در این گفتگو دکتر سعید طاووسی مسرور، عضو هیئت علمی گروه شیعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی، به بررسی این اصطلاحات متداول و تأملات به کارگیری آن برای شناخت هرچه بهتر تمدن اسلام پرداخته است.
امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز - اسلام در طول تاریخ پرفرازونشیب خود با تکیه بر گزارههای اعتقادی و اجتماعی خود زمینه ساز شکل گیری تمدنی در کنار دیگر تمدنهای دنیا شده است. اسلام پژوهان باتوجه به شاخصههای تمدن ساز اسلام، زمینههای شکل گیری تمدن اسلامی را بررسی کرده اند. اما برای نام بردن از این تمدن افتخارآمیز از چه عنوانی میتوان بهره گرفت؟ اندیشمندان اسلامی نظرهای گوناگونی دراین باره ارائه کرده اند. در این گفتگو دکتر سعید طاووسی مسرور، عضو هیئت علمی گروه شیعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی، به بررسی این اصطلاحات متداول و تأملات به کارگیری آن برای شناخت هرچه بهتر تمدن اسلام پرداخته است.
بهترین اصطلاح برای کاربرد و فهم شاخصههای تمدن برساخته اسلام چیست؟
درباره استعمال اصطلاحات و تعبیرات، معمولا خطایی صورت میگیرد و آن خطا استعمال غیردقیق آن اصطلاحات است. به عنوان مثال ما اصطلاحاتی مثل مملکت، کشور و سرزمین را به جای هم به کار میبریم، درحالی که این اصطلاحات معانی و کاربرد مختلفی دارد. «تمدن اسلامی» یکی از اصطلاحات محل بحث ماست. مسلمانان سابقه تمدنی طولانی دارند و حتی بر تمدن امروز غرب تأثیرهای جدی داشته اند.
نکته تأمل برانگیز این است که ما از این سابقه تمدنی خودمان با چه تعبیری باید یاد کنیم؟ یکی از رایجترین تعبیرها «تمدن اسلامی» است. اما تعبیرات دیگری نیز وجود دارد. به عنوان مثال عنوان «تمدن عربی» که در برخی آثار به کار رفته است. اگر این اصطلاح را ریشه یابی کنیم، برخلاف تصور اولیه که ممکن است این اصطلاح را عربها به کار گرفته باشند، میبینیم این مستشرقان بودند که اولین بار از این اصطلاح استفاده کردند.
علت اینکه مستشرقان این واژه را استعمال کردند، چیست؟
نگاه بدبینانه این است که بگوییم آنها مایل نبودند این تمدن درخشان به اسلام نسبت داده شود، به همین دلیل به جای تمدن اسلامی عنوان «تمدن عربی» را به کار گرفته اند. البته این استدلال به اثبات نیاز دارد. رایجترین اصطلاحی که مستشرقان برای پیامبر اکرم (ص) استفاده میکنند، اصطلاح «پیامبر اسلام» است. به همین دلیل برخی صاحب نظران تأکید میکنند که نباید از این اصطلاح برای تسمیه پیامبر اکرم (ص) بهره برده شود، زیرا تعبیر رایج برای ایشان در منابع اسلامی قرآن و روایات، رسول ا... است و بر اتصال ایشان به خداوند تأکید شده که در تعبیر مستشرقان نادیده گرفته شده است.
از دلایل رواج این اصطلاح، غلبه زبان عربی به عنوان زبانی است که اسلام در بستر آن ظهور پیدا کرد. به همین دلیل آن را «تمدن عربی» نام گذاری کردند. علت دیگر آن این است که اسلام شناسی در غرب با خواندن زبان عربی شروع میشود، به علت اینکه این زبان، زبان قرآن و وحی است و آشنایی آنها با جهان اسلام از طریق زبان عربی کلید خورده است. اما این اصطلاح مناسب نیست، زیرا واژه «تمدن عربی» در ذهن مخاطب این مفهوم را متبادر میکند که عرب این تمدن را شکل داده است. با وجود اینکه این گونه نبوده است و زبانهای مختلفی در شکل گیری این تمدن نقش داشته اند. اگر اندیشمندان آثارشان را به زبان عربی مینویسند، ایندلیل بر این نیست که تمدن اسلامی را اعراب شکل داده اند، بلکه مؤلفان نژادهای مختلف بودند و این خود دلیلی بر نقض این اصطلاح است.
آیا اندیشمندان مسلمانان نیز این اصطلاح را به کار برده اند؟
با وجود اشکالاتی که به اصطلاحات «تمدن عربی» وارد است، این اصطلاح در بین اعرابی که از غرب سر در آورده اند و آثارشان را به زبان انگلیسی مینویسند، رواج داشته است. به عنوان مثال آثار «ج. الخلیلی»، فیزیک دان عراقی تبعه انگلیس، در کتابی با عنوان The Golden Age of Arabic Science (عصر طلایی علم عربی)، به غیر از او «عبدالحمید صبره»، استاد برجسته مصری، را میتوان نام برد که در دانشگاه هاروارد تدریس میکرد.
ایشان گاهی تعبیر علم اسلامی را استفاده میکرد و گاهی با نسبت عربی از آن علوم یاد میکرد. یکی دیگر از این افراد «رشدی راشد»، از استادان شاخص در تاریخ علم، است. وی کتابی که درباره تاریخ علم تمدن اسلامی نوشته است، با عنوان Encyclopedia of the History of Arabic Science (دائرةالمعارف تاریخ علم عربی) نام دارد که همین کتاب با عنوان «موسوعه تاریخ العلوم العربیه» به زبان عربی ترجمه شده است. اگر از اصطلاح علم عربی گذر کنیم، رایجترین اصطلاح، «تمدن اسلامی» است.
کتابهای درسیای مثل «فرهنگ و تمدن اسلامی» دکتر علی اکبر ولایتی و «تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی» دکتر فاطمه جان احمدی نوشته شده است و حتی مجلات تخصصی با این عنوان شکل گرفته است. دکتر عبدالحسین زرین کوب در آثارش ۲ تعبیر «تمدن اسلامی» یا «تمدن انسانی و جهانی اسلام» را در کتاب «کارنامه اسلام» به کار برده است. چرا اصطلاح تمدن اسلامی به کار رفته است؟ زیرا اگر اسلام نبود، این تمدن شکل نمیگرفت. خانم زیگرید هونکه در کتاب «خورشید ا... بر فراز مغرب زمین» معیارهای تمدن ساز اسلام را نام برده است. معیارهایی مانند تأکید بر علم، تسامح در برابر اهل کتاب، انسانیت، فتوت اسلامی و....
برخی افراد تأثیرگذار در تمدن اسلامی، از اهل کتاب بوده اند. آیا میتوان این تمدن را به طور مطلق به اسلام نسبت داد؟
این اصطلاح محل تأملات جدی است. آیا همه کسانی که این تمدن را شکل داده اند، مسلمان بوده اند؟ به عنوان مثال اهل کتاب تأثیر مهمی در نهضت ترجمه داشته اند و کتابهای مهمی را از زبانهای غیرعربی به عربی ترجمه کرده اند. امام خمینی (ره) در جایی میفرمایند: گوستاو لوبون تمدن اسلامی را به چند ستون منحصر کرده است، درحالی که ابعاد معنوی تمدن اسلامی را نادیده گرفته است. اندیشمندان اسلامی راهکاری برای فهم این مسئله ارائه کردند. بعضی این تمدن را «تمدن مسلمانان» نامیده اند، زیرا برخی اتفاقاتی که در طول تمدن اسلامی رخ داده، محل تأمل جدی است. برخی اندیشمندان اسلامی مسئله فتوحات در صدر اسلام را هنوز نقد میکنند و درباره آن نظرهای جدی میدهند. عدهای حکم به مشروعیت آن داده و برخی آن را رد کرده اند.
برای اینکه آثار منفی آن به حساب اسلام نوشته نشود، عبارت «تمدن مسلمانان» استفاده شده است. اما این هم اصطلاح ناقصی است، زیرا همه کسانی که تأثیری در این تمدن داشته اند، مسلمانان نبوده اند. حال با وجود این چه میشود کرد؟ سیدمحمدعلی امام شوشتری در سال ۱۳۴۴ خورشیدی در مجله وحید مقالهای با عنوان «یک نام گذاری غلط» نوشته است که در آن اصطلاح «تمدن عصر اسلامی» را انتخاب کرده است. اما این نیز محل تأمل جدی است، زیرا دامنه زمانی آن باید مشخص باشد. برخی معتقدند آن تمدن اسلامی دوره طلایی، اکنون وجود ندارد. به همین دلیل نداهایی برای شکل گیری تمدنی نوین به گوش میرسد.
پیشنهاد من این است که از اصطلاح «تمدن جهان اسلام» استفاده شود، زیرا ربط مستقیم آن به اسلام در درجه اول واضح است و آن نظری که در آن گفته میشود اگر اسلام نبود این تمدن شکل نمیگرفت، مقصود نظر خواهد بود. محدوده جغرافیایی آن نیز مشخص است. جهان اسلام نیز تعریف مشخصی دارد و همه کسانی را که در جهان اسلام زندگی میکنند، شامل میشود، حتی اهل کتابی که در قلمرو اسلامی زندگی میکنند.