آنقدر در کارش متبحر شده که سال ۱۳۹۷ مانتویی که طراحی کرده بوده رتبه برترین طراحی لباس را از جشنواره ملی «مد و لباس فجر» کسب کرد. لباس برگزیدهاش مانتوی اجتماع نام گرفت و به طرحهایی سوزندوزی شده برگرفته از نقوش سنتی منطقه کلات نادر مزین شد.
غلامرضا زوزنی | شهرآرانیوز؛ کلاس چهارم ابتدایی بوده و یکی از همسایگانشان کارگاه خیاطی داشته است. او تابستانها در زمان فراغت به منزل همسایه خیاطشان میرفته و به او در کار خیاطی کمک میکرده است. از همان کودکی علاقه به خیاطی در وجود راضیه اکبرزاده رباط، بانوی طراح مد و لباس مشهدی، ریشه میدواند. دوختن پارچهها سر هم و تبدیل کردن آنها به لباس او را مجذوب میکند تا اینکه در هنرستان رشته طراحی دوخت را برای تحصیل بر میگزیند و همین راه را تا مقطع کاردانی طراحی لباس و کارشناسی طراحی پوشاک ادامه میدهد.
این بانوی چهلوپنج ساله اصالتی کلاتی دارد و عاشق و دلداده طبیعت است. عظمت کاخ خورشید کلات او را شیفته خود کرده است. این شوق و شور را هم در راه هنریاش حفظ کرده و هم در سبک زندگیاش جاری ساخته است. اکبرزاده مربی آموزشگاه آزاد است و به علاقهمندانی، چون خودش نیز هنر دوختودوز را آموزش میدهد.
آنقدر در کارش متبحر شده که سال ۱۳۹۷ مانتویی که طراحی کرده بوده رتبه برترین طراحی لباس را از جشنواره ملی «مد و لباس فجر» کسب کرد. لباس برگزیدهاش مانتوی اجتماع نام گرفت و به طرحهایی سوزندوزی شده برگرفته از نقوش سنتی منطقه کلات نادر مزین شد. این بانوی هنرمند هم اکنون روی مجموعه لباسهایی برای برگزاری نمایشگاه کار میکند. با اینکه طراحیهایش در سطح ملی است، اما تاکنون هیچکدام ازآنها به مرحله تولید انبوه نرسیده و تنها افرادی که طراحیهای او را دیدهاند به او سفارش دوخت میدهند.
علاوه بر کار هنر، اکبرزاده کوهنورد قهاری است. او تا کنون شش بار دماوند را فتح کرده و اغلب کوههای بلندقامت ایران را با همنوردانش پیموده است. چندی پیش هم او با حضور بر ارتفاعات قله دماوند لباسی را برگرفته از نقوش منطقه کلات رونمایی کرد. انتشار همین خبر باعث شد سراغی از او بگیریم و با او گفتوگویی ترتیب دهیم.
بسیاری از هنرمندان از رفتن به دانشگاه ناراضیاند و باور دارند دانشگاه برای آنها آورده علمی نداشته؛ این محیط علمی برای رشته شما چطور بوده است؟
دانشگاه باعث شد نقشها را بهتر بشناسم و بهتر از آنها در کارهایم استفاده کنم. دانشگاه به من آموخت چطور تجربههای علمیام را عملی کنم. سالها در رشته خیاطی و طراحی فعالیت داشتم، اما این محیط دانشگاهی بود که آموختههایم را چهارچوب داد و سر و شکل بخشید. شاید اگر محیط دانشگاهی نبود من هم اینطور جدی کار طراحی لباس را دنبال نمیکردم. دانشگاه من را با هنر طراحی لباس آشنا کرد. هنری که پیش از این برایم مانند یک حرفه بود.
برای طراحی لباس از چه منابعی الهام میگیرید؟
من، چون عاشق طبیعت هستم و اصالتم به کلات باز میگردد و کلات هم سرزمین طبیعت و کوهستان و نقش و رنگ است، بیشتر سعی کردهام از این محیطها الهام بگیرم. علاوه بر این، نقوش سنتی که در فرهنگ و هنر این خطه وجود دارد نیز برگرفته از طبیعت است و باز هم از این نقوش الهام میگیرم. من در آثارم از نقوشی مانند لوزی یا مثلث که تداعی کننده منطقه کوهستانی کلات است بیشتر بهره میبرم.
این منبع الهام پایانپذیر نیست؟ یا در طراحی تکراری نخواهد شد؟
اگر به نقوشی که در این منطقه و مناطقی مشابه کلات که در کشور فراوان است نگاه کنیم میبینیم آنقدر تنوع وجود دارند که هرگز تکراری نخواهند شد. منطقه کلات از نظر رنگ، نقش و طرح بسیار غنی است. شما به پارچههایی که با دست در این منطقه میبافند یا گلیم و فرش توجه کنید میبینید تا چه اندازه این منطقه برای کمک به صنعت مد و لباس ظرفیت دارد.
البته همه اینها بستگی به خلاقیت طراح دارد که بتواند از این نقوش و از آداب و رسوم الهام بگیرد. از طرفی دیگر متأسفانه طراحان لباس برای طراحی، کمتر به سراغ فضاهای اینچنینی میروند. این محیطها و فرهنگ سنتی ما آنقدر ظرفیت دارد که سالها میتوان از آن برای طراحی لباس و هر هنر دیگری بهره برد. از طرف دیگر من دوست دارم این فرهنگ و آداب و رسوم را از طریق طراحی لباس به همگان بشناسانم.
چطور فرهنگ سنتی که از آن حرف میزنید را به فضایی امروزی گره زدهاید. تلفیق این دو چطور ممکن است؟
همینکه ما از نقوش موجود در سنت و فرهنگ منطقهای در طراحی و تولید لباسی که سر و شکلی امروزی دارد بهره میبریم خودش پیوند دادن سنت با تجدد است. لباسی که سر و شکلی امروزی دارد را با طرح و نقشی که از گذشته آمده آراستهایم. این حداقلِ اتفاق است.
از طرفی دیگر در اغلب طراحیها نمیشود عین همان نقش سنتی را در لباس امروزی مانند مانتو استفاده کرد. نقوش نیاز به تغییر دارد تا در لباس بنشیند. یا اصطلاحا به خورد آن برود و از لباس بیرون نزند. موفقیت در ایجاد تغییر در نقوش سنتی نیاز به شناخت فرهنگ هر منطقه دارد. همچنین طراح باید بداند لباسی که طراحی میکند را برای چه جامعهای میخواهد ارائه کند. در نتیجه او باید از نقشها برای جامعه مخاطبش بهترین استفاده را بکند.
با وجود همه ظرفیتی که در فرهنگ و آداب و رسوم ما وجود دارد، در مد و لباس جایگاه خود را پیدا نکرده است. فکر میکنید دلیلش چیست؟
بسیاری از طراحان لباس از این مسئله ناراحت هستند. حتی بعضی از طرحها و مدهای لباس چه برای آقایان و چه بانوان مورد تایید طراحان نیست و آنها نیز از این موضوع ناراحت هستند. بعضی از طراحها و مدها نه در شرع و نه در عرف جامعه ما میگنجد. من هرگز سعی نکردهام طرحهایم را بر اساس مطالبه بازار طراحی کنم و شاید یکی از عللی که هنوز کارهایم به تولید انبوه نرسیده است هم همین باشد. تولیدکننده که سرمایه دارد دنبال سود است و میخواهد لباسی را بدوزد که فروش برود در نتیجه هر طرحی که به دستش برسد تولید میکند. فقط مهم این است مشتریپسند باشد. اتفاقا این لباسها که برای سودآوری تولید میشود جنس خوبی هم ندارد.
شما همین منطقه کلات را نگاه کنید. لباس خانمها که دامن، روپوش، روسری، سربند و ... دارد. دارای اصالت است و با محیط محل زندگی آنها بسیار سازگاری و همخوانی دارد. ما هم باید لباسهایی همخوان و سازگار و با اصالت برای محیط شهریمان طراحی کنیم. من هرگز به این طرف نرفتم که لباسی بازارپسند طراحی کنم.
اگر طراحان مد و لباس از مدلها و طرحهای لباس در بازار ناراضی هستند، پس لباسهایی که در بازار عرضه میشود را چه کسانی طراحی میکنند؟
نمیدانم واقعا. شاید خود تولید کننده در طراحی دخالت میکند. بعضی از تولیدکنندگان که نام و نشانی ندارند دنبال لباسهای بیشناسنامه هستند که تعدادشان نیز کم نیست. در نتیجه برایشان اصالت لباس اهمیت ندارد. شاید الگوبرداری ناشیانهای از روی ژورنالهای خارجی وضع صنعت مد و لباس را به اینجا کشانده است. نشانهای تجاری لباس که معتبر هستند و اصالت و شناسنامه لباس برایشان مهم است به تعداد انگشتان یک دست هم نیستند. بخش اعظمی از تولید لباس در دست افرادی است که به دنبال منفعت خودشان هستند.
راهکار شما برای مقابله با این اتفاق چیست؟
باید پیوند میان طراحان و تولیدکنندگان بیشتر شود. این وظیفه دستگاههای فرهنگی و سیاستگذار است که این پیوند را شکل دهند. برگزاری نمایشگاه و همایش به شناساندن طراحان و طرحهای با اصالت کمک میکند. تولیدکنندگان باید به این باور برسند که لباس بااصالت مشتری خواهد داشت، فقط نیازمند فرهنگسازی و سرمایهگذاری است. باید به جای استفاده از طرحها و الگوهای خارجی، از طرحها و ایدههای طراحان داخلی بهره ببرند و روی هنر آنها سرمایهگذاری کنند. اگر چنین شد علاوه بر سودآوری برای تولیدکننده اثرات فرهنگی اجتماعی را نیز شاهد خواهیم بود.