صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

درباره فیلم «مولان» | یک بازسـازی کم‌رمق

  • کد خبر: ۴۳۳۸۳
  • ۲۸ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۲:۴۹
دیزنی دوباره به سراغ بازسازی یکی از انیمیشن‌های محبوب سال‌های قبلش رفته، ولی این‌بار حتی نتوانسته است رضایت طرف‌داران پروپاقرص «مولان» را کسب کند.

مهدی حسینی | شهرآرانیوز؛ برای معرفی فیلم «مولان» و چرایی بازسازی آن به شکل حاضر، لازم است ابتدا کمی درباره تاریخچه شرکت فیلم‌سازی دیزنی صحبت کنیم. شرکت دیزنی فرازونشیب‌های بسیاری را در طول عمر ۹۴ ساله خود پشت سر گذاشته است. ایده‌های دیوانه‌وار والت دیزنی چندین‌بار شرکت او را تا مرز ورشکستگی پیش برد، اما هربار یکی از فیلم‌ها نجاتش داد.

 
 
 
او با از دست دادن شخصیت کارتونی «اسوالد»، کاراکتر جدیدی به نام «میکی‌ماوس» را خلق کرد که تا به امروز هم نماد این شرکت محسوب می‌شود. سپس مجموعه انیمیشن‌های «ترانه‌های احمقانه» را برای تلویزیون ساخت که با استقبال بی‌نظیری روبه‌رو شد.
 
 
 
 
والت در اینجا دست به ریسک بزرگی زد و در زمانی که انیمیشن‌های کوتاه و تلویزیونی با زحمت و مرارت و سود‌های کم ساخته می‌شدند، اولین فیلم سینمایی بلند انیمیشنی تاریخ با نام «سفیدبرفی و هفت‌کوتوله» را در سال ۱۹۳۷ ساخت. این فیلم تمام سرمایه والت را بلعید و یک‌ونیم میلیون دلار خرج برداشت، اما وقتی سرانجام روی پرده رفت، با فروش ۱۸۴ میلیون دلاری خود، موقعیت کمپانی دیزنی را تثبیت و سرمایه کار‌های بعدی را فراهم کرد.
 

خیزش پساجنگ‌جهانی دوم

البته این خوشی دیری نپایید و با شروع جنگ‌جهانی دوم بازار‌های اروپا از دست رفت. بدین ترتیب انیمیشن‌های «فانتازیا» و «پینوکیو» با وجود کیفیت مناسب موفق نشدند حتی سرمایه اولیه خود را برگردانند.
 
 
 
 
دوران رکود دیزنی ادامه داشت تا اینکه پس از جنگ‌جهانی در سال ۱۹۵۰ با اکران «سیندرلا» و سپس فیلم غیرانیمیشنی «جزیره گنج» که به ترتیب ۹۵ و ۴ میلیون دلار فروختند، بار دیگر از خطر ورشکستگی نجات یافت. دیزنی پس از آن تمام سرمایه‌اش را روی شهربازی‌های خود متمرکز کرد که به‌وسیله شخصیت‌های کارتونی این کمپانی اداره می‌شدند. شهربازی‌هایی که حالا علاوه بر کالیفرنیا در هاوایی آمریکا، شانگ‌های چین، توکیو ژاپن، پاریس فرانسه و جزیره لانتانوی هنگ‌کنگ دایر شده‌اند و از مهم‌ترین منابع درآمدی این کمپانی به حساب می‌آیند.
 
والت دیزنی در سال ۱۹۶۶ بر اثر سرطان شُش درگذشت. پس از فوت او دوران رکود دیگری برای شرکت آغاز شد. فیلم‌های «رابین‌هود» و «گربه‌های اشرافی» با وجود کیفیت بالا، در گیشه موفق نبودند. به این ترتیب بیشتر درآمد کمپانی از فروش آثار قبلی و پارک‌های تفریحی بود تا اینکه از سال ۱۹۸۹ موج تازه‌ای از موفقیت‌های دیزنی با ساخت انیمیشن‌های موزیکال آغاز شد. «پری دریایی کوچک»، «علاء‌الدین»، «شیرشاه»، «مولان» و «پوکاهونتاس» یکی پس از دیگری روانه پرده سینما و با سودآوری سرشار مواجه شدند.

 

 

آغاز شرکت‌خواری

دیزنی در سال ۱۹۹۳ با شرکت کوچک پیکسار که جان لسه‌تر و استیو جابز (مدیر اپل) آن را اداره می‌کردند، قرارداد تولید نخستین انیمیشن بلند تمام‌کامپیوتری را امضا کرد. این انیمیشن که «داستان اسباب‌بازی» نام داشت، سال ۱۹۹۵ روانه پرده سینما‌ها شد و ضمن فروش ۴۰۴ میلیون دلاری، یک جایزه اسکار افتخاری هم نصیب شرکت دیزنی کرد. نتیجه اینکه دیزنی برای تولید ۶ انیمیشن دیگر با پیکسار قرارداد بست. انیمیشن‌های «زندگی یک حشره»، «داستان اسباب‌بازی ۲»، «شرکت هیولاها»، «در جست‌وجوی نیمو»، «شگفت‌انگیزان» و «ماشین‌ها» آن‌قدر موفق بودند که درنهایت دیزنی تصمیم گرفت کل کمپانی پیکسار را به قیمت ۷ میلیارد دلار بخرد و به شرکت خود ضمیمه کند.
 
 
 
 
از اینجا شرکت‌خواری دیزنی آغاز شد. ابتدا «لوکاس فیلمز» را خرید که در دهه ۱۹۷۰ مجموعه فیلم‌های «جنگ ستارگان» را ساخته بود. بعد دست روی کمپانی «مارول» گذاشت که صاحب‌امتیاز کمیک‌بوک‌های «مرد عنکبوتی»، «مردان ایکس»، «مرد آهنی»، «انتقام‌جویان» و... بود. بعد شرکت‌های مستقل‌تری مثل «میرامکس»، «بلو اسکای» و «فاکس قرن بیستم» را در خود بلعید و به این ترتیب توانست ۸ سال متوالی با ارتزاق از منابع سرشار این کمپانی‌ها به‌عنوان سودآورترین شرکت فیلم‌سازی جهان نام خود را ثبت کند.
 

همه‌چیز برای سود

دیزنی که برای کسب سود بیشتر از هیچ اقدامی روی‌گردان نبود، از سال ۲۰۰۰ حرکت‌های جدیدی را برای چلاندن آخرین قطرات سود از آثار قدیمی خود را آغاز کرد. یکی از این اقدامات اکران دوباره فیلم‌های قدیمی همچون «دیو و دلبر» و «پینوکیو» بود. با آمدن فناوری سه‌بعدی، دیزنی «شیرشاه» و «دیو و دلبر» را ریمستر و به‌صورت سه‌بعدی روانه پرده سینما کرد و با کمترین هزینه توانست سود سرشاری به جیب بزند.
 
 
 
 
گذشته از این‌ها دیزنی ۲ حرکت عمده را درباره انیمیشن‌های قدیمی خود آغاز کرد. اول بازسازی آن‌ها به‌صورت فیلم زنده و دیگری، دادن نقش بیشتر به زنان. حرکت اول نتیجه خرید کمپانی «لوکاس فیلمز» و توانایی‌های بالای آن در خلق جلوه‌های ویژه کامپیوتری بود و دومی حاصل نگاه‌های فمینیستی که از اواخر قرن بیستم قدرت گرفته بودند. به این ترتیب ابتدا «سیندرلا»، سپس «دیو و دلبر»، «علاءالدین»، «دامبو» و «شیرشاه» به‌صورت زنده بازسازی و روانه پرده سینما‌ها شدند. تازه‌ترین محصول این نگاه تازه در دیزنی، فیلم سینمایی «مولان» است.
 
 

 

و حالا داستان مولان

مولان دختری چینی و بازیگوش است که مدام از در و دیوار بالا می‌رود، دنبال مرغ و خروس می‌دود و عاشق شمشیربازی است، اما در فرهنگ چین، این صفات مناسب دختران نیست. یک خانم خوب و برازنده باید آراسته و بانزاکت باشد و خود را برای همسرداری و کار‌های خانه آماده کند. مولان که این صفات را ندارد، در آزمون همسریابی دهکده رد شده و باعث بی‌آبرویی خانواده می‌شود. چون نتوانسته‌اند دختر خوبی تربیت کنند. در این میان بوری‌خان که پدرش را امپراتور به قتل رسانده است، به چین حمله می‌کند. امپراتور دستور می‌دهد از هر خانواده یک مرد برای نبرد در ارتش حاضر شود. پدر مولان که پسری ندارد، تصمیم می‌گیرد خودش با وجود پای آسیب‌دیده در جنگ حاضر شود. مولان که می‌داند پدرش در جنگ زنده نخواهد ماند، شبانه شمشیر و اسب پدر را می‌دزدد، خود را به شکل پسر‌ها درمی‌آورد و راهی جبهه نبرد می‌شود. این در حالی است که مجازات حضور زنان در ارتش و نیز دروغ‌گویی، تبعید و اعدام است. با وجود این، مولان برای حفظ جان پدر و کیان خانواده تمام این خطرات را به جان می‌خرد و با وجود ترس از بی‌آبرویی، گام در مسیری می‌گذارد که سرنوشت او و خانواده‌اش را برای همیشه تغییر می‌دهد.


 

اشتباه راهبردی

داستان دختری که خود را به شکل پسر درمی‌آورد و گام به میدان جنگ می‌گذارد، به خودی خود و در همان نسخه انیمیشنی سال ۱۹۹۸ هم به اندازه کافی ساختارشکنانه بود و جایگاه جدیدی را برای زنان در انیمیشن‌های دیزنی تعریف کرده بود، اما همان‌طور که در مقدمه گفتیم، دیزنی این بازسازی‌ها را برای خوشایند ذائقه مخاطبان مؤنث نوجوان انجام می‌دهد؛ بنابراین در نسخه جدید تصمیم گرفته است علاوه بر مولان، در جبهه دشمنان هم یک شخصیت زن اضافه کند. شخصیتی به نام شیانیانگ که یک جادوگر و تغییرشکل‌دهنده است. او می‌تواند به شکل هر شخصیتی دربیاید و حتی مثل پرنده‌ها پرواز کند. او کسی است که در جامعه چین هرگز پذیرفته نشده و امیدوار است در همکاری با بوری‌خان و با ساقط کردن امپراتوری چین، جایگاه واقعی خود را به‌عنوان یک زن تثبیت کند.

 

 

اضافه‌کردن این شخصیت با مختصاتی که ذکر شد، پاشنه آشیل اصلی فیلم است. زیرا اولا زنی با قدرت او نیاز به کمک بوری‌خان ندارد و می‌تواند با گرفتن ظاهر یکی از مشاوران امپراتور به‌راحتی به قصر نفوذ کند و شاه را از بین ببرد. دوم اینکه مشکل امپراتور با او بر سر زن‌بودنش نیست، بلکه جادوگربودن او را تاب نمی‌آورد. سوم اینکه برای باورپذیر کردن تغییر و تحول او در انتهای فیلم نیاز بود گوشه‌هایی از گذشته‌اش در فیلم گنجانده شود. درواقع شخصیت‌پردازی او باید عمیق‌تر انجام می‌شد؛ و چهارم اینکه با توجه به قدرت‌هایی که در طول فیلم از شیانیانگ می‌بینیم، صحنه جلو تیر پریدن او بسیار بی‌معنی جلوه می‌کند. چون او به‌راحتی می‌توانست با پارچه دستار خود جلو تیر را بگیرد. به این ترتیب نیکی کارو که پیش از این فیلم بسیار موفق «نهنگ‌سوار» را در کارنامه فیلم‌سازی خود داشت، تمامی اعتبار خود، بازی‌های خوب بازیگران، طراحی صحنه چشم‌نواز، جلوه‌های ویژه خیره‌کننده و اکشن‌های جذاب فیلم خود را فدای سودجویی کمپانی دیزنی از علایق فمینیستی زنان کرده است. واقعا نمی‌توان تصور کرد کسی که ۳۰ دلار (حدود ۷۵۰ هزار تومان) پای بلیت این فیلم پول داده، پس از بیرون آمدن از سالن چه حال خرابی داشته است.

 

آیا شخصیت مولان واقعا وجود داشته است؟‌

می‌دانیم که در تاریخ جهان زنان جنگجوی بسیاری بوده‌اند. در ایران باستان شخصیت‌هایی همچون ارتشبد پانته‌آ در گارد جاویدان هخامنشی را داریم. سورا پارت قهرمان ایرانی در دوره اشکانیان بود. آرتمیس از فرماندهان نیروی دریایی ایران در زمان خشایارشاه بود و بانو خرمدین در کنار همسرش بابک خرمدین بیش از ۲۳ سال مقابل اعراب جنگید و هرگز شکست نخورد. درنهایت هم با خیانت یکی از افسرانش دستگیر و کشته شد. در تاریخ کشور‌های دیگر هم از این قبیل شخصیت‌ها فراوان‌اند، اما درباره اینکه آیا مولان هم یک شخصیت واقعی بوده است، کتابی با موضوع «زنان در تاریخ چین» اشاره می‌کند که شاید افسانه مولان بر اساس شخصیت «وِی هواهو» بنا شده باشد که یک جنگجوی زن واقعی در تاریخ چین بوده است. با این حال مدرکی در دست نیست که «هواهو» با لباس مردانه در جنگ‌ها شرکت می‌کرده است.
 
 
 
 
درواقع اولین سند معتبری که درباره مولان وجود دارد، شعر کهن «نبرد مولان» است که در آن فقط نام مولان برده شده، بدون ذکر نام خانوادگی و نیز بدون اشاره به دوره زمانی و جنگ‌هایی که در آن شرکت داشته است؛ بنابراین به احتمال قوی شخصیت مولان یک افسانه است و هرگز وجود خارجی نداشته است. لیو ییفئی، بازیگر نقش اصلی مولان، سال گذشته و در جریان ناآرامی‌های هنگ‌کنگ با انتشار متن «من از پلیس هنگ‌کنگ حمایت می‌کنم. حال همه شما می‌توانید به من حمله کنید. حیف هنگ‌کنگ» موجی از اعتراضات را علیه خود برانگیخت و برخی بازیگران و چهره‌های مشهور در تایوان و تایلند خواستار بایکوت فیلم «مولان» شدند. حتی هشتگ «مولان را بایکوت کنید» در توئیتر ترند شد.
 
 
 
تریلر فیلم «مولان»
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.