زن جوان برای سرقت جواهرات زنعمویش او را در خانه دخترش کُشت.
محمد جواد ابوعطا | شهرآرانیوز؛ ظهر یکشنبه دختر جوان نگران از وضعیت مادر و خانوادهاش، هراسان از محل کار، خودش را به خانهاش در خیابان ابوریحان بیرونی میرساند. او صبح که خانه را ترک کرده بود، مادر و دخترعمویش به همراه ۴ کودک قدونیم قد خواب بودند، اما نزدیکیهای ظهر هر چه با مادرش تماس میگیرد، جوابی نمیشنود که همین موضوع اضطراب و آشوب را به وجودش میاندازد. از زمانی که کلید در قفل در خانهاش میچرخد تا زمانی که او پیکر بیجان مادرش را غرق خون در کف خانه میبیند، تنها چند ثانیه فاصله میافتد و دیگر متوجه نمیشود بعد از جیغ و فریادش اولین نفری که وارد خانه شده، که بوده است و بچههایش در آن لحظه کجا بودهاند.
۲۴ ساعت قبل: طراحی یک جنایت
بعدازظهر شنبه برای زن جوان ساکن خیابان ابوریحان مهمان میآید. مهمان او دخترعمویش به همراه ۲ فرزند خردسالش بودند. از آنجا که صاحبخانه هم ۲ کودک خردسال داشت، حضور این مهمانان موجی از شعف و شادمانی را به خانه آنها میآورد. بعد از آنکه مشخص میشود مهمانها شب را آنجا میمانند، صاحبخانه به فکر تهیه شام میافتد، مهمان در لابهلای صحبتهایش حال زنعمویش (مادر صاحبخانه) را میپرسد و میگوید: «کاش زنعمو هم اینجا بود، خیلی وقت است او را ندیدهام.»
با اصرار مهمان، صاحبخانه با مادرش تماس میگیرد و از او میخواهد تا به خانه آنها بیاید. زن میانسال که با اصرار دخترش روبهرو میشود، برای دیدن دختر برادر همسرش به خواسته آنها پاسخ مثبت میدهد و شبانه به آنجا میآید.
۲ ساعت پس از حادثه
با گزارش جان باختن مشکوک زنی در منزل مسکونی، مأموران انتظامی به بیمارستان اعزام میشوند. مأموران در بررسیهایشان متوجه میشوند که جسد متعلق به زنی پنجاهودو ساله است که از ناحیه سر دچار جراحت مرگباری شده است. با مطرح شدن فرضیه قتل، بلافاصله موضوع به بازپرس جنایی دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گزارش میشود.
دقایقی بعد قاضی علیاکبر احمدینژاد به همراه کارآگاهان پلیس آگاهی خراسانرضوی پس از رفتن به بیمارستان و بررسی پیکر جان باخته، به محل وقوع جرم میروند. در همان بررسیهای اولیه مشخص میشود که زن میانسال به قتل رسیده و النگوهای طلای او نیز سرقت شده است. سؤالات از دختر متوفی که وضعیت روحی مساعدی نداشت نشان میدهد که او پس از برگشت از محل کارش با جسد خونین مادرش روبهرو میشود.
وجود زن جوانی دیگر به عنوان مهمان در خانه آنها، ظن تیم جنایی را برمیانگیزد. بازجویی از زن سی ساله که دختر برادر همسر مقتول بود، به عنوان شاهد آغاز میشود. او مدعی میشود که به همراه فرزندان خودش و بچههای دخترعمویش برای کار بانکی از خانه خارج شده و تا ظهر هم بیرون بوده و متوجه چیزی نشده است.
انجام کار بانکی به همراه ۴ کودک که از قضا میتوانستهاند خانه باشند، موضوع شکبرانگیزی بود و ظن مأموران را به دست داشتن این فرد در جنایت بیشتر میکرد.
ساعتی قبل از حادثه
بررسیهای تیم جنایی نشان داد که یک ساعت قبل از حادثه زن دیگری نیز به این خانه سر زده است و هر چند موقع ورود دستخالی بوده، اما هنگام خروج پلاستیکی در دست داشته است. این زن نیز پس از خروج با یک خودرو سواری، محل را ترک کرده بود.
در ادامه با توجه به صحبتهای دختر مقتول که اعلام میکند خودش از این زن خواسته تا به خانه آنها برود و چیزی بگیرد، ظن مأموران برطرف شده و دخترعموی جوان دوباره در تیررس نگاه تیم جنایی قرار میگیرد، هر چند که خودش مدعی بود نمیداند چه شده است.
۶ ساعت بعد: ساعت ۶ عصر
بازجوییهای تخصصی از زن جوان به عنوان تنها مظنون پرونده از آنجا آغاز شد که تحقیقات میدانی، ورود و خروج او را هنگام جنایت ثبت کرده بود. اما زن سی ساله مدعی بود که هیچ کاری نکرده و بیگناه است.
قاضی احمدینژاد که متوجه شد زن جوان قصد همکاری با آنها را ندارد، دستور انتقال متهم به کلانتری بانوان به منظور بازرسی بدنی و کشف سرنخهای احتمالی را صادر کرد. ساعت حدود ۶ عصر بود که بازرسی بدنی از متهم به کشف ۸ النگوی بریده شده مقتول، از درون لباسهای متهم منجر شد. سرنخی که متهم را وادار به اعتراف کرد.
۷ ساعت بعد: اعتراف و بازسازی جنایت
با اعتراف دیرهنگام متهم به قتل، بازپرس جنایی دستور بازسازی صحنه جنایت را صادر کرد. متهم در اعترافاتش اعلام کرد که به موادمخدر اعتیاد دارد و برق طلاهای زنعمویش عقل و هوش را از سر او برده است. او با طراحی نقشه قتل، به خانه دخترعمویش میآید و زنعمویش را هم به آنجا میکشاند. ساعاتی پس از رفتن صاحبخانه به محل کار، او دست بچهها را گرفته و به بهانه کار بانکی و قدم زدن، آنها را با خود بیرون میبرد. پس از آن متهم به خانه برمیگردد و در حرکتی غافلگیرانه با آجری که زیر لباس مخفی کرده، ضربهای به سر زن پنجاهودو ساله میزند. او وقتی مطمئن میشود که زن عمویش مرده است، النگوهای مقتول را بریده و درون لباسهایش مخفی میکند، سپس برای صحنهسازی خانه را ترک میکند.