صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

حسینیه ۲۰۰ ساله خانگی شیخ

  • کد خبر: ۴۴۳۲۵
  • ۰۳ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۸
بنیان‌گذار حسینیه‌ قدیمی معروف به «حسینیه شیخ» که نزدیک به ۲ قرن از شکل‌گیری آن می‌گذرد، مرحوم آیت‌ا... حاج شیخ محمدتقی بجنوردی است.
نجمه موسوی زاده | شهرآرانیوز؛ روضه‌خوانی برای حضرت اباعبدا... الحسین (ع) تاریخی دیرینه دارد و همواره در شهر‌های مختلف با رسم و آیین‌های متفاوت این مراسم برگزار می‌شده است. در شهر مشهد حسینیه‌هایی وجود دارد که قدمت آن‌ها به چندصدسال می‌رسد و برخی از آن‌ها به نام علمای بزرگ یا بنیان‌گذاران و نیز اسامی خاندانی نام‌گذاری شده‌اند. بنیان‌گذار یکی از این حسینیه‌های قدیمی معروف به «حسینیه شیخ» که نزدیک به ۲ قرن از شکل‌گیری آن می‌گذرد، مرحوم آیت‌ا... حاج شیخ محمدتقی بجنوردی است. این حسینیه به‌عنوان یک پایگاه اجتماعی چنان در حافظه تاریخی مردم مشهد نقش بسته است که هنوز هم با گذر سال‌ها شاهد برپایی مراسم پرشور در دهه اول محرم و دهه پایانی ماه صفر در آن هستیم. شکل‌گیری این حسینیه به‌دست این عالم ربانی در بالاخیابان داستان جالبی دارد که به نقل از محمدرضا تقوی‌بجنوردی، نسل چهارم شیخ محمدتقی، در این گزارش روایت می‌شود.
 
 

هجرت به مشهد

محمدرضا تقوی‌بجنوردی با اشاره به زندگی‌نامه جد بزرگ خود می‌گوید: مرحوم آیت‌ا... شیخ محمدتقی بجنوردی از عالمان قرن سیزدهم هجری است که در بوزنجرد یا همان بجنورد متولد شده است. مستنداتی از تاریخ ولادت وی به ثبت نرسیده، اما اطلاعات ما مبنی بر این است که آیت‌ا... در ۱۴ صفر ۱۲۷۵ شمسی به رحمت خدا رفته و در آن زمان حدود ۸۰ سال سن داشته است.
وی در ارتباط با گزارشی که مدعی است مرحوم از بحرین به ایران مهاجرت کرده است، بیان می‌کند: مطابق شنیده‌ها اجداد مرحوم آیت‌ا... شیخ محمدتقی بجنوردی از سادات قریشی بوده‌اند و شاید ۲۰ نسل قبل از وی از مدینه به بحرین و سپس به ایران مهاجرت کرده اند و در شمال خراسان و در شهر بجنورد ساکن شده‌اند، اما آنچه در روایات قید شده، این است که ۵ نسل قبل از آیت‌ا... در ولایت بجنورد یا بوزنجرد یا بیژنگرد ساکن بوده‌اند.
 
حاج شیخ محمدتقی بعد از گذراندن تحصیلات ابتدایی در بجنورد و مشهد در بیست‌سالگی به حوزه نجف عزیمت کرد و شاگرد مرحوم آیت‌ا... العظمی محمدحسن نجفی (صاحب جواهر) شد و با رحلت این مرجع بزرگ دینی نزد آیت‌ا... العظمی شیخ مرتضی انصاری ادامه تحصیل داد و به درجه اجتهاد رسید. سپس به زادگاهش بجنورد بازگشت، اما بعد از مدتی با حاکم وقت بجنورد اختلاف پیدا کرد و تصمیم گرفت تا به مشهد مهاجرت کند.
 
محمدرضا تقوی‌بجنوردی در این‌باره بیان می‌کند: اوایل دوره سلطنت ناصرالدین‌شاه، حاکم بجنورد شخصی به نام یارمحمدخان سهام‌الدوله بود که سر مسائل شرعی با مرحوم آیت‌ا... شیخ محمدتقی اختلاف پیدا کرد و روایتی در همین راستا وجود دارد که اختلاف آن‌قدر بالا گرفته بود که حاکم قصد قتل شیخ را داشته است. آیت‌ا... نیز تصمیم به مهاجرت به مشهد گرفت. مردم بجنورد از این ماجرا بسیار ناراحت شدند و از وی خواستند از تصمیم خود منصرف شود، اما او قبول نکرد و راهی مشهد شد و امام‌جماعت مسجد جامع گوهرشاد شد.
 
 

کوچه آشیخ محمدتقی

زمانی که مرحوم آیت‌ا... شیخ محمدتقی بجنوردی به مشهد مهاجرت کرد، شهر مثل اکنون بزرگ نبود و تنها از ۲ محور اصلی پایین‌خیابان و بالاخیابان تشکیل شده بود. شیخ نیز منزلی را در ابتدای بالاخیابان خرید و در آن ساکن شد. سپس تصمیم گرفت تا در منزل شخصی خود برای تبرک و تیمن مراسم روضه‌خوانی دهه اول محرم را برپا کند، اما رفته‌رفته با دیدن استقبال مردم از این مراسم، روضه‌خوانی در دهه پایانی ماه صفر و سپس روز‌های وفات معصومان (ع) و بعد‌ها روز‌های جمعه نیز اضافه شد. آن‌قدر این مراسم باشکوه و پرشور برگزار می‌شد که مردم به منزل شخصی آیت‌ا... لقب «حسینیه شیخ» دادند و در گذر سال‌ها این کوچه نیز به نام آشیخ محمدتقی شناخته می‌شود.
 
نذر‌های مردمی و مراسم‌های پیاپی سبب شد تا مردم برای پذیرایی مجالس به همراهی خانواده شیخ بجنوردی بیایند و «انجمن خدمتگزاران حسینیه منزل حاج محمدتقی بجنوردی» شکل بگیرد. آن‌ها قصد خدمتگزاری داشتند و می‌خواستند با سیاه‌پوش کردن، جارو زدن و... در ثواب این مجلس شریک باشند. اولین گروه ایجادکننده این انجمن، از سادات رضوی بودند که پای کار آمدند. آن‌ها شال سبز می‌انداختند و مشغول خدمت می‌شدند. به‌دلیل حضورشان در حسینیه، برخی مردم این مکان را «دارالسیاده حاج شیخ محمدتقی»، یعنی خانه سادات نیز می‌نامیدند. کم‌کم غیرسادات هم پای کار آمدند و تعداد خدام بیشتر شد. این مجلس تا زمان حیات حاج شیخ محمدتقی ادامه داشت و با توجه به اینکه شیخ در وصیت‌نامه خود به فرزندانش توصیه کرده است تا این مجلس را ترک نکنند، به حرمت وصیت آن مرحوم، اولاد پسر از منزل شیخ نقل مکان نکردند و مراسم روضه‌خوانی را ادامه دادند.
 
حاج شیخ مرتضی بجنوردی تنها پسر خانواده بود که مراسم روضه‌خوانی را همچون پدر برگزار کرد. او ۲ فرزند پسر داشت که یکی از آن‌ها در زمان حیاتش به رحمت خدا رفت و دیگری حاج شیخ رضا بود که به وصیت جدش عمل کرد و سپس تنها فرزند پسر او، محمدجواد معروف به حاج حسین، راه پدرش را دنبال کرد. این مراسم روضه‌خوانی تا ۱۰۰ سال بعد از فوت شیخ محمدتقی بجنوردی ادامه داشت تا اینکه سال ۱۳۷۶ منزل یا حسینیه شیخ در طرح توسعه حرم قرار گرفت و تخریب شد.
 
 

حسینیه شیخ در نمای نزدیک

محمدرضا تقوی‌بجنوردی با اشاره به اینکه خانه با وجود قدمت بنایی که داشت، در این همه سال شکل خود را حفظ کرده بود، بیان می‌کند: حسینیه شیخ، خانه‌ای ۷۵۰ متری با بافت کاملا مسکونی بود. بخش‌های اندرونی و بیرونی با معماری سنتی و شامل قسمت‌های شاه‌نشین، ایوان، حوض و... بود و طراحی برای حسینیه نداشت، اما ایام عزاداری که می‌شد، یک‌باره تغییر شکل پیدا می‌کرد و پرچم‌های سیاه به اهتزاز درمی‌آمد و تعدادی از اتاق‌ها تخلیه می‌شد. به خاطر دارم یکی از اتاق‌ها به آبدارخانه تبدیل می‌شد و در حیاط خیمه‌ای برای عزاداری برپا می‌شد. او درباره سختی‌های برپاکردن خیمه‌ها در گذشته می‌گوید: وسط حیاط خانه قدیمی خیمه برپا می‌کردیم. تیرک خیمه را وسط حیاط می‌زدند. این تیرک از وسط کوچه رد نمی‌شد. برای همین آن را از روی پشت‌بام‌ها می‌آوردند. برپاکردن خیمه خیلی زحمت داشت. در زمستان برای گرمای خیمه در آ‌تش‌دان‌ها زغال آتش می‌کردند و دودش را می‌گرفتند و دورتادور می‌گذاشتند. مردم در همه جای خانه برای شنیدن ذکر مصیبت و روضه‌خوانی می‌نشستند. محمدرضا تقوی‌بجنوردی درباره ظروف خاصی که در هیئت استفاده می‌شد هم برایمان بیان می‌کند: در گذشته ظرف‌های شله سفالی و قاشق‌ها هم چوبی بود. وی با بیان اینکه فاصله منزل شیخ تا حرم مطهر شاید ۱۰۰ متر بیشتر نبود، ادامه می‌دهد: زمانی که موضوع تخریب خانه مطرح شد، پدرم بسیار ناراحت بود. چون نمی‌خواست وصیت جد بزرگش زمین بماند، اما جالب اینجاست آیت‌ا... در همین وصیت‌نامه ذکر کرده است که «اقامه عزاداری حضرت اباعبدا... (ع) انجام شود، در حوالی خانه‌ای که فعلا سکنا دارید یا در حوالی بعد از آن. چه از خود ممکن شود یا غیر.» به این معنا که اگر این خانه تخریب شد، در مکانی دیگر مجلس روضه‌خوانی برگزار شود. بر همین اساس حسینیه که تخریب شد، پدر تصمیم گرفت تا وصیت جد خود را ادامه دهد. به همین دلیل هم با سهم‌الارث خود منزلی در کوچه سجادی خیابان امام خمینی (ره) خرید و به «حسینیه شیخ» تبدیل کرد تا نام جد بزرگ خود را زنده نگه دارد. این مکان نیز منزل شخصی است، اما با نام حسینیه شناخته می‌شود.
 
 

عالم تراز اول خراسان

روایت‌های شفاهی زیادی از شیخ محمدتقی بجنوردی وجود دارد که نسل به نسل چرخیده، اما برخی از این روایات در کتب معروف عالمان دینی نیز ذکر شده است. به‌عنوان مثال شیخ آقابزرگ تهرانی در طبقات اعلام‌الشیعه می‌نویسد: «او از بزرگ‌ترین دانشمندان و معتمدان عادل و پرهیزگار در مشهد و شهره خاص و عام بود و به اتفاق نظر مرجع تقلید عمومی بود. از محضر درس او گروهی از دانشمندان ممتاز فارغ‌التحصیل شدند. من در اوایل سال ۱۳۱۱ قمری خدمت ایشان مشرف شدم. وقتی که مشرف به زیارت حضرت امام رضا (ع) بودم و مجلس عزای حسینی که در خانه‌اش برگزار می‌کرد، در دهه عاشورا ملاحظه کردم. پیر‌ها اظهار داشتند همچون مراسمی در مشهد برگزار نشده بود و در طول زمان مشاهده نکرده بودم و فراموش نمی‌کنم در روز عاشورا وقتی که بر بالای منبر قرار می‌گرفت، پریشان‌خاطر و بدحال، جامه‌دریده و عمامه‌باز بر دوش او قرار گرفته بود، پس گریان و نالان بر منبر نشست و مردم از ضجه او به گریه افتادند و هیاهو برپا شد و گریه و ناله و سینه‌زنی و آه زیاد شد تا اینکه بیشتر مردم از حال رفتند. عمر پربرکت ایشان با تدریس و رواج مذهب و اقامه شعائر دینی سپری شد...»
 
 

نامه سیدجمال‌الدین اسدآبادی

نسل چهارم شیخ محمدتقی یادآور می‌شود: در کتب مختلف بعد از کلمه عالم برای شیخ محمدتقی بجنوردی، بلافاصله واژه‌های مورد اعتماد، عادل، موثق و موجه قید شده که تمام این واژه‌ها نشان‌دهنده یک شخصیت اجتماعی برجسته است.
 
زمان حیات شیخ محمدتقی بجنوردی همراه با تحولات سیاسی و شکل‌گیری مشروطه بود. به همین دلیل مردم از نظر فکری و ذهنی به دنبال رویکرد‌های جدید اجتماعی بودند. در چنین برهه‌ای اینکه غائله‌هایی بین مردم و حکومت شکل بگیرد، دور از انتظار نیست، اما شیخ محمدتقی در همین زمان وارد عمل می‌شد تا شرایط بهتر شود. نقش شیخ در ماجرای تحریم تنباکو و وقایع دوره ناصری از دیگر نکات قابل توجه حیات اجتماعی وی است. به استناد کتب مختلف، شیخ در زمان ناصرالدین‌شاه عالم تراز اول در خراسان و فرد بسیار برجسته‌ای بوده است، به‌طوری‌که در نامه‌ای که سیدجمال‌الدین اسدآبادی خطاب به علمای ایران نوشته، نام شیخ محمدتقی بجنوردی به‌عنوان عالم خراسانی آورده شده است.
 
 

ختم غائله کشتار شیعیان هزاره افغانستان

محمدرضا تقوی بجنوردی به روایت تازه‌ای از جد بزرگش اشاره می‌کند که مربوط به یک سال پیش است و می‌گوید: محقق افغانستانی که در اروپا ساکن بود، برای تحقیق به مشهد آمد و در کتابخانه آستان‌قدس رضوی به دنبال منابعی از مرحوم شیخ محمدتقی بجنوردی می‌گشت و کارشناسان کتابخانه برای راهنمایی، پدرم را به او معرفی کرده بودند. او در صحبت‌هایش گفت تحقیقی درباره کشتار شیعیان هزاره در افغانستان انجام می‌دهد که حاکم آن زمان عرصه را بر آن‌ها تنگ کرده بود و این شیعیان به سمت هرات و مشهد فرار می‌کردند. او در منابع به نام حاج شیخ محمدتقی بجنوردی برمی‌خورد که این غائله را خاتمه داده و شاه افغانستان را مجاب کرده است تا دست از این کشتار بردارد. شنیدن این موضوع که بخش عمده‌ای از تحقیق او درباره این عالم شیعه است، برای ما نیز بسیار جالب بود. زیرا فهمیدم که فعالیت‌های شیخ تنها محدود به خراسان کنونی نمی‌شد و در دیگر مناطق نیز بوده است.
 
یکی از روایت‌های شفاهی درباره شیخ محمدتقی، اشاره به دیدار ناصرالدین‌شاه دارد که نوه وی نقل کرده است: «در سفر ناصرالدین‌شاه به مشهد، علما به دیدار او رفتند، اما شیخ محمدتقی بجنوردی خود را از مراوده با حکام برحذر می‌داشت و در این مجلس حضور پیدا نکرد. زمانی که ناصرالدین‌شاه سراغ او را گرفت و متوجه امتناع شیخ شد، خودش به منزل حاج شیخ محمدتقی رفت و در این دیدار انگشترش را به‌عنوان تحفه به شیخ داد، اما او با پرسیدن سؤالی که آیا این انگشتر از مال شاه یا بیت‌المال است، ناصرالدین‌شاه را زیر سؤال برد و با شنیدن جواب شاه که از مال شخصی شاه است، انگشتر را به پیشکارش داد و گفت انگشتر را به بازار ببر و با مبلغ فروش آن فقرا را اطعام کن.»
 
 

رؤیای صادقه فرامرزخان

شیخ محمدتقی بجنوردی معتمد مردم بود. برای همین موقوفاتشان را به او می‌سپردند. اکنون موقوفاتی از آن زمان باقی است که مسئولیت آن‌ها این روز‌ها با فرزندان خانواده تقوی‌بجنوردی است. محمدرضا در این‌باره توضیح می‌دهد: از قضات برجسته دیوان عالی کشور شنیده‌ام که اگر در وقف‌نامه‌ای مُهر حاج شیخ محمدتقی بجنوردی بود، به دنبال دیگر نشانه‌ها درباره این وقف نمی‌گردیم. چون افراد متعددی از شهر‌های مختلف وی را متولی وقفیات خود کرده بودند.
 
یکی از این موقوفات برای خود ماجرای جالبی دارد؛ موقوفه حاج ملامحمد یا فرامرزخان. درحقیقت حاج فرامرزخان سبزواری، سرتیپ نظامی ناصرالدین‌شاه، فردی خیر بوده است که در سبزوار هم موقوفات بسیاری دارد.
 
نسل چهارم شیخ محمدتقی بجنوردی می‌گوید: مرحوم علامه حافظیان، یکی از افراد معتبر مشهد، این روایت را برای من نقل کرد که حاج فرامرزخان یکی از افرادی بوده که در مسجد گوهرشاد پشت سر شیخ نماز می‌خوانده است. او شبی در خواب صحرای محشر را می‌بیند که گناهکاران و پرهیزکاران را جدا می‌کنند و منادی ندا می‌دهد افرادی که پشت سر شیخ نماز می‌خوانند، با داشتن برگه‌ای یا به تعبیر وی «برات آزادی از جهنم» می‌توانند به بهشت بروند. زمانی که از خواب بیدار شد، آن‌قدر منقلب شده بود که می‌خواست خواب خود را برای شیخ تعریف کند، اما مأموریتی برای او پیش آمد و نتوانست شیخ را از نزدیک ببیند.
وی ادامه می‌دهد: مدتی گذشت و از مأموریت بازگشت و بعد از نماز پشت سر شیخ رفت و منتظر ماند تا تعقیبات نماز او تمام شود. همان‌طور که شیخ در سجده بود، می‌گوید حاج فرامرزخان برات خود را گرفتی و دیگر پیدایت نشد! فرامرزخان که متوجه شد تا چه حد شیخ آگاه است، گفت باید چیزی به شما هدیه کنم، اما شیخ قبول نکرد. از آنجا که فرامرزخان فرد خیری بوده است و تعمیرات آینه‌کاری دارالسیاده را قبول کرده بود، مقرر شده بود تا چند قبر به او اهدا شود. شیخ در پی اصرار‌های او گفت اگر یکی از این قبر‌ها را به من بدهی، خوب است، اما فرامرزخان گفت به‌جای یکی، ۲ قبر خواهم داد، اما این هدیه نیست. چون لطفی در حق من است که در کنار شما دفن شوم. می‌خواهم اموالم را به شما ببخشم. شیخ گفت مال دنیا نمی‌خواهم، بهتر است این اموال را برای فقرا وقف کنی. او نیز قبول کرد و گفت متولی این موقوفات شیخ محمدتقی و بعد از شیخ اولادش باشند.
 
 

کارکرد اجتماعی و سیاسی حسینیه

منزل یا همان حسینیه شیخ در طول تاریخ کارکردی اجتماعی و مردم‌محور داشته است و افراد بسیاری در مراسم آن حاضر می‌شدند و، چون مردم‌محور بوده، هم‌سو با شرایط زمانه خود، مسائل سیاسی و اجتماعی در آن بیان می‌شده است. محمدرضا تقوی در این‌باره می‌گوید: از پدرم شنیده‌ام که آیت‌ا... مشکینی در تبعید بود، اما در این حسینیه منبر می‌رفت. آیت‌ا... خزعلی، آیت‌ا... قمی و... نیز از منبری‌های حسینیه شیخ بوده‌اند. به همین دلیل می‌توان گفت کارکرد سیاسی نیز داشته، اما در اصل همان اجتماع‌محور بوده است.
شیخ محمدتقی بجنوردی به‌شدت فردی وارسته و اهل زهد بوده است، به‌طوری‌که رهبر معظم انقلاب در سفر خود به بجنورد در سال ۹۱ به شخصیت ایشان و منزلی که در بالاخیابان داشتند، اشاره‌ای کردند و فرمودند: «مرحوم شیخ محمدتقی بجنوردی در مشهد امام‌جماعت مسجد گوهرشاد بود. او شخصی معروف به عبادت، زهد و علم بود. خانه وی در بالاخیابان مشهد و در کوچه‌ای است که مشهدی‌ها کوچه و منزل شیخ را کاملا می‌شناسند. این کوچه محل اجتماع مردم بود. مهم‌ترین مجلس عزای دهه عاشورا، همین منزل بود و مردم نذورات زیادی را به آنجا می‌آوردند.»
 
 

هنگامه وفات

آقای مروج در «سوانح سفر» از مرحوم شیخ رمضانعلی قوچانی (ره) چنین نقل می‌کند: «هنگام وفات شیخ فقیه در نجف‌اشرف مشغول تحصیل بودم. دوسه روز پیش از آنکه خبر وفات او به مشهد مقدس برسد، در خواب دیدم وارد صحن مطهر شدم، صحن و هوا را پر از ملائکه که با هر یک پرچم‌های سیاه بود دیدم و به اندازه‌ای ازدحام داشتند که جای حرکت من نبود. دیدم تابوتی را که روی آن را با پارچه سیاهی به میخ‌های نقره کوبیده بودند، از بالای صحن وارد کردند و بلافاصله به حرم مطهر داخل نمودند. من از یکی از فرشتگان پرسیدم این تابوت کیست؟ گفت شیخ محمدتقی بجنوردی که در مشهد درگذشته و مأموریم جنازه او را خدمت حضرت علی (ع) بیاوریم. من از خواب بیدار شدم. فردای آن روز که به درس مرحوم آخوند حضور یافتم، قضیه را عرض کردم. پس از ۲ روز دیگر خبر وفات مشارالیه رسید.»
 
شیخ محمدتقی بجنوردی در سال ۱۲۷۵ شمسی به رحمت خدا رفت و در دارالسیاده، صفه دست چپ، متصل به درب مسجد گوهرشاد دفن شد. آنچه که مسلم است، شخصیت حاج شیخ محمدتقی را نمی‌توان خارج از حسینیه شیخ و اقامه عزاداری تصور کرد. کوچه آشیخ محمدتقی اکنون از بین رفته و نشانی از آن باقی نمانده است، اما تمام ما شهر را به شناسه‌های آن می‌شناسیم و این تعلق به افراد و مکان‌های هویتی است که ما را به یک مکان پایبند می‌کند. تعلق خاطر مشهدی‌ها نیز اول به امام رضا (ع) بازمی‌گردد و سپس همین نشانه‌های هویتی که ترک آن را برای بسیاری سخت می‌کند.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.