایجر‌های آمریکایی است. جوانی با لباس‌های اسپورت و سرخوش و بی‌مسئولیت که ۵ سال از عمرش را صرف نوشتن یک اپلیکیشن کرده و حالا با آمدن هرشل نمی‌تواند آن را بفروشد. سث روگن که متخصص بازی در نقش‌هایی از نوع دوم است، این‌بار به کمک فناوری چنان باورپذیر در مقابل خودش ظاهر شده و چنان به هردو نقش جان بخشیده است که حتی اگر ریش‌های هرشل هم نبود، باز می‌توانستید نقش ۲ شخصیتی را که ایفا می‌کند، کاملا از هم تفکیک کنید.
 
از این رو درعمل بزرگ‌ترین دستاورد «خیارشور آمریکایی» اثبات توان بالای بازیگری سث روگن است. او هم مانند بازیگران کمدی سلف خود، یعنی رابین ویلیامز و جیم کری، اثبات کرده است که قدرت بالایی در ایفای نقش‌های دشوار و دراماتیک و چرخش بین ۲ سوی تراژیک و کمدی یک شخصیت دارد. درست است که خیارشور آمریکایی یک فیلم طنز محسوب می‌شود، اما بازی سث روگن به نحوی است که در هیچ کجای فیلم، هرشل دستاویز خنده قرار نمی‌گیرد. او یک احمق نیست. هرشل یک مرد هدفمند است در دنیای مدرن که افکارش به ۱۰۰ سال پیش تعلق دارد. به این ترتیب موقعیت و تضاد‌های بین آمریکای ۱۰۰ سال پیش و الان، ایجاد موقعیت‌های کمیک می‌کند و نه شخص هرشل.


ناامیدکننده روی پرده

 
خیارشور آمریکایی فرصتی ویژه برای اثبات هنر‌های نمایشی سث روگن بود، اماقطعا سرخوردگی تماشاگری که این فیلم را بر پرده سینما می‌بیند، بسیار زیاد است. واقعیت این است که خیارشور آمریکایی یک فیلم کوچک و درعمل تک‌بازیگره است. هیچ شخصیت دیگری در فیلم به‌جز هرشل و بن وجود ندارد. سارا اسنوک هم با وجود بازی باورپذیر و جذاب به‌عنوان همسر هرشل، مدت بسیار کمی در فیلم حضور دارد. به‌شخصه خوش‌حال می‌شدم اگر فیلم فلاش‌بک‌های بیشتری به زندگی گذشته هرشل می‌داشت و موقعیت برای نقش‌آفرینی اسنوک بیشتر فراهم می‌شد، اما از این خبر‌ها نیست.
 
خیارشور آمریکایی مثل فیلم‌های مدرسه‌ای کوچک و جمع‌وجور ساخته شده و هرقدر برای نمایش در شبکه‌های نمایش خانگی و وی‌اُدی‌ها ایده‌آل است، برای نمایش بر پرده بزرگ سینما ناامیدکننده است. دست‌اندرکاران فیلم حتی برای لوکیشن اولیه فیلم که کشوری تخیلی در اروپای شرقی است، حاضر به سفر نشده‌اند و با بسته کردن هرچه بیشتر قاب دوربین، نیویورک و البته بخشی از پیتزبورگ را به‌عنوان کشوری دیگر جا زده‌اند. با این حساب می‌توانید تصور کنید که طبعا اینجا خبری از اکشن، جلوه‌های ویژه عجیب و غریب و هیجانات معمول در فیلم‌های عامه‌پسند نیست.


کمدی ناشی از تضاد

 
همان‌طور که گفته شد، اصل کمدی خیارشور آمریکایی از تضاد بین شخصیت هرشل و محیط مدرن حاصل می‌شود. مثلا او که در گذشته به‌سختی می‌توانست شکم زن و بچه‌اش را سیر کند، حالا تمام مواد لازم برای تولید خیارشور را به‌راحتی از گوشه و کنار خیابان پیدا می‌کند و حتی آب را هم از طریق باران تأمین می‌کند. به همین راحتی و با یک تبلیغ اینستاگرامی هم تبدیل می‌شود به یک ستاره که مردم برای خرید خیارشورهایش صف می‌کشند. کار به آنجا می‌رسد که او با سخنان بی‌محابایش که نمی‌داند چه عواقبی دارد، به‌راحتی زبان گویای اقشاری خاص می‌شود. له و علیه او تظاهرات می‌شود و حتی به‌عنوان گزینه ریاست‌جمهوری مطرح می‌شود. این موقعیت‌ها بیش از آنکه باعث شود ما به هرشل بخندیم، موجب تشکیل تلخندی از حماقت جامعه مدرن بر گوشه لب مخاطب می‌شود. جامعه‌ای که اسطوره‌هایش به‌راحتی به بت تبدیل می‌شوند و به همان راحتی هم می‌شود لجن‌مالشان کرد.

بر عنصر خانواده در بسیاری از فیلم‌های هالیوودی تأکید شده است و خود این یک کلیشه برای سینمای کمدی و فیلم‌های درام محسوب می‌شود، اما «خیارشور آمریکایی» تأکید ویژه‌ای هم روی اعتقادات دارد.


ظرفیت بی‌انتها

 
گذشته از اینکه فیلم خیارشور آمریکایی اثر خوبی است یا نه و اینکه آیا مضامین فیلم برای مخاطبان جهانی قابل فهم است یا بیشتر کاربرد داخلی دارد، ایده فیلم دارای یک ظرفیت بی‌انتهاست. مثلا من این خط داستانی را اگر بخواهم درباره ایران تصور کنم، به تاریخ جالبی می‌رسم. می‌دانیم که بین سال‌های۱۲۹۶تا۱۲۹۸ در اثنای جنگ جهانی و اشغال ایران توسط روسیه و انگلیس، قحطی بزرگی در ایران رخ داد که با شیوع وبا، مالاریای اسپانیایی و مشکلاتی که اشغالگران در کشور ایجاد کردند، موجب مرگ و میر بسیاری از مردم شد. برخی این آمار را تا نیمی از جمعیت ایران هم مطرح کرده‌اند.

حال فرض کنید مردی از آن دوران را طبق خط داستانی خیارشور آمریکایی به زمان حال بیاوریم. تصور کنید از تضاد بزرگ ۱۰۰ سال پیش تا الان چه آثار درخوری در ژانر کمدی، تراژدی و حتی اثری ملی‌میهنی و حماسی می‌توان خلق کرد.
حرف آخر اینکه خیارشور آمریکایی با وجود ضعف‌های زیادی که بیشتر از بودجه پایین فیلم سرچشمه می‌گیرد، به‌عنوان اولین فیلم سینمایی براندون تراست که پیش از این فیلم‌بردار بوده است، اثری درخور اعتنا محسوب می‌شود که ارزش یک‌بار دیدن را دارد.


خیارشور آمریکایی | An American Pickle

محصول ۲۰۲۰ آمریکا

کارگردان: براندون تراست

بازیگران: سث روگن، سارا اسنوک، مالی ایونسن، الیوت گلیزر
 
 
 
 

بیشتر بخوانید: 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
Last
۰۱:۰۲ - ۱۳۹۹/۰۸/۰۶
یکی از بهترین فیلمهایی بود که دیدم فقط اینکه این فیلم قشنگ از ۲ سایت مختلف دوبله شده که امیدوارم اون دوبله خوبه گیرت بیاد که دانلود میکنید موفق باشید ممنون