به سبک رفتاری که با دختر نوجوانتان دارید نگاه کنید. آیا به رفتاری عادی و معمولی تبدیل نشده است؟ آیا وقتی با او حرف میزنید این ذهنیت را دارید که او در دورهای حساس و در گذار از وابستگی به استقلال به سر میبرد؟ آیا دقت میکنید که نوسانات بلوغ او را حساستر و آسیبپذیر کرده است؟
مهتاب علینژاد | شهرآرانیوز؛ تیک عصبی دارد. همانطور که روی صندلی نشسته است، مرتب زانوهایش را تکان میدهد و گاهی ناخنش را با دندان میجود. نگاهش میکنم و میپرسم: میتوانی درباره چیزی که این همه عصبی و اندوهگینت کرده صحبت کنی؟ سکوت میکند. بعد بلند میشود و میرود. چه تجربهای داشته که آموخته است به جای گفتگو و تشریح مشکل سکوت کند؟ مادرش تماس میگیرد.
نگران است و مستأصل. نمیداند آیا کاری که انجام داده است درست است. میگوید اتاق دختر نوجوانش را زمانی که بیرون از خانه بوده بازرسی کرده است. از نگرانیهای مادرانهاش میگوید، از دشواری کنترل و مراقبت از دخترش، از گرگهای جامعه، از اینکه سعی دارد مادر خوبی باشد، ولی هر رفتاری میکند دخترش بیشتر از او فاصله میگیرد. حالا هم که اتاق را بدون اجازه وارسی کرده و چیزی نیافته است، باز هم نگران است و میگوید: بدتر اینکه چیزی از اتاق پیدا نشد، اما دخترم فهمید و چند روز است با من حرف نمیزند.
گوشیاش رمز دارد و نمیتوانم گوشی را چک کنم تا ببینم چه خبر است. بعد هم مثل یک مادر نگران مستأصل گریه میکند: دختر داشتن سخت است. من هم هر راهی پیش میگیرم به در بسته میخورم. اگر با دخترم طرح دوستی بریزم، میتوانم او را بهتر کنترل کنم؟ چطور میتوانم با او طرح دوستی بریزم؟
آیا به تفاوتها نگاه کردهاید؟
به سبک رفتاری که با دختر نوجوانتان دارید نگاه کنید. آیا به رفتاری عادی و معمولی تبدیل نشده است؟ آیا وقتی با او حرف میزنید این ذهنیت را دارید که او در دورهای حساس و در گذار از وابستگی به استقلال به سر میبرد؟ آیا دقت میکنید که نوسانات بلوغ او را حساستر و آسیبپذیر کرده است؟ آیا توجه دارید که شما یک انسان بالغ باتجربه هستید در حالی که او یک انسان نابالغ و فاقد تجربه کافی؟ آیا میاندیشید که او دیگر بچه نیست که مثل بچهها همهجا به دنبالش بروید و کنترلش کنید و البته جوان هم نیست که بگویید آنچه باید درباره زیستن در جامعه فراگرفته باشد دیگر فراگرفته است؟ نوجوانی را شاید بتوان به دوره کارآموزی تشبیه کرد، کارآموزی پیش از کارورزی در جوانی. مادران بسیاری دغدغه این را دارند که در روزگار دستیابی سریع و فراگیر به تلفن همراه و نبود امکان نظارت مانند گذشته بر رفتارهای نوجوان خود، چگونه میتوانند مادر خوبی باشند. گام اول این است که به دوره نوجوانی از زاویه دید یک نوجوان نگاه کنید.
یعنی این ذهنیت بزرگسالانهتان را که نوجوان شما همه کارهای مثبت یا منفیاش را آگاهانه انجام میدهد کنار بگذارید. شما در دوره کنونی نمیتوانید به عنوان یک مادر کنترلگر یا ناظر بیستوچهارساعته بر فرزندتان اعمال حضور و نفوذ کنید. شما هم انسان هستید و علاوه بر دختر نوجوانتان، باید به سایر کارهای منزل هم رسیدگی کنید. میتوان درک کرد که فشارهای اجتماعی و فرهنگی روی شما بسیار است و دغدغههای شما را برای مادر نمونه بودن افزایش میدهد، اما پذیرش واقعیتهای اجتماعی میتواند از حجم فشارهای خانوادگی و اجتماعیای که در پرورش دخترتان به شما وارد میشود بکاهد.
در رابطه والد و فرزندی دیگران دخالت نکنید
زمانی میتوانید به طور منطقی تصمیم بگیرید که اول بیندیشید، و برای اندیشیدن به ذهنی منظم نیاز دارید. از مقایسه کردن ارتباط خود و دخترتان با دیگران بپرهیزید و در رابطه والد و فرزندی دیگران نیز مداخله نکنید. اگرچه رقابت اجتماعی میتواند فضایی برای رشد بهتر و افزایش کیفیت ایجاد کند، در گستره ارتباط مادر و فرزندی، رفتار خردمندانه برای ایجاد ارتباط مؤثر این است که از رقابت با دیگران در این حوزه فاصله بگیرید. مداخله در امور فرزندتان تنها مداخلهای متعادل و در جهت مشاوره دادن باشد. مشاوره را با نصیحت کردن اشتباه نگیرید و اگر در موردی اطلاعات کافی ندارید، از یک مشاور متخصص کمک بگیرید.
اینکه مادر شما در زمان نوجوانیتان اتاق شما را بازرسی میکرده یا دفتر خاطرات شما را خوانده است که از چم و خم زندگیتان مطلع شود در ایام کنونی کارساز نیست و نتیجه معکوس میدهد. لازمه هویت نوجوان امروز این است که شما به عنوان یک دوست و مشاور بزرگسال که تجربه دارد و تحت هر شرایطی حامی او محسوب میشود، به صورت غیرمستقیم بر فرزندتان نظارت داشته باشید.
جلب اعتماد او بسیار مهم است. اینکه بخواهید طرح دوستی بریزید، برای دنیای زیرکانه دختران امروز رفتاری غیرقابلقبول است که اعتماد را سلب میکند. طرح دوستی یک اصطلاح فریبکارانه است. بهتر است با او واقعی و عمیق دوست شوید. بگذارید گاهی شما هم حال و هوای نوجوانیتان را با او به خاطر آورید. از تجربههای دوره نوجوانیتان با او صحبت کنید و درباره شرایط اجتماعی و دشواریهایی که در مسیر بزرگ شدن تجربه کردهاید و فشارهای روانی و اجتماعیای را که متحمل شدهاید تا انسان امروز شوید برایش تشریح کنید.
با او دوباره نوجوانی را زندگی کنید و به یاد آورید که شما هم کارهای یواشکی و رفتارهایی خام داشتهاید که نیت سوء و توطئه خاصی پشت آن نبوده بلکه تنها بیتجربگی و خامی نوجوانی بوده است. به او اطمینان دهید که به حریم شخصیاش احترام میگذارید، پیش از ورود به اتاقش در میزنید و به دوستانش احترام میگذارید حتی اگر موافق نظر شما نیستند.
اینگونه است که با جلب اعتماد او به صورت مادر خیرخواه و صمیمی و نه به شکل فریبکارانه و برای کشف رازهایی که او از شما پنهان میکند، نیازی به داشتن رمز گوشی او نخواهید داشت و بازرسی بیفایده اتاق و هراس تحمل تنش ارتباطی با او را حذف میکنید. او را به طور غیرمستقیم به گفتگو به جای سکوت تشویق میکنید. یادتان باشد نوجوانی دورهای سرشار از اضطراب و کشف است. با روشهای نظارتی فاقد خردمندی او را به یک یاغی شورشی تبدیل نکنید. بگذارید کانون خانواده نقطه پناه و امن او در برابر آسیبهای اجتماعی دوران بلوغ باشد.