سید محمدرضا هاشمی | شهرآرانیوز - زندگی در کابل برای منی که در ایران به دنیا آمده بودم و خانواده، دوستان و خاطراتم همه در مشهد جا مانده بودند، در کنار مشکلاتی که داشت، خوبیهای خاص خود را هم داشت. یکی از آنها دیدن استاد محمد اعظم رهنورد زریاب بود، مردی که او را ستون زبان و ادبیات فارسی در افغانستان میدانند.
سال ۱۳۹۳ در روزهایی که کارمند یکی از رسانههای خصوصی افغانستان بودم، هر روز ساعت سه بعدظهر رهنورد زریاب از راه میرسید، پشت میزش مینشست و به عنوان ویراستار ارشد مهمترین رسانه خصوصی افغانستان وظیفه خود را برای پاسداری از زبان و ادبیات فارسی انجام میداد. او در واقع پادشاه زبان فارسی در افغانستان بود که سربازانش را برای درست نوشتن و درست خواندن کلمات، آموزش میداد.
در روزهایی که جمعیت زیادی از افغانستانیها به سمت اروپا مهاجرت میکردند، در حالی که با استاد زریاب صحبت میکردم ایشان گفتند: «میدانی تفاوت مهاجرت افغانستانیها به ایران و مهاجرت آنها به اروپا در چیست؟»
او معتقد بود که زبان مشترک ایران و افغانستان یک فرصت فوقالعاده برای مهاجران افغانستانی که به این کشور مهاجرت کردهاند فراهم کرده، فرصتی که باعث تربیت شاعران و نویسندگان مهاجر افغانستانی در ایران شد، چهرههایی که امروز نامشان در آسمان ادبیات معاصر زبان فارسی میدرخشد.
استاد زریاب معتقد بود که ۳۰سال بعد مهاجران افغانستانی که به اروپا رفتهاند، احتماال نه تنها در حوزه زبان فارسی تالیف و تولیدی ندارند، بلکه شاید بچههای آنها زبان مادری خود را فراموش کنند.
او به زبان مشترک اهمیت زیادی میداد و آن را میراث ارزشمند و مشترکی میدانست که پیشینیان ما برای ما به یادگار گذاشتهاند. همین نگاه او به زبان و ادبیات فارسی باعث شده بود که او در این سالها به یکی از مهمترین چهرههای حامی زبان و ادبیات فارسی در افغانستان تبدیل شود.
محمد اعظم رهنورد زریاب در سال ۱۳۲۳ در کابل به دنیا آمد. سال ۱۳۴۴ در رشته خبرنگاری در دانشگاه کابل پذیرفته شد و سال ۱۳۵۰ با بورسیه دولت بریتانیا برای ادامه تحصیل در همان رشته به ولز جنوبی رفت.
او در طول سالهای زندگی خود در کنار نوشتن، چند سمت دولتی داشت. در دهه ۵۰ به زندان رفت و در سالهای حکومت طالبان به فرانسه مهاجرت کرد. زریاب که در طول سالهای دوری از وطن دلش در کوچه پس کوچههای کابل جا مانده بود، سال 1382 به کابل بازگشت و به عنوان مشاور وزیر اطلاعات و فرهنگ فعالیت کرد و در سالهای اخیر در کنار نوشتن کتاب در یکی از رسانههای خصوصی افغانستان فعالیت داشت.
جایگاه ویژه رهنورد زریاب در میان نویسندگان، شاعران و فرهنگیان افغانستان در طول این سالها او را به عنوان چهرهای مهم در افغانستان معرفی کرده بود تا آنجا که در سالهای اخیر سفرهای مختلفی به ایران داشت و در این سفرها با چهرهها و شخصیتهای مهم ادبیات فارسی دیدار و درباره موضوعات مختلف گفتوگو میکرد.
یکی از مهمترین این سفرها سال ۱۳۹۵ بود. رهنورد زریاب در آن سال به مشهد رفت وپس از دیدار با دوستانش به تهران آمد تا در شبی که مجله بخارا برایش تدارک دیده بود حضور داشته باشد.
محمود دولتآبادی نویسنده نامآشنای ایرانی در سخنانی در شب رهنورد زریاب که در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۹۵ در تهران برگزار شد، گفت: «به گمان من اهمیتی که استاد زریاب دارد، این است که پایبند به جامعه پیشرفته غربی نشد و به افغانستان برگشت. ارتباط با جهان بیگانه اجتناب ناپذیر است، با جهان متمدن باید ارتباط آگاهانه داشته باشیم، این کار را زریاب انجام داده است. اگر من از مردم افغانستان بودم خیلی بیشتر از این سپاسگزار رهنورد زریاب میبودم. آثار زریاب کمکی است که بین ما و روحیه افزون زده هند ارتباط ایجاد میکند. من کتاب گلنار و آینه رهنورد زریاب را با نور چراغ قوه خواندم.»
رهنورد زریاب در شبی که مجله بخارا برای او گرفته بود در سخنانی میگوید: «من مرهون و مدیون و بدهکار تمامی نویسندگان بزرگ جهان، پژوهشگران جهان و نظریه پردازان بزرگ جهان هستم. در این میان نقش نویسندگان، پژوهشگران به ویژه مترجمان ایرانی سخت برجسته است.»
او در ادامه به تاثیر کتابها و مجلات ایرانی اشاره میکند که برادر بزرگش آنها را میخریده و در دهه 30 به خانهشان در کابل میبرده. زریاب تاثیر پذیری از آثار محمد حجازی (۱۳۵۲-۱۲۷۹) نویسنده ایرانی را مهمترین دلیل برای ورود به دنیای داستان میداند.
آثار صادق هدایت بر او اثر گذاشته است و ترجمههای مترجمان ایرانی باعث شد که او با آثار ادبیات جهان آشنا شود. او در بخش دیگری از سخنانش به اولین فیلم سینمایی ایرانی که در سال 1340 به کابل آمد اشاره میکند و از خوشحالی مردمی سخن میگوید که فیلمی بر پرده سینماهای کابل دیدند که بازیگرانش به زبان فارسی سخن میگفتند.
رهنورد زریاب از تاثیرگذاری آثار منتشر شده در ایران بر جوانان افغانستانی در دهههای مختلف هم میگوید. این تاثیرگذاری نتیجه همان زبان مشترک بین ایران و افغانستان است که استاد یادآوری کرده بود، زبان مشترکی که علاوه بر اینکه شما میتوانید از تالیفات کشور همزبانتان بهره ببرید از آثار ترجمه شده توسط مترجمان آن هم مستفیض میشوید، زبان مشترکی که دیدار مقامات عالی رتبه سیاسیاش رو در رو و بدون حضور مترجم برگزار میشود و به ما یادآوری میکند که این میراث ارزشمند تا چه اندازه اهمیت دارد.
ظاهرا اوضاع نابسامان افغانستان در سالهای اخیر بر رهنورد زریاب هم اثرگذاشته بود، تا آنجا که او در شهریور ماه سال جاری و در مراسمی که برای پاسداشت از ۵۰ سال فعالیت فرهنگی او در کابل برگزار شد، گفت: «هنر و ادبیات در افغانستان به فراموشی سپرده شده است. ادبیات فضیلت است، هنرها فضیلت هستند. چون فضایل به فراموشی سپرده شدهاند، هنرها و ادبیات هنر هم در این کشور به فراموشی سپرده شدهاند.»
رهنورد زریاب با آنکه امکان مهاجرت به کشورهای غربی داشت و میتوانست مانند بسیاری دیگر از هموطنان خود زندگی آرامی را در یکی از کشورهای اروپایی تجربه کند، اما ماندن در کابل را بر رفتن به غربت ترجیح داد، او در خانه ماند و پیر و چراغ راه جوانانی شد که کمر همت خود را برای کامیابی افغانستان نوین (افغانستان پساطالبان) بستهاند.
محمدکاظم کاظمی شاعر و پژوهشگر نامآشنای افغانستانی که در مشهد زندگی میکند با انتشار پستی در کانال تلگرامی خود درباره رهنورد زریاب نوشته است: «استاد رهنورد زریاب از بزرگترین نویسندگان معاصر افغانستان در عرصه رمان، داستان کوتاه و نقد ادبی است. به جرات میتوان گفت که یکی از شناخته شدهترین چهرههای ادبیات معاصر افغانستان، رهنورد زریاب است. تاثیرگذاری او بر بخشهای مختلف ادبیات افغانستان بر کسی پوشیده نیست.»
منبع: روزنامه پیام ما- شنبه ۲۲ آذر