بانوی فعال محله توس می گوید: بسیاری از خانوادهها به دلیل اینکه نمیتوانند هزینههای زندگی خود را تأمین کنند، مجبورند فرزندان خود را به سر کار بفرستند و همین امر سبب شده تا بسیاری از نوجوانان محله، از دوران راهنمایی درس و مدرسه را رها کنند.
هانیه فیاض | شهرآرانیوز؛ در خیابان توس ۸۵ (شهرک مطهری) بانویی ساکن است که اهالی محله او را فعال و توانمند میدانند. او برای هر مشکلی راهی میسازد. صنم دربانملک در سال ۱۳۵۶ در یکی از روستاهای بجنورد متولد شده است. پس از دوران دبیرستان و ازدواجش، در سال ۱۳۷۴ به مشهد مهاجرت کرده، زیرا به گفته خودش شرایط کار برایشان در زادگاهش مهیا نبوده است. صنم تعریف میکند:
راهاندازی صندوق وام خانگی
پس از جابهجایی، در اطراف مشهد ساکن شدیم و شوهرم در یک شرکت ریسندگی مشغول به کار شد. علاوه بر این در خانه هم دار قالی داشتیم و بخشی از شبانهروز را با یکدیگر قالی میبافتیم. کمی بعد دنبال وام رفتیم تا بتوانیم کار را گسترده کنیم، اما متأسفانه نتوانستیم وامی تهیه کنیم، زیرا ضامن نداشتیم. قالیبافی کار آسانی نیست و بازار فروش سختی دارد؛ همچنین تهیه مواد اولیه آن نیز سرمایه بسیاری میخواهد، به همین دلیل با وجود اینکه خیلی به این شغل علاقه داریم، کمکم آن را کنار گذاشتیم. تا اینکه در سال ۱۳۸۵ تصمیم گرفتم برای کسب و کار، صندوق وام خانگی را راهاندازی کنم تا از این طریق به اقتصاد خانوارهای نیازمند کمکی بشود، زیرا قشر زیادی از اهالی اینجا کارگر هستند و برای امرار معاش خود به وام نیاز دارند، اما ضامن ندارند. اکنون حدود ۱۵ سال است که این صندوق در حال فعالیت میباشد و بین ۱۰۰ تا ۱۲۰ نفر عضو دارد. مسئولیت صندوق بسیار سخت است و کسی که آن را برعهده میگیرد باید خیلی محتاط و در خور اعتماد باشد. صداقت و درستکاری از شروط ابتدایی صندوقداری است و فرد مسئول باید همیشه خدا را در نظر بگیرد تا حق کسی پایمال نشود. خوشبختانه اعضای صندوق، همیشه میگویند ما از چشمانمان بیشتر به تو اعتماد داریم و همین برای من کلی ارزشمند است.
فروش فصلی
از طرفی به دلیل ارتباط زیادی که با مردم و اهالی محله دارم، چندسالی است که به صورت فصلی از بجنورد، خشکبار، حبوبات، کره، دوغ، ماست و ... برای فروش میآورم و از این طریق دست واسطه قطع میشود و مایحتاج روزمره از تولید به مصرف در اختیار اهالی قرار میگیرد. کمکم تصمیم گرفتم شرکتی برای بستهبندی حبوبات و خشکبار راهاندازی کنم، اما هرچه دوندگی کردم بینتیجه ماند و ناگفته نماند در این مسیر دفتر تسهیلگری منطقه، مرا همراهی کرد، اما هنوز خبری نشده است. مواد اولیهای که از روستا میآورم، نیازمند بستهبندی مناسب هستند، اما متأسفانه راهاندازی شرکت بستهبندی به مکان و سرمایه اولیه نیاز دارد که در حال حاضر نیست، اگر این اتفاق بیفتد، به طور قطع کمکی هم به اهالی این محله در راستای اشتغالزایی آنها میشود، زیرا بیشتر بانوان خانهدار این محله برای امرار معاش خود نیاز دارند دوشادوش مردان خود کار کنند و از طرفی، چون باید به خانه و فرزندان خود رسیدگی کنند این نیاز حس میشود که کار در منزل داشته باشند.
ساخت گل چینی
چند وقت پیش از طرف دفتر تسهیلگری، کلاس آموزشی ساخت انواع گلهای چینی برگزار شد. من در این کلاس شرکت کردم و با فراگیری این هنر و تمرین بسیار، شروع به آموزش برای دختران کردم. اکنون برای دخترخانمهای محله، سفارش گل چینی میگیرم و آنها، گلها را در منزل آماده میکنند و تحویل میدهند، این کار سبب شد تا کمک خرج خانواده خود باشند. در خانه خودم، گلخانه کوچکی را ایجاد کردهام و به پرورش گل هم مشغول هستم. انواع گلها را قلمه میزنم و گلِ گلخانهای تولید میکنم. خوشبختانه این اقدامم هم با استقبال مواجه شد و به همین دلیل در نمایشگاههای گل هم شرکت کردهام.
بازماندگان از تحصیل
اهالی محله توس، مردمانی مذهبی و مردمدار هستند. قشر بسیاری از آنها در مراسم مذهبی به خوبی حاضر میشوند و در کنار هم به عزاداری میپردازند. ما بجنوردیها هم اینجا هیئت داریم، اما نکته در خور توجه این است که ما از نظر دریافت خدمات اجتماعی بسیار محروم هستیم. بسیاری از خانوادهها به دلیل اینکه نمیتوانند هزینههای زندگی خود را تأمین کنند، مجبورند فرزندان خود را به سر کار بفرستند و همین امر سبب شده تا بسیاری از نوجوانان محله، از دوران راهنمایی درس و مدرسه را رها کنند و مشغول به کار شوند. چند سالی است که همسرم از من میخواهد از این محله برویم و در قاسمآباد ساکن شویم، اما من دوست ندارم از این محله دور شوم و دلم میخواهد به اهالی اینجا کمکی هرچند کوچک برسانم. من دردهای این محله را حس میکنم، زیرا از نزدیک دیدهام مردم، با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند.