صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

جای آدم‌های عاشق در فوتبال مشهد خالی است

  • کد خبر: ۵۴۱۳۸
  • ۰۹ دی ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۸
قاسم زردکانلو - پیشکسوت فوتبال
خیلی‌ها در این یکی‌دو سال اخیر به‌عنوان پیشکسوت فوتبال، سه شنبه‌ها میهمان روزنامه شهر‌آرا‌ورزشی بوده‌اند و بیشتر این پیشکسوتان نابودی پیام و ابومسلم را خاطره بد فوتبال عنوان کرده‌اند؛ اما من می‌گویم تنها ابومسلم و پیام نبودند که نابود شدند. همه فوتبال ما نابود شده است. به من بگویید باشگاه‌های مردمی مشهد کجا رفتند؟ چرا رفتند؟ الان توربو کجاست؟ وفادار چه شد؟ هواپیمایی کجا رفت؟ هدف چرا نیست؟ دهداری چرا کم‌نفس است؟ تیم آزادی با جوانانش کجاست؟ آدنیس و متحد کاشانی چرا نیستند؟ سعدآباد و تاکسی‌رانی چرا نیستند؟
 
باید ببینیم چه بر سر فوتبال ما آمده که مشهد شده است مرکز بازیکنان غیر‌بومی و مدیران غیر‌بومی و دلالان رنگارنگ. مدیران غریبه با فوتبال که پایشان به توپ پلاستیکی هم نخورده است، شده‌ا‌ند همه‌کاره فوتبال، و صفا و رفاقت و یکدلی و عشق زمین‌های خاکی جایش را داده به زدو‌بند. دلسوزان فوتبال و عاشقان، یک‌به‌یک رفتند و جایشان را سود‌جویانِ از فوتبال بی‌خبر گرفته اند. عاشقان رفتند و غیر‌فوتبالی‌ها آمدند و این شد حاصل فوتبال خراسان و مشهد.
 
همه‌اش دنبال این رفتیم که چه کسی پول می‌آورد و هر که پول می‌آورد، می‌شود همه‌کاره و چند‌روزی هم رشد باد‌کنکی می‌کنیم و بعد هم با نوک سوزنی بادمان خالی می‌شود. آسیب‌های اجتماعی بیداد می‌کند و اعتیاد و انحراف، نوجوانان و جوانان را نابود می‌کند. منِ پیرمرد که برای ورزش به یک پارک خلوت می‌رو‌م، می‌بینم چه به روز جوانان آمده است. سیگار‌های مختلف را ده‌دوازده‌ساله‌ها درست می‌کنند و دود می‌کنند و بوی گندش تا ۱۰ متر در فضای باز می‌پیچد. به من می‌گویند چاکر عمو و مخلص دیی (دایی) و عشق لاتی را از نوع زشتش یاد می‌گیرند.
 
اگر همین ورزش و فوتبال ما درست هدایت شود، می‌توانیم نوجوانان و جوانانمان را با جذب به ورزش و به‌ویژه فوتبال که یک پدیده اجتماعی جهانی است، انرژی‌های جمع‌شده جوانانمان را درست تخلیه کنیم و از انحرافات آنان بکاهیم. باید مدیران جامعه به فکر باشند تا جلوی نابودی این جوانان و نوجوانان گرفته شود. آدم‌هایی که روزگاری با دست خالی در زمین‌های خاکی با بچه‌های محلی و آدم‌های مخلص جوانان را مدیریت می‌کردند به‌جز عشق و علاقه و خدمت به ورزش و فوتبال دنبال منافعی برای خودشان نبودند و حاصل آن نوع تفکر عاشقانه آن‌همه فوتبالیست در دهه پنجاه‌وشصت‌و‌هفتاد بود. حالا چه داریم؟
 
تا می‌توانیم مدرک مربیگری چاپ می‌کنیم و پول‌های آن‌چنانی می‌گیریم. تا می‌توانیم به‌دنبال دانش‌افزایی هستیم که این خیلی خوب است؛ اما آیا کاری هم برایشان داریم؟ آیا توانسته‌ایم جای آدم‌های عاشق را بگیریم؟ باید فکری نو و طرحی نو برای فوتبال پاک ریخته شود تا مافیای ده‌هزار پای هیولایی در فوتبال ریشه‌اش خشک شود و دوباره عشق به فوتبال و عاشقی در فوتبال رونق بگیرد. فوتبال ما در ناکجا‌آباد است و باید راهش را پیدا کند تا به آبادی برسد.
 
من که حوصله دیدن این فوتبال غریبه مشهد را در لیگ برتر ندارم و باورم نمی‌شود که در هنگام بازی نماینده فوتبال استانمان حوصله دیدنش را ندارم و خودم ورزش می‌کنم! در‌حالی‌که برای تمرینات سیاه‌جامگان با گرفتاری و بیماری همسر مرحومم که در بیمارستان بستری بود، در تمرین حاضر می‌شدم؛ چون احساس می‌کردم کارم و حضورم، خدمت به جوانان است. کجا رفت آن‌همه عشق و علاقه و آدم‌های عاشق؟ چرا دیگر عاشق نیستند؟ چون مفهوم عشق به فوتبال و خدمت به جامعه جوان عوض شده است.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.