صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

با «احسان عبدی‌پور» درباره مرزهای پیدا و ناپیدای داستان و روایت

  • کد خبر: ۴۵۶۰۲
  • ۱۳ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۴
«احسان عبدی‌پور» نگاه متفاوتی به روایت دارد. گاهی تخصصی دراین‌باره حرف می‌زند، اما بیشتر وقت‌ها دوست دارد آن را به زبان ساده برای مخاطبان توضیح بدهد و بگوید: همین که موضوعی فارغ از مکان و زمانش بتواند مخاطب را به سفر غریبی ببرد، می‌تواند یک روایت خوب باشد.

قاسمی | شهرآرانیوز؛ «احسان عبدی‌پور» نویسنده، روزنامه‌نگار و فیلم‌ساز اهل جنوب ایران است. داستان‌هایش لحن جنوبی دارد، اما این ویژگی مخاطبانش را محدود نکرده است، بلکه خیلی‌ها از شهرها و فرهنگ‌های دیگر جذب همین لحن گرم جنوبی نوشته‌هایش شده‌اند. او ۲ فیلم هم به نام «تن‌های تنهای تنها» (۱۳۹۱) و «تیک‌آف» (۱۳۹۴) ساخته است که از نظر فیلم‌سازان ساخت و پرداخت خوبی دارند.

در کنار این‌ها روایت‌های عبدی‌پور حرف‌های زیادی در لایه‌های پنهان خود دارد. در واقع عبدی‌پور طوری پارچه‌های دورریز واقعیت را در داستان‌ها و روایت‌هایش به هم می‌دوزد که اثری از رد دوختن بر جا نمی‌ماند. همین‌طور است که کم‌کم گوشه لباس مخاطب را هم می‌گیرد و به قصه‌اش وصل می‌کند، گویی او از ابتدا جزوی از قصه بوده است. در روایت او از فراموشی به نام «خانه سنایی» آدم ناگهان به خودش می‌آید و می‌بیند این قصه را با کمی تفاوت در جغرافیا، در زندگی خودش هم داشته است یا وقتی داستان «کبریت» او را می‌خواند خیلی شدید احساس می‌کند حس قهرمان داستان را قبلا تجربه کرده است و بعید نیست در آن لحظه خیلی سینمایی، «در حالی که نور طلایی غروب از پشت می‌ریخت روی شانه‌اش» به این فکر کند که «جذاب‌ترین مرد سینما شده است که یک عشق در جوانی‌اش جا مانده است».

او که اکنون دبیر روایت جایزه بزرگ ادبی مشهد نیز هست، نگاه متفاوتی به روایت دارد. گاهی تخصصی دراین‌باره حرف می‌زند، اما بیشتر وقت‌ها دوست دارد آن را به زبان ساده برای مخاطبان توضیح بدهد و بگوید: همین که موضوعی فارغ از مکان و زمانش بتواند مخاطب را به سفر غریبی ببرد، می‌تواند یک روایت خوب باشد.
در گفت‌وگوی کوتاهی که درباره «ویژگی‌های روایت و مرز آن با داستان» با هم داشتیم، با بیانی مختصر و ساده درباره پیدا و ناپیدابودن این مرزها برایمان صحبت کرد.

 

اینکه الان روایت و جستار و ناداستان در دنیای نوشتن و حتی در میان مخاطبان جای خودش را خیلی بیشتر از گذشته باز کرده است، روی داستان‌نویسی ما هم تأثیری می‌گذارد؟ به‌طور کلی داستان و ناداستان کاملا جدا از هم هستند یا می‌توان گفت در نقاطی یکدیگر را تکمیل می‌کنند؟

مهم نیست روایت‌ها و ناداستان‌ها چه تأثیری روی داستان‌نویسی ما می‌گذارد. در زمانی به سر می‌بریم که مدیاها و مدیوم‌ها در هم فرو می‌روند و خطوط جداکننده‌شان محو می‌شود. در بسیاری از موارد روایت و مستند نوشتن و داستان مرزهای ناپیدایی دارند و هیچ پرش و جهشی هم احساس نمی‌شود.

 

 

بریده‌ای از روایت «خانه سنایی» به قلم و بیان احسان عبدی‌پور

 

این نوع نوشته‌ها در ادبیات ما چه نقشی دارند؟

به هر حال این نوع نوشته‌ها به‌نظرم قطعا تأثیر بهتری در زنده‌شدن زبان و عینی‌ترشدن ادبیات دارد و آن قسمت از ادبیاتمان که نمی‌تواند به اقتباس در نمایشنامه و سینما راه پیدا کند، ورزیده‌تر می‌شود.

 

روایت‌ها از آن نظر که واقعیتی در دل خودشان دارند، جذاب هستند. از طرفی در سال‌های گذشته بر روی اصطلاح «قصه‌گو» تأکید زیادی شده است. شما نقش قصه را در روایت چگونه ارزیابی می‌کنید؟

بهتر است هر روایتی قصه‌گو باشد. قصه برد هرچیزی را از تبلیغات بگیر تا پویش انتخاباتی‌سیاسی، بیشتر می‌کند، حتی یک جریان فکری مذهبی را. در حقیقت، داستان نوک هر موضوعی را تیز و آن را برای ورود به قلب آدم‌ها آماده‌تر می‌کند.

 

اینکه خیلی‌ها معتقدند بهترین رمان‌ها و داستان‌های دنیا هنوز همان‌‌هایی هستند که قصه و تخیل دارند، با جایگاه امروز روایت منافاتی دارد؟

نمی‌توانیم بگوییم بهترین رمان‌ها و داستان‌های دنیا همان‌هایی هستند که قصه و تخیل دارند. اول اینکه نمی‌دانیم چقدر از آن‌ها در واقعیت پا دارند و چه فایل‌هایی از نویسنده، از واقعیت گرفته شده است. دوم اینکه جستار روایی (نان‌فیکشن) یک اعتماد جدید از طرف مخاطب است به دنیای نویسندگی و چون حضور کوتاه‌تری دارد، نمی‌تواند در رقابت با عنصری (داستان) باشد که از قرن ۱۷ به این طرف خیلی جدی کارش را شروع کرده است.

 

 


بیشتر بخوانید:

درباره «احسانو»، مجموعه ‌پادکست‌های محبوب احسان عبدی‌پور

 

درباره نشست تخصصی «ادبیات در آئینه شهر» که در خانه تاریخی داروغه برگزار شد

 


 

شما با این نظر موافق هستید که در سال‌های گذشته فیلم‌ها به سمت مستندشدن پیش می‌روند و مستند‌ها در تلاش برای قصه‌گوشدن هستند؟

این نگرش که فیلم‌ها مستند می‌شوند و مستند‌ها قصه‌گو، به‌نظرم تحلیل بدی نیست و دارد اتفاق می‌افتد و البته جای تحلیل بیشتر هم دارد.

 

اگر بخواهید خیلی کوتاه و مختصر درباره یک روایت خوب و‌ درست بگویید، کدام ویژگی آن را بیان می‌کنید؟

روایت خوب و درست خیلی نشانه دارد و نمی‌‌شود در چند خط جواب کاملی داد، اما آنچه حوصله‌سربر نباشد و نقاط عطفی داشته باشد که احوال داستان و ماجرا را لحظاتی که فروکش می‌کند و شعله‌اش تمام می‌شود، به هیجان بیاورد و پاس بدهد به موضوع دیگری، می‌تواند از نشانه‌های مهم یک روایت خوب باشد.
همین‌طور به‌نظر من شروع روایت بسیار مهم است. در جهانی که آدم‌ها پر می‌شوند از نوشته‌ها و فیلم‌ها و همه با یک انگشت می‌توانند به صفحات مختلف در فضاهای مجازی دست یابند، یک شروع گیرانداز می‌تواند آغاز یک موفقیت باشد.

 

 

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.