سال ۸۴ حدود ساعت ۱۰ صبح در کتابخانه دبیرستان شهید مطهری مشغول دیدن انبوه کتابهایی بودم که در قفسهها چیده شده بود. هر هفته ۲ ساعت موظف بودیم به مطالعه کتابهای موردعلاقه مان در کتابخانهای که حدود ۸ هزار جلد کتاب در آن جای گرفته بود بپردازیم. اولین بار بود که با کتابهایی مثل «اصول کافی» و «فلسفتنا» شهید صدر آشنا میشدم. در یکی از همین روزها کتابی نظرم را جلب کرد. «ابواب الهدی» میرزا مهدی اصفهانی. کتاب را گشودم و شروع به مطالعه مقدمه آن کردم. کتابی مملو از اصطلاحاتی که تا به آن روز حتی به گوشم هم نخورده بود. اما چیزی که بیش از همه مرا جذب خود کرد نگاه نافذ مؤلف کتاب بود. تصویری از ایشان در ابتدای کتاب قرار داشت که من را شدیدا شیفته خودش کرد. در آن نگاه نافذ حرفهای زیادی نهفته بود. اما من که او را نمیشناختم. او برای دانش آموز اول دبیرستانی یک نام ناشناخته بود.
روزی از روزهای سال ۸۹ در کتابخانه دانشکده «الهیات» دانشگاه فردوسی مشهد مشغول یافتن کتابی در قفسههای کتاب خانه بودم. دوباره همان اتفاقی که سالها پیش برایم افتاد تکرار شد. میرزا مهدی اصفهانی و کتاب ابواب الهدی. اما من دیگر آن دانش آموز ناآشنای سالهای قبل نبودم. کتاب را برداشتم و مسیری جدید در عرصه علمی برایم گشوده شد. میرزای اصفهانی شخصیت جذاب سالهای تحصیل من در دانشکده بود. با وجود همه نقدهایی که به مکتب میرزا شنیده بودم، اما باز هم از این جذابیت کم نشد. زندگی میرزا برای من سراسر درس بود، مردی که از دوازده سالگی تحصیل را شروع کرد و برای آرام ساختن جان آتش گرفته اش به دنبال هر راهی بود تا خود را آرام سازد. به قول یکی از دوستان نزدیکش، او همیشه با حالی نزار «یاصاحب الزمان» گویان به مسجد سهله میرفت تا تشتت ذهنی اش را آرام سازد. اما این آشفتگی از چه روی در روح و روانش جای گرفته بود؟ به گفته میرزا سالها در محضر استادان برجسته نجف فلسفه خوانده بود و متوجه تعارضات برخی مفاهیم فلسفی با قرآن و حدیث شده بود. شاید هرکسی بتواند به راحتی از کنار این مسئله عبور کند، اما او نمیتوانست. باید این مشکل را حل میکرد. روزهای پیاپی به مسجد سهله میرفت و با توسل به حضرت صاحب الزمان (عج) به دنبال گمشده خودش میگشت و سرانجام نوری در جانش تابیدن گرفت.
حوزه علمیه مشهد با نام میرزا مهدی اصفهانی عجین شده است، مردی که به خواست میرزای نائینی به این شهر سفر کرد و پس از مدت کوتاهی جریان علمی حوزه مشهد را دگرگون کرد. شاگردان میرزا در مشهد زمام حوزه را در دست گرفته بودند. یکی از این شاگردان میرزا مرحوم آیت ا... واعظ زاده خراسانی بود، مردی که سالها توفیق داشتم محضر پرفیضش را درک کنم. نام میرزا را بارها از ایشان شنیده بودم. همیشه از او به بزرگی یاد میکرد. میرزا در مشهد جریانی را ایجاد کرد که هنوز که هنوز است سبب تحولات بزرگی نه تنها در مشهد بلکه در مجامع علمی دیگر شهرها شده است.
میرزا مهدی اصفهانی پس از ورود به مشهد با تشکیل درسهای مختلفی در این شهر سبب شد جریان فلسفی مشهد را به حاشیه ببرد. شاگردان او نیز ادامه دهنده راه او در این مسیر پرفرازونشیب شدند. با همه نقدهایی که بر این مکتب گفته شده است میتوان گفت اندیشه میرزا در مشهد هم اکنون جزو مکاتب فکری فعال در عرصه اندیشه اسلامی است. هرچند در سالهای گذشته شاهد برخی اختلافات و جدلهای ناتمام درباره میرزا مهدی بوده ایم، به نظر میرسد تنها راه بررسی این اندیشه بین منتقدان و معتقدان به این مکتب گفت وگوی علمی است. نام میرزا هنوز هم بر تارک حوزه علمیه خراسان میدرخشد.