ما هیچ! ما نگاه! تیم ملی بسکتبال کشورمان در پنجره دوم کاپ آسیا با نتیجه ۷۷ بر ۷۰ مقابل تیمی شکست خورد که در بازی قبلی با حدود ۵۰ امتیاز آن را شکست داده بود.
سعیده فتحی/شهرآرانیوز، در بازی قبلی تیم ملی بسکتبال کشورمان در پنجره دوم کاپ آسیا مقابل عربستان نوشتیم که دست به دعا شدیم تا بتوانیم عربستان را شکست دهیم و ناراحت بودیم که چرا با اختلاف امتیاز کم این بازی را پیروز شده ایم. بعد از آن تصور نمیکردیم برابر سوریه اوضاع مان حتی از آن هم بدتر شود و دعا کنیم با اختلاف امتیاز کم ببازیم!
نوشتیم چه کسی فکر میکرد برای پیروزی بر عربستان دست به دعا شویم و حالا باید بنویسیم چه کسی فکر میکرد برابر سوریه شکست بخوریم؟
تصور این بود بعد از بازی مقابل عربستان تیم هماهنگتر میشود و مقابل سوریه موتورش راه میافتد و دوباره میشویم همان تیم قدرتمند آسیا، اما گویی دیگر خبری از آن تیم نیست. این تیمی که در این دو بازی دیدیم فرسنگها با آن تیم آقای آسیا فاصله داشت و تنها سایهای کمرنگ از غول قاره پهناور داشت.
این درست که ۲ بازیکن کلیدی مانند حامد حدادی و صمد نیکخواه بهرامی را در این دیدارها نداشتیم و ضعیفتر شدیم، اما همه میدانند یک تیم فقط با ۲ بازیکن به تیم قدرتمند منطقه تبدیل نمیشود. ۲ بازیکن غایب بودند، ۱۰ بازیکن دیگر تیم ملی چه کردند؟ چه برنامهای برای آنها داشتیم؟ چه برنامهای برای پر کردن جای خالی دو بازیکن کلیدی داشتیم؟ برای مهار ستارههای تیم حریف چه نقشهای داشتیم؟ جرج تری کل بازیکن تبعه سوری با ۳۴ امتیاز و ۸ ریباند هر کاری دلش خواست کرد، اما ایران در طول بازی برنامهای برای مهار او نداشت تا جاییکه در اواسط کوارتر سوم گزارشگر بازی فریاد میزد و میگفت: «یک نفر باید او را بگیرد! چرا برنامهای برای مهار جرج نداریم؟»
مشکل ما دقیقا همین بود برنامهای برای پیروزی بر سوریه نداشتیم و شاید هم اگر داشتیم تاثیرگذار نبود. برتری بازیکنان سوری در ریباند و توپ گیری نمایان بود، در دفاع پوششی ضعیف عمل کردیم. برای حمله آنقدر بی برنامه بودیم که مثل بازی با عربستان فقط شاهد بازی انفرادی ستارهها بودیم که آنها هم در ببیشتر مواقع مجبور به شوت از راه دور میشدند و برای همین هم ۳۳ پرتاب سه امتیازی داشتیم که تنها ۷ پرتاب آن تبدیل به امتیاز شد! به قول علی توفیق پیشکسوت بسکتبال کشورمان، این یعنی شوت از روی اجبار نه شوت تاکتیکی!
باید قبول کنیم هر چه ما بی برنامه بودیم در مقابل سوریه با برنامه بود و هر چه ما بی انگیزه بودیم آنها برای پیروزی مصمم بودند و همین هم تیم پیروز میدان را مشخص کرد.
جو سالرنو سرمربی ۳۹ ساله آمریکایی که حدود یک ماه پیش هدایت تیم ملی سوریه را به عهده گرفت کاملا این تیم را تغییر داده است. او در بدو ورودش گفته بود ایجاد اعتماد به نفس در بازیکنان اولویت اصلی اش خواهد بود و در این مدت زمان کم هم دیدیم که به خوبی آن را در بین سوریها ایجاد کرده بود. این تیم سوریه آن تیمی نبود که در بازی قبلی مقابل ایران ۹۴ بر ۴۸ شکست خورد! فکر میکردیم اختلاف مان با سوریهای جنگ زده در حد همین ۵۰ امتیاز باشد، اما غافل از آنکه آنها در این چند ماه حسابی تیم خود را تقویت کردند و ما در مقابل هیچ کاری نکردیم و باد در غبغب انداختیم که ما تیم قدرتمند آسیا هستیم و بدون ستارهها هم از پس سوریه و عربستان بر میآییم و میتوانیم جزو ۱۰ تیم برتر جهان باشیم!
بازیکنان ایران هرچه در توان داشتند انجام دادند، این بازیکنان همان بازیکنانی هستند که با ۵۰ امتیاز اختلاف سوریه را شکست دادند، اما وقتی برنامهای برای آنها وجود نداشته باشد معلوم است که در نهایت آنها هم حرفی برای گفتن نخواهند داشت.
ما این بازی را به سرمربی سوریه و مسئولان فدراسیون سوریه باختیم آنها هم برای آماده سازی و هم برای پیروزی تیمشان برنامه داشتند و یک ماه در کازان روسیه اردو زدند، ولی ما درست برعکس آنها بودیم. نه برای فدراسیون مهم بود که بخواهد تدارکاتی برای تیم فراهم کند و نه سرمربی برنامه خاصی برای پیروزی در زمین داشت. باز هم برای چندمین بار شاهد بودیم وقتی تیم عقب افتاد کادر فنی تنها تماشاگر بود و نتوانست تیم را نجات دهد در مقابل سرمربی سوریه برای تمام دقایق بازی با نقشه پیش رفت.
در نهایت هم دیدیم که رئیس فدراسیون و مدیر تیمهای ملی برای شان گشت و گذار در دوحه مهمتر بود و ترجیح دادند با رعایت نکردن پروتکلهای بهداشتی از هتل خارج شوند! همین اقدام این مسئولان نشان میدهد که آنها به فکر تیم ملی نیستند که اگر بودند بازیکنان ایران را به خطر نمیانداختند چراکه ممکن بود ناقل کرونا شوند!
بسکتبال ایران به کجا میرود؟ برای کسی مهم است که چه بلایی سر این رشته میآید؟ وزارت ورزش از رئیس فدراسیون بازخواست میکند که این چه عملکردی است؟! یا باز هم پشت صعود شانسی به المپیک پنهان خواهند شد و ضعفها را کسی نخواهد دید؟ باز هم وابستههای به فدراسیون از ۸ ماه تمرین نکردن بازیکنان خواهند گفت و چشم روی انتخابهای سلیقهای مسئولان و حق کشیها خواهند بست و تضعیف تیم ملی را نادیده خواهند گرفت؟ واقعا این بسکتبال، این تیم ملی و این فدراسیون به کجا میروند؟