ویدئویی از زندگی ۲ کودک بیسرپرست لرستانی در یک چاله، واکنش کاربران فضای مجازی را برانگیخت
محمدناصر حقخواه | شهرآرانیوز؛ سه سال پیش بود که انتشار عکسهایی از خوابیدن بعضی افراد بیخانمان در گورهای اطراف تهران در فصل سرما، چیزی شبیه زلزله در رسانهها و فضای مجازی برپا کرد. مردم یکپارچه به آن واکنش نشان دادند. رسانههای رسمی و غیررسمی برای این اتفاق دردناک، گزارشهای مفصل و تحلیلی نوشتند و میزگردهای پرچالش برای بررسی این موضوع برگزار شد. سرانجام کار به جایی رسید که نویسنده و کارگردان سرشناس ایران، اصغر فرهادی، به رئیسجمهور نامه نوشت و از این اتفاق، ابراز ناراحتی و نگرانی کرد.
مسئولان هم هرچند دیر بالاخره وارد گود شدند و طبق معمول با عبارتهای مخصوص خودشان مثل ساماندهی و رسیدگی فوری به ماجرا، خواستند تاحدی از غلظت غم این اتفاق کم کنند. حالا چند سال پس از آن روزها، اینبار نه مجموعهای عکس که ویدئویی تلخ، روح هر بینندهای را میخراشد. ویدئوئی کوتاه از زندگی دو کودک بیسرپرست که نه در خانهای محقر و نه در کپر و نه حتی حلبیآباد که در چالهای که با ضایعات و نخالههای ساختمانی و پلاستیک پوشیده شده است، زندگی میکنند. اولینبار این ویدئو را خبرگزاری فارس منتشر کرد و در شرح آن، از سکونت دو کودک بیسرپرست در یک چاله در حومه رودخانه کوهدشت لرستان نوشت.
کودکانی که در سرپناهی نزدیک سد ساحلی و مسیر سیلابهای این منطقه و باوجود خطرات محیطی، بهسختی شب را به صبح میرسانند. این ویدئو پس از پخش، واکنشهای زیادی را برانگیخت و با سرعت نسبتا زیادی به همه لایههای فضای مجازی رسید و تماشاچیانی از اقشار گوناگون جامعه آن را دیدند، ولی موجی که ویدئوی گورخوابهای اطراف تهران ساخت، برای ویدئوی این کودکان درست نشد. در ادامه این مطلب، به واکنش کاربران فضای مجازی دربرابر این ویدئوی تلخ میپردازیم و البته بهدنبال پاسخ این سوال میگردیم که آیا بعضیچیزها برای ما عادی شده است؟
عادت نکنی!
ذائقه و نظر عمومی درباره عکس و ویدئوهای وایرالشده در فضای مجازی را با نسبت خوبی میتوان از لابهلای یادداشتهای مردم درباره اتفاقات به دست آورد. عدهای از مردم پس از تماشای این ویدئو، اولین واکنشهای پیشبینیپذیر انسانی را نشان دادهاند، اما عدهای دیگر سمتوسوی نظراتشان را به طرف انتقاد از مسئولان چرخاندهاند.
کاربری نوشته است: «بهزیستی و مسئولان کجا هستند که به داد این دو طفل معصوم توی سرمای زمستون برسند؟ اونم با وجود کرونا که باید بهداشت داشته باشن. لطفا زودتر بهشون رسیدگی کنید.» کاربر دیگری نوشته است: «جای مسئولان، جای همین بچههاست. باید مسئولان اینجا زندگی کنن.» در جواب اعتراض این دو کاربر، دیگری اینطور پاسخ داده است که: «چه انتظارهایی دارید! آقازادههای مسئولان تو آمریکا، کانادا و اروپا دارن به مملکت خدمت میکنند. جدیدا استانبول هم تشریف میبرن.».
اما بعضی کاربران هم با ناامیدی از انجام اقدامی ازسوی مسئولان، خود مردم را ناجی این کودکان دانستهاند؛ برای مثال کاربری نوشته است: «وای خدای من، این طفل معصومها چه گناهی کردن؟ کاش یه نفر سرپرستیشون رو بهعهده بگیره؛ البته دوتاشون رو باهم. یه وقت این خواهر و برادر رو از هم جدا نکنن.»
فارغ از این اظهارات درباره این کلیپ تلخ، نکتهای که چندماهی است بیشتر از هر چیزی به چشم میآید، کمی بیحس شدن شاخکهای رسانههای رسمی و کاربران فضای مجازی دربرابر اتفاقات تلخ اینچنینی است.
اگر چند سال پیش تصاویر گورخوابی عدهای بیخانمان تا چند هفته فضای رسانهای و مجازی ما را تحتتأثیر قرار میداد، حالا ویدئوهایی مثل تخریب خانه مادر بندرعباسی یا همین دو کودک خردسال که در بدترین شرایط آبوهوایی و بهداشتی در چالهای نزدیک به سد زندگی میکنند، واکنشهای یکیدوروزه و جستهوگریخته را بهدنبال دارد یا اصلا آنطور که باید و شاید دیده نمیشود، درحالیکه شاید یکی از کاربردهای مهم فضای مجازی، همین باشد که چالهخوابها به چاه فراموشی سپرده نشوند.