آیا محمود فکری میتواند ناجی یکی از بحرانیترین دورههای باشگاه استقلال شود؟
محمد امیرپور | شهرآرانیوز؛ گزینههای مربیگری استقلال یکی بعد از دیگری هوا شدند. بازگشت استراماچونی از اول هم یک دروغ بزرگ بود. الکس نوری و شروطی که گذاشت، برای استقلال مانند هفتخان رستم بود و بیخیالش شدند. جواد نکونام هم ترجیح داد به رؤیاپردازیاش در فولاد خوزستان ادامه دهد. در نهایت همهچیز به اسطوره شماره ۷ ختم شد؛ کسی که غیرتش در استقلال زبانزد بود و بهدلیل گل استثناییاش به پرسپولیس از هواداران لقب آرپیجیزن گرفته بود. محمود فکری همین چند روز پیش با سلاموصلوات به تمرین استقلال رفت، گوسفند برایش کشتند و بنرهایی با چهره او از درودیوار زمین تمرین آویزان شده بود.
اما محمود فکری بهتر از هر کسی میداند همه اینها موقتی است. زمانش که برسد، باختهای استقلال که شروع شود، دست تیمش که از جام کوتاه بماند، نه گوسفند نذری نجاتش میدهد و نه هوادارهایی که در اولین تمرین برایش دم گرفته بودند، پشتش میایستند. درست مثل علی منصوریان که همین روزها را دید و بعد برچسب «منفور شد» خورد و از استقلال اخراج شد. بزرگترین سؤال این روزهای هواداران استقلال همین است، آیا محمود فکری میتواند ناجی آبیها در فصل بعد باشد؟
آیا گذشته تکرار میشود؟
شاید بزرگترین دغدغه و نگرانی محمود فکری این است که تجربه حضور اول در استقلال در دوران بازی، اینبار در کسوت مربیگری هم اتفاق بیفتد. سال ۱۳۷۰ برای بار اول بهعنوان استعداد فوتبال مازندران و ستاره تیم نساجی به استقلال آمد که آن زمان مربیاش سوکومورخوف روس بود. اما اوضاع برای پسر جوان مازنی خوب پیش نرفت. دوری از برادر فوتبالیستش، شاهپور، که سهم زیادی در رفتن او بهسمت فوتبال داشت و زندگی در خوابگاه و بیتوجهی کادر فنی به فکری، شرایط را برای او سخت کرده بود. آن ۲ سال سخت در استقلال برای فکری با خاطرات خوبی همراه نبود.
برای همین هم یکسال به فجرسپاسی رفت و اینبار مثل یک ستاره به استقلال برگشت. بازگشت دوم فکری به استقلال اینبار ۱۲ سال طول کشید و با افتخارات زیادی همراه شد. ۳۴۵ بار لباس استقلال را پوشید و تقریبا در نیمی از دوران بازیاش، یعنی ۱۴۹ مسابقه، بازوبند کاپیتانی را روی بازویش بسته بود. محمود فکری حالا دوباره به باشگاه خودش برگشته است، اما از این میترسد که مثل بیشتر اسطورههای چندسال گذشته استقلال، قربانی مشکلات داخلی و حاشیههای تمام نشدنی باشگاه شود. مشکلاتی که علی منصوریان و فرهاد مجیدی را قربانی کردند، حالا در کمین محمود فکری نشستهاند، سرمربیای که میداند بین موفقیت و ناکامی در استقلال فقط چند برد و باخت فاصله است.
آیا فکری فرشته نجات میشود؟
اوضاع برای استقلال بههیچوجه خوب نیست. درحالیکه ۲ هفته دیگر لیگ برتر آغاز میشود و تیمهایی مثل فولاد خوزستان و تراکتور و گلگهر سیرجان مدتهاست تمریناتشان را شروع کردهاند و چند بازی تدارکاتی هم پشت سر گذاشتهاند، استقلال تازه تمریناتش را شروع کرده است. پنجره نقلوانتقالات باشگاه بسته شده و بدهی شفر و بویان و جپاروف مانند شمشیر داموکلس هنوز بالای سر باشگاه قرار گرفته است.
۲ خرید جدید آبیها، رشید مظاهری و بابک مرادی، هم قراردادشان با مشکل روبهرو شده است و معلوم نیست تکلیفشان چه خواهد شد. از سمت دیگر ستارههای استقلال هم در آستانه درهای خروجی استقلال هستند؛ روزبه چشمی به امصلال قطر رفت، علی کریمی شرط گذاشته بود که فقط در لیگ قهرمانان آسیا برای تیم بازی میکند و بعد از آن جدا خواهد شد، هرویه میلیچ و شیخ دیاباته هم اولتیماتوم دادهاند و اگر طلبشان را نگیرند، جداییشان قطعی است. مهدی قائدی هم آخرین ستارهای است که پیشنهادهایی از قطر و اروپا دارد و شاید باشگاه را ترک کند.
۵ ستاره فصل گذشته استقلال همین حالا یا جداییشان قطعی شده است یا به باشگاه اولتیماتوم دادهاند. با وجود چنین مشکلاتی هیچ منطق و عقل سلیمی نمیتواند آینده خوبی برای محمود فکری متصور باشد. اما محمود فکری استاد کنارآمدن با مشکلات و نتیجهگرفتن است؛ همانطور که فصل گذشته نساجی را بدون بازیکن و پول و با نتایج فوقالعادهای که گرفت، در لیگ حفظ کرد یا با دستهای خالی نفت مسجدسلیمان را به لیگ برتر آورد؛ یکی از بهترین تیمهای شهرستانی تا همین امروز که روی ستونهایی بنا شده است که محمود فکری آنها را پایهریزی کرده بود.
استقلال این روزها نه پول دارد، نه آرامش. پس سراغ یکی از اسطورههایش رفت که نماد مبارزهجویی و نظمطلبی در فوتبال ایران بوده است. انتخابی درست که میتواند تمام کمبودهای استقلال را پوشش دهد. او نماد تعصب در فوتبال ایران است و برای همین هم ستاره دربیهای پایتخت بود. محمود فکری حالا با همان داشتههای همیشگیاش، نظم و تعصب و مبارزهطلبی، به استقلال آمدهاست تا ژنهای باشگاه را تغییر دهد و تیمی تشنه موفقیت و پیروزی بسازد. تیمی که سرانجام بتواند طلسم قهرماننشدن در لیگ را بشکند. مسیر سخت و ناهموار است، اما هواداران استقلال خیلی خوب میدانند راهبلدی بهتر از او برای رسیدن به مقصد در این مسیر دشوار وجود ندارد.
آقای انضباط علیه بینظمی!
هواداران استقلال خیلی خوب میدانند چه حاشیهها و اختلافهایی آرامش استقلال را بههم ریخته و اجازه نداده است تیم نتیجه بگیرد. از داستان قلیانکشیدن بازیکنان در هتل محل اقامت در قطر تا بازیکنانی که عادت کردهاند با اولین اختلافنظر با سرمربی و کادر فنی، علیه آنها در اینستاگرام پست بگذارند. اولین مأموریت محمود فکری جمعکردن همین حواشی است. استقلالیهای قدیمی خیلی خوب میدانند کاپیتان گذشتههای استقلال همیشه اولین نفر سر تمرین حاضر میشد و نظموانضباطش در تمرینات و اردوها زبانزد بود. کسی که در همین چندسال سابقه مربیگری هم نشان داده به مسائل انضباطی بیش از اندازه حساس است و کنترل بازیکنان و رختکن را کامل در دست میگیرد و نمیگذارد هیچ بازیکنی ساز مخالف و ناکوک بزند.
او جزو مربیانی نیست که با بازیکنانش رابطه برقرار کند و بهطور معمول فاصلهاش را با بازیکنان و ستارههای تیم حفظ میکند. فکری خیلی خوب میداند که میزان محبوبیت فرهاد مجیدی و علی منصوریان در روز ابتدایی و انتهایی حضور در استقلال چقدر با هم متفاوت بود. سرنوشت ۲ اسطوره سابق استقلال یک پیغام مهم برای محمود فکری دارد: اگر میخواهی در استقلال موفق شوی، باید بحرانهای تیمت را مدیریت کنی.