صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

کاپیتانی با پیراهن شماره ۸

  • کد خبر: ۴۱۴۱۶
  • ۱۳ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۵
محمدرضا عربی متولد ۱۳۶۶ در مشهد است. پیراهن شماره ۸ تیم بیسبال استان خراسان رضوی متعلق به کسی است که اعضای تیم او را رفیقی صمیمی و مدیری تیزبین می‌دانند.
فهیمه شهری | شهرآرانیوز؛ پیراهن شماره ۸ تیم بیسبال استان متعلق به کسی است که اعضای تیم او را رفیقی صمیمی و مدیری تیزبین می‌دانند. او یک کاپیتان به معنای واقعی است. تمام حواسش به تک تک اعضای تیم است و با تجربه‌ای که دارد هر وقت لازم باشد نکات لازم را به هم تیمی‌هایش تذکر می‌دهد.
 
چه بسیار پیش می‌آید که بازیکنان، بسیار تمرین کرده‌اند، اما در حین بازی به دلیل فشار و استرس‌هایی که دارند نمی‌توانند به درستی توپ را ببینند و درباره چگونگی پرتاب آن تصمیم بگیرند. محمدرضا عربی، کاپیتان باهوش و تیزبین این تیم، در چنین مواقعی از توشه تجربیاتش بهره می‌گیرد و تذکرات لازم را به بازیکنان می‌دهد. هر وقت فشار‌ها و استرس‌های بازیکنان زیاد می‌شود او همه دل‌نگرانی‌هایش را در خود فرو می‌برد و با ظاهری شاد و امیدوار اعضای تیم را به اتحاد و تلاش بیشتر دعوت می‌کند. گاهی که تیم از درون دچار از هم گسیختگی می‌شود، از قدرت رفاقت و مدیریتش مدد می‌گیرد و انسجام را برمی‌گرداند. او از سال ۹۰ تاکنون کاپیتانی تیم بیسبال استان را برعهده دارد و تاکنون در چندین اردو و مسابقه تیم ملی شرکت داشته است. او از ساکنان محله سروش است. در این نوشتار با زندگی پر فراز و نشیب کاری و ورزشی این جوان موفق آشنا می‌شوید.
 
 

فراگرفتن رشته‌های ورزشی مختلف

محمدرضا عربی متولد ۱۳۶۶ در مشهد است و دوران کودکی خود را در محله هفت تیر پشت سر گذاشته است. او هم مانند تمام پسربچه‌های دهه ۶۰ روز‌ها و ساعت‌های زیادی را در کوچه و خیابان با بازی فوتبال سپری کرده است. ورزش از ابتدا برای او نه فقط یک بازی بلکه یک بخش از زندگی بوده و برای همین هر بازی و هر شکست یا پیروزی را تجربه‌ای می‌دانسته که در ذهنش به ثبت می‌رسانده است. او در سن یازده سالگی وارد تیم فوتبال مدرسه می‌شود و از دوازده سالگی به بعد در مقاطع مختلف در تیم‌های همای نوین، جام عسل، پیشگامان، ملی پوشان و نصر بازی می‌کند. او در این سال‌ها غیر از فوتبال ورزش‌های دیگری از جمله والیبال، بسکتبال، بدمینتون، دوومیدانی، دارت و تیرکمان را نیز کار می‌کند، اما همچنان فوتبال را رشته اصلی خود قرار می‌دهد. ۱۷ ساله که بود در مسابقه تدارکاتی قبل از شروع فصل تاندوم پایش آسیب می‌بیند و به اجبار از حضور در مسابقات محروم می‌شود و به توصیه پزشک شش ماهی را به استراحت می‌گذراند. در این مدت، روحیه ورزشی او را آرام نمی‌گذارد و محافل و مقالات ورزشی مختلف را دنبال می‌کند تا اینکه ورزش بیسبال توجهش را جلب می‌کند. محمدرضا خواهری داشته که سافتبال بازی می‌کرده است. او به واسطه خواهرش با سافتبال و بیسبال که مشابه یکدیگر هستند آشنا می‌شود. از طرفی در گشت و گذاری که به محافل ورزشی داشته، در نمایشگاه بین‌المللی ورزش، غرفه بیسبال را می‌بیند و به گپ و گفت با ورزشکاران این رشته می‌نشیند. او که در خودش احساس علاقه به بیسبال می‌کند، از مربی رشته جویای چگونگی آموزش‌ها می‌شود. مربی تیم از او تست می‌گیرد و بعد از اینکه می‌بیند بدنش آماده است او را به شرکت در دوره‌های آمو زشی دعوت می‌کند. محمدرضا عربی در اولین جلسات آموزش بیسبال چنان علاقه و اشتیاقی به این رشته در خودش می‌بیند که دیگر فوتبال را کنار می‌گذارد و تمام وقتش را صرف تمرینات بیسبال می‌کند.
 
 

از نیمکت نشینی تا کاپیتانی

چند ماه ابتدایی را با انرژی زیاد، آموزش‌ها را فرا می‌گیرد. سعی می‌کند هر روز بهتر از روز قبل باشد و تابستان ۸۵ که تیمشان به مسابقات قهرمانی کشور عازم می‌شود او نیز همراه تیم می‌رود تا بر روی نیمکت نظاره‌گر بازی آن‌ها باشد، اما یکی از بازیکنان آسیب می‌بیند و مربی، محمدرضا را به جای او وارد زمین می‌کند. این اولین بازی او در مسابقات بیسبال بوده و کمی استرس را برایش ایجاد می‌کند، اما چون از قبل، حضور در مسابقات تیم‌های فوتبال را تجربه کرده بود بر استرسش غلبه می‌کند و توپ را می‌گیرد. او در اولین حرکت موفق می‌شود توپ را به درستی پرتاب کند که این موضوع خیلی او را به توانایی خودش امیدوار می‌کند. در ادامه بازی، با سرعت و دقت توپ را می‌گیرد و می‌زند. او در نتیجه بازی خوبش مورد توجه مربی قرار می‌گیرد و از آن پس علاوه بر اینکه تمریناتش را بیشتر می‌کند از تجربیات مربی و کاپیتان تیم بهره می‌برد. او در این مدت تکنیک‌ها و تاکتیک‌ها را فرا می‌گیرد و سال ۹۰ که کاپیتان آن زمان از تیم خارج می‌شود، این نشان به محمدرضا عربی تعلق می‌گیرد و از آن موقع تاکنون او کاپیتان تیم استانی بیسبال است. او سال گذشته در حین مسابقات لیگ بیسبال دچار مصدومیت شد و در مسابقات بعدی که در بوشهر بود این آسیبش بیشتر و به پارگی عضله منجر می‌شود؛ اما با شیوع کرونا و تعطیلی مسابقات، زمان مناسبی برای بهبودی‌اش فراهم می‌شود.

محمدرضا که ورزش‌های مختلفی را تجربه کرده معتقد است هیچ ورزشی لذت و هیجان بیسبال را ندارد و در این باره می‌گوید: جذابیت‌های بیسبال قابل قیاس با هیچ رشته دیگری نیست و تا وقتی که کسی در زمین این بازی قرار نگیرید و آن را انجام ندهد متوجه نمی‌شود چقدر این بازی جذاب است. حتی کسانی که فوتبال را یک ورزش مهیج می‌دانند اگر نسبت به بیسبال شناخت پیدا کنند نظرشان تغییر می‌کند و متوجه می‌شوند که هیجان این رشته ورزشی از فوتبال و دیگر رشته‌ها بیشتر است.
 
 

کمبود زمین اختصاصی

او به جایگاه بیسبال در دیگر کشور‌ها اشاره و اظهار می‌کند: ورزش اول مردم ژاپن، بیسبال است و فوتبال سومین جایگاه را به خود اختصاص داده است. در خیلی از کشور‌های دیگر نیز این رشته در صدر ورزش‌های محبوب قرار دارد، اما در کشور ما، چون ناشناخته است و به آن بها داده نشده، حتی خیلی از جوانان با این رشته آشنایی ندارند.
محمدرضا به تفاوت‌های فوتبال و بیسبال اشاره و بیان می‌کند: اگر زمین چمن نباشد فوتبال را می‌توان در هر زمین خاکی یا آسفالتی بازی کرد، اما بیسبال نیاز به زمین صاف و نرم دارد و اگر چمن نباشد باید حداقل دارای خاک نرم و بدون قلوه سنگ باشد که این شرایط کمتر مهیا می‌شود. همچنین فوتبال را می‌توان در زمینی با مساحت کوچک‌تر بازی کرد، اما در بیسبال این امکان فراهم نیست بنابراین شاید بتوان گفت این مسائل یکی از دلایلی است که باعث شده بیسبال خیلی بین جوانان ما رواج پیدا نکند. ناگفته نماند که در فوتبال، بازی باتعداد نفرات کمتر هم امکان پذیر است، اما برای بیسبال حتما باید تعداد بازیکنان به ۹ نفر برسند.
او کمبود زمین اختصاصی را از مشکلات علاقه‌مندان این رشته بیان می‌کند و می‌افزاید: در حال حاضر فقط در شهرستان کرج زمین اختصاصی بیسبال وجود دارد و، چون هیچ کدام از استان‌های دیگر چنین زمینی ندارند، از زمین فوتبال به جای زمین بیسبال استفاده می‌کنند. همچنین لوازم بازی بیسبال در داخل کشور تولید نمی‌شود و اکنون با این تحریم‌ها و قیمت دلار، دسترسی به ابزار بیسبال بسیار زمانبر و هزینه‌بر است.
 

برد‌های خاطره انگیز

محمدرضا عربی در تشریح خاطراتش به مسابقات لیگ کشور در سال ۹۴ اشاره می‌کند که در آن توانست به خوبی خودش را نشان دهد. این بازی از خاطره انگیزترین مسابقات برای او است چراکه در نتیجه بازی خوبش، برای اردوی تیم ملی بیسبال انتخاب شد.
 
مسابقه‌ای که سال ۸۹ با تیم بیسبال اصفهان داشتند نیز خاطره‌ای شیرین را در ذهن او به جای گذاشته است. در این مسابقه هر دو تیم تلاش زیادی برای برد داشته‌اند، اما سرانجام بازی با نتیجه مساوی به اتمام می‌رسد. براساس قوانینی که داشتند با شرایط خاصی بازی را ادامه می‌دهند تا یک تیم پیروز شود؛ ولی این نبرد هم آن‌قدر به طول می‌انجامد که هوا تاریک می‌شود و هر دو تیم امتیاز‌های مساوی به دست می‌آوردند. در نهایت تیم مشهد با یک اوت موفق می‌شود پس از یک نبرد طولانی، پیروزی را از آن خود کند و خاطره‌ای شیرین برای بازیکنانش به ثبت برساند.
 
سال ۹۲ هم در مسابقات لیگ کشوری بیسبال، تیم عربی در مشهد میزبان بودند و در بازی‌های دور رفت عملکرد خوبی نداشتند طوری که همه تیم‌های رقیب گمان می‌کنند به راحتی می‌توانند آن‌ها را ببرند، اما در بازی برگشت، تیم چنان خوش می‌درخشد و بر رقبا پیروز می‌شود که موجب تعجب همگان می‌شود و رتبه دوم را به دست می‌آورند.
 
 

اشتغال از ده سالگی

دنیای کاری و شغلی این کاپیتان بیسبال فراز و نشیب‌های بسیاری دارد. او در دامان پدر و مادری بزرگ شده که از ابتدا اعتقاد به استقلال فرزندان داشته است و آن‌ها را در کسب مهارت و درآمد تشویق می‌کردند. همین رویکرد که محمدرضا آن را بسیار ارزشمند و عامل رشد شخصیتی و اجتماعی خودش می‌داند، موجب می‌شود که از ده سالگی وارد بازار شود و با کار کردن در سوپر دایی‌اش اولین تجربه‌های کاری را به دست آورد. او تا دوازده سالگی، تابستان‌ها در مغازه این دایی‌اش کار می‌کند و از دوازده سالگی به بعد، به رستوران دایی دیگرش می‌رود و بوفه آنجا را می‌گرداند. از سیزده سالگی به قسمت آشپزخانه رستوران می‌رود و آشپزی را فرامی‌گیرد تا اینکه در سن ۱۷ سالگی به طور کامل فوت و فن آشپزی رستوران را یاد داشته و پنجشنبه و جمعه هر هفته به آنجا می‌رفت و تدارکات مربوط به آماده شدن غذا را مهیا می‌کرد. او در کنار کار، حواسش به درس و ورزشش نیز بود و با برنامه‌ریزی و تقسیم بندی زمان از هیچ کدام غفلت نمی‌کرد. صبح‌ها زودتر بیدار می‌شد و به مدت یک ساعت تمرینات ورزشی‌اش را انجام می‌داد. سپس به محل کار و مدرسه می‌رفت، عصر مجدد تمرینات ورزشی داشت و بعد از تمرین باز به محل کار می‌رفت. او در عین حال علاقه زیادی به کار‌های عمرانی و ساختمانی در خودش می‌بیند بنابراین از سوم دبیرستان در یک شرکت ساختمانی مشغول کار می‌شود. هم زمان، در شرکت دایی‌اش کار‌های حسابداری را نیز انجام می‌داد. سال ۸۵ در رشته مهندسی عمران وارد دانشگاه می‌شود و از سال ۸۶ به صورت حرفه‌ای‌تری در شرکت دایی‌اش کار‌های مربوط به اسکلت فلزی ساختمان را برعهده می‌گیرد. از سال ۸۷ با شرکت ساختمانی دیگری مشغول کار می‌شود و تا سال ۸۹ کارشناس فنی آنجا را بر عهده می‌گیرد. از سال ۹۰ مجدد به شرکت دایی‌اش بازمی‌گردد و مدیر یکی از پروژه‌های آنجا می‌شود.
 
 

عشق به کتاب و تحصیل

عربی سال ۹۲ سرپرستی شرکتی در برج سلمان را بر عهده داشت و پس از آن مدتی را به صورت پیمانکاری کار کرد. از سال ۹۴ تاکنون هم در واحد نظارت خط دو قطار شهری مشهد مشغول فعالیت است. در همین حین کارشناسی ارشدش در رشته مدیریت ساختمان را کسب می‌کند. او سال ۹۴ ازدواج می‌کند. سال ۹۷ در آزمون دکتری شرکت می‌کند و در آزمون اولیه با رتبه ۲۲ قبول می‌شود، اما در مصاحبه پذیرش نمی‌شود. عربی همچنان تصمیم دارد برای سال‌های پیش رو، تحصیل در مقطع دکترا را دنبال کند. مطالعه جزء جدایی‌ناپذیر زندگی این ورزشکار موفق است. او همواره علاوه بر منابع درسی، زمانی برای مطالعه دیگر کتاب‌ها می‌گذارد و در این بین به کتاب‌های مهندسی عمران و بازار‌های مالی علاقه بیشتری دارد. به گفته خودش سیاست تنها چیزی است که آن را دوست ندارد چراکه فکر می‌کند در سیاست نوعی دوگانگی و دورنگی است.
تقسیم بندی درست زمان یکی از اصلی‌ترین عوامل موفقیت این فرد پر تلاش است. او که از ۱۰ سالگی هم کار کرده و هم درس خوانده، با افزایش سن به خوبی یاد گرفته چطور از وقتش استفاده کند که در کنار درس و کار، زمانی هم برای تمرینات ورزش حرفه‌ای داشته باشد. گرچه بعضی روز‌ها سخت بوده، اما موفقیت‌هایی که به دست آورده آن‌قدر برایش شیرین است که نمی‌خواهد حرفی از سختی‌ها بزند و مهم‌ترین پیامش به جوانان و نوجوانان این است که اگر از وقت و عمرشان درست استفاده کنند به جای اینکه یک انسان تک بعدی باشند که به عنوان مثال فقط به درس پرداخته است، می‌توانند با تجربه کردن فعالیت‌های مختلف، لذت بیشتری از زندگی ببرند و تجربیات بهتری کسب کنند. در تمام این فراز و نشیب‌ها ورزش برای او نوعی تفریح و مسکن بوده است.
 
عربی هر وقت از فشار‌های کاری و درسی خسته می‌شود ورزش می‌کند و بدین طریق آرامش و تمرکز اعصابش را به دست می‌آورد. او ورزش را امری واجب می‌داند و می‌گوید: افراد تا وقتی پا در عرصه ورزش نگذاشته‌اند نمی‌توانند تاثیرات مثبت آن را درک کنند، اما وقتی کسی به طور منظم ورزش را در برنامه روزانه خود قرار دهد می‌بیند که چقدر در آرامش و سلامت جسمش مؤثر است.
 
 

آن سوی ورزش‌های نوپا

عربی خطاب به جوانان می‌گوید: خودشان را پایبند ورزش‌های قدیمی مثل فوتبال نکنند و ورزش‌های نوپایی همچون بیسبال را هم ببینند چراکه راه رسیدن به موفقیت و تیم ملی، در ورزش‌های جدید راحت‌تر و هموارتر است.
وی تصریح می‌کند: در ورزش‌هایی مانند فوتبال آن‌قدر باند و باند بازی وجود دارد و آن‌قدر تعداد رقبا زیاد است که فرد نمی‌تواند به خوبی دیده شود. سالی بود که خود من در فوتبال بهتر از دیگر بازیکنان بازی کردم، اما مربی دنبال بازیکنان بلند قد بود و من را انتخاب نکرد. درحالی که در ورزش‌های نوپا چنین مسائلی کمتر پیش می‌آید و بازیکنی که تلاش کند و انگیزه داشته باشد می‌تواند به راحتی خودش را نشان دهد و به مراحل بالا برسد. او ادامه می‌دهد: ورزش‌های نوپا سختی‌هایی خاص خودش را هم دارد به عنوان مثال دستیابی به حامی مالی در این رشته‌ها بسیار سخت است و حتی اداره تربیت بدنی هم کمتر به آن‌ها بها می‌دهد. امکاناتی مانند زمین هم کمتر مهیاست، ولی اگر کسی علاقه و استعداد داشته باشد، از حضور در تیم‌ها و رشته‌های ورزشی نوپا لذت می‌برد. عربی زدن توپ بیسبال را یکی از سخت‌ترین حرکت‌های ورزشی دنیا می‌داند و توضیح می‌دهد: در این رشته، بازیکن درحد یک پلک زدن فرصت دارد که توپ را ببیند، تصمیم بگیرد در چه موقعیتی قرار دارد و اینکه باید توپ را بزند یا نه و اگر بخواهد توپ را بزند باید به درستی تصمیم بگیرد که آن را در چه جهتی پرتاب کند؛ بنابراین برخلاف تصور اکثریت، بزرگ‌ترین قرارداد‌های دنیا نه برای بازیکنان فوتبال بلکه برای بازیکنان بیسبال است. بازیکن بیسبال علاوه بر مهارت و توانایی‌های بدنی باید از هوش و تیزبینی نیز برخوردار باشد و به طور معمول، افراد باهوش در این رشته موفق‌تر هستند، البته این موضوع نمی‌تواند بر تلاش و انگیزه شخصی غلبه کند چراکه افرادی داریم که ابتدا گمان نمی‌کردند بتوانند این ورزش را فراگیرند، اما با تلاش و پشتکار توانسته‌اند موفقیت‌های خوبی به دست آورند. یکی از دغدغه‌های این ملی پوش و کاپیتان تیم بیسبال استان، معرفی این رشته به جوانان است. او در این باره می‌گوید: متاسفانه در کشور ما رشته بیسبال به خوبی معرفی نشده است و افراد بسیاری حتی با نام آن آشنایی ندارند. این موضوع وقتی بغرنج‌تر می‌شود که می‌بینیم حتی اهالی و دست اندرکاران ورزش هم بیسبال را نمی‌شناسند به عنوان مثال یک بار که برای دریافت بیمه ورزشی رفته بودم، کارشناس مربوط از من پرسید برای چه رشته‌ای بیمه می‌خواهی؟ وقتی گفتم بیسبال گمان کرد از رشته‌های رزمی است و گفت برایت می‌نویسم ورزش‌های رزمی تا بتوانی در همه زیرشاخه‌های آن شرکت کنی!
 
عربی تلاش‌های زیادی برای معرفی این رشته کرد و در این راستا همراه با مربی و دیگر بازیکنان تیمشان، به طور داوطلبانه خیلی وقت‌ها به مدارس می‌روند و دانش‌آموزان را با این رشته آشنا می‌کنند. همچنین در پارک ملت، با افرادی که می‌بینند به لحاظ بدنی توانایی بیسبال را دارند، به گفتگو می‌نشینند و ضمن معرفی این رشته، آن‌ها را با مراحل آموزش آشنا می‌کنند.
 
او در حوزه آموزش بیسبال گرچه خودش مربی نیست و مدرک مربیگری ندارد، اما در جایگاه کاپیتان سعی دارد هر آنچه را که یادگرفته به دیگران هم یاد دهد و چندین سال است که هم رشته‌ای‌هایش او را به عنوان کمک مربی نیز می‌شناسند. سال ۹۶ که مسابقات قهرمانی نوجوانان در رشته بیسبال بود او مربیگری تیم نوجوانان استان را بر عهده داشت و این تیم موفق می‌شود مقام قهرمانی را به دست آورد.
 
 

بودجه‌های ناعادلانه

عربی دغدغه‌های دیگری نیز برای افراد مستعدی که از توان مالی کافی برخوردار نیستند، دارد و در این باره اظهار می‌کند: ما در رشته بیسبال آموزش‌ها را به صورت رایگان یا با کمترین هزینه انجام می‌دهیم، اما، چون هزینه اعزام به مسابقات با خود افراد است، ورزشکاران مستعد زیادی می‌بینم که به خاطر نداشتن توانایی مالی از حضور در مسابقات محروم می‌شوند و این موضوع خیلی ناراحت کننده است. او امیدوار است روزی برسد که بودجه‌های ورزشی عادلانه هزینه شود و این‌گونه نباشد که در ورزشی مثل فوتبال قرارداد‌های میلیاردی فقط برای یک بازیکن بسته شود و بعد در رشته‌هایی مانند بیسبال، بازیکنان از حداقل امکانات بی بهره باشند.
 
محمدرضا عربی در پایان تشکری از مربی‌اش عادل مشیریان و سعید نوریان دارد و معتقد است کمک‌هایی که این دو نفر به او کردند و آموزش‌هایی که به او داده‌اند نقش زیادی در موفقیتش داشته است. همچنین تشکری ویژه از همسرش دارد و می‌گوید: از آنجایی که من، همزمان درس می‌خوانم، سر کار می‌روم و ورزش می‌کنم بسیار پیش آمده که وقت لازم را برای همسرم نگذاشته‌ام و مناسبت‌های زیادی بوده که دوست داشتم در کنارش باشم، اما به خاطر شرایط کاری و ورزشی نتوانسته‌ام حضور داشته باشم. همین‌جا می‌خواهم از صمیم قلب از او بابت این صبوری‌هایش که شرایطم را تحمل کرده و مانع علایقم نشده، تشکر کنم و امیدوارم روزی بتوانم مهربانی‌هایش را جبران کنم.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.