احمد حلوی تربیتشده نسلی بود در دهه ۵۰ که در مرکز آموزش تئاتر مشهد یاد گرفته بود منظم باشد و اهل مطالعه و تحقیق. او در سن شانزده سالگی زیر نظر محمدعلی لطفیمقدم -پدر تئاتر خراسان- پلههای آموزش را یکی یکی طی کرد.
سید جواد اشکذری | شهرآرانیوز - آرام بود و مهربان، اما در چشمانش هیاهویی داشت. سکوتش معنا داشت و نگاهش دلسوزانه. قلبش برای سینما و تئاتر شهرش میتپید. قدمهایش در رشد هنر و فرهنگ این مرز و بوم احساس میشد. در فیلمسازی جدی بود و در تئاتر مشهد، نگاهی ایدهآل داشت. احمد حلوی تربیتشده نسلی بود در دهه ۵۰ که در مرکز آموزش تئاتر مشهد یاد گرفته بود منظم باشد و اهل مطالعه و تحقیق. او در سن شانزده سالگی زیر نظر محمدعلی لطفیمقدم -پدر تئاتر خراسان- پلههای آموزش را یکی یکی طی کرد.
او به طور حتم مانند نسل داریوش ارجمند، رضا صابری، مهدی صباغی و زندهیاد منصور همایونی، پرورشیافته نسل طلایی دهه ۵۰ محسوب میشود. حلوی برای اولین بار بههمراه زندهیاد غلامرضا شکوهی، شاعر بزرگ آیینی با تئاتر «مستاجر مزاحم» پا به عرصه بازیگری گذاشت و در ادامه همانطور که در کلاسهای آموزشی شرکت میکرد، در دو نمایش «بیژن و منیژه» و «سیاه زنگی، مرد فرنگی، دایره زنگی» بهکارگردانی استاد لطفیمقدم در سال ۱۳۵۰ درخشید. او در کنار داریوش ارجمند در نقش بیژن و محبوبه بیات در نقش منیژه و نیز بازیگرانی، چون رضا صابری و ایرج صغیری خوش درخشید تا در همان زمان، ظهور بازیگر جوان، اما بیحاشیه با بازیهای درخشان در تئاتر مشهد را به همگان نوید دهد. او در ادامه نمایشهای بسیاری را بازی و کارگردانی کرد که از جمله میتوان به نمایشهای «روزهای تاریک زندگی» و «چشم در برابر چشم»، «محکوم به اعدام» و «خانم بازرس» اشاره کرد.
مرحوم حلوی در همان مرکز در کنار بزرگانی مانند مهدی صباغزاده، غلامرضا موسوی، فریدون جیرانی، محمدعلی معصومدوست، حسان صحتی، احمد خادمالحسینی به سمت آموزش فیلمسازی رفت و چند فیلم کوتاه هم ساخت. این هنرمند فقید مشهدی، پس از انقلاب اسلامی، کمکم از تئاتر فاصله گرفت و بهعنوان تهیهکننده، مشاور، دستیارکارگردان و مدیرتولید در سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی فعالیتش را ادامه داد. زندهیاد حلوی همواره خانه اولش را تئاتر میدانست و همیشه دلش برای این هنر میتپید. او را همیشه در پشت صحنه تئاتر و نیز مقابل صحنه -بهعنوان تماشاگر- میدیدیم. انگار پیرمرد هنوز با تئاتر نفس میکشید.
به گفته خودش روحش در تئاتر بود و جسمش در سینما. مانند دیگر همدورهایهایش، زندهیادان رضا رضاپور، محمد مطیع و انوشیروان ارجمند که در سینما درخشیدند، اما همواره رشد و موفقیت خود را مدیون پرورشهای فکری در تئاتر شهرشان میدانستند. این مرد هفتادودو ساله در حالی امروز در کنار دوستانش زندهیادان رضا رضاپور، حسان صحتی، رضا کمال علوی، رضا جوان، احمد خادمالحسینی، خسرو هوشیار و... در قطعه هنرمندان بهشت رضای مشهد آرام میگیرد که فقط برای ما افسوسی باقی میماند و چند سؤال بیجواب؛ جایگزین این نسل طلایی چه کسانی خواهند بود؟ ما در کجای این مسیر قرار داریم؟