این تصویری از شمایل یک قهرمان است. با این تفاوت که علاوه بر دارا بودن نمادهای ایرانی، زبانی مشترک با سایر فرهنگها نیز دارد، چون از قهرمانی ملی و در عین حال شخصیتی فرا ملی سخن میگوید. اثری آمیخته با زیبایی که روایتی شکوهمند از یک قهرمان است.
مجید ادیبی | شهرآرانیوز - «تصویر یک قهرمان چیست و چه ویژگیهایی میتواند داشته باشد؟» شاید این بدیهیترین و در عین حال عمیقترین پرسش درباره تجسم ما درباره تصویر یا تصاویر ارائهشده از شمایل یک قهرمان باشد، اما پاسخ به آن میتواند پیچیدهترین و سختترین کار هم باشد.
یکی از راههای پاسخ به این پرسش، جستوجو در نمادها و نشانههاست و کار زمانی سخت و نفسگیر میشود که بخواهیم مهمترین و شاخصترین نماد را برای یک قهرمان انتخاب کنیم و بر اساس آن، به ذهنیت خود تجسم بخشیم. این چالش محدود به امروز نمیشود و از سدههای پیشین، به تصویر درآوردن شمایل قهرمانان موضوعی پر بحث و پر اهمیت بوده است.
آنچه درباره پرترهنگاری از قهرمانان میتواند مهم و محل بحث باشد، همان تصویر نهایی است که برای همیشه تاریخ در قاب اثر هنری و ذهن بیننده ماندگار میشود. اما مسئله اساسی همچنان به قوت خود باقی است؛ آیا نمادهای استفاده شده در اثر هنری حقیقت مانایی شمایل یک قهرمان را هم در خود دارند؟
تصور کنید؛ قهرمانی در لباس فاخر و شمشیر جواهر نشان بر دست، سوار بر اسب، با فریادی از سر غرور و حس پیروزی که نوید بخش آیندهای درخشان است. هنرمند اینجا لحظهای سرشار از احساس را به تصویر کشیده است. با این همه آیا میتوان تصویر را لحظه قطعی یک پیروزی ابدی وشکوهمند دانست؟ اینجا باید تردید کنیم همانند آنچه در عکاسی اتفاق میافتد، یعنی همان «لحظه قطعی» که پیش و پس تصویر را نمیبینیم و ملاک قضاوتمان همان لحظه ثبت اثر است. اینجاست که استفاده به جا و هوشمندانه هنرمند از نمادها و نشانههای تصویری میتواند معنای متفاوتی را در ذهن بیننده خلق کند. نمادهایی که تداعیکننده مانایی و ابدی بودن یک قهرمان و مفهوم آن باشند.
حالا با پیش درآمدی که در سطرهای بالا مطرح شد، به اثر پیش رو نگاه کنیم. یک تابلوی نقاشی که چهره یک قهرمان ملی را به تصویر کشیده است؛ سردار شهید حاج قاسم سلیمانی.
این تصویری از شمایل یک قهرمان است. با این تفاوت که علاوه بر دارا بودن نمادهای ایرانی، زبانی مشترک با سایر فرهنگها نیز دارد، چون از قهرمانی ملی و در عین حال شخصیتی فرا ملی سخن میگوید. اثری آمیخته با زیبایی که روایتی شکوهمند از یک قهرمان است.
«لانگینوس» (Longinus) یکی از منتقدان ادبی و اهل یونان که در سده اول میلادی میزیسته اولین فردی بوده است که درباره امر شکوهمند و رابطه آن با زیبایی سخن گفته و درباره آن حتی رساله هم نوشته است. او میگوید؛ «امر شکوهمند مخاطب را ترغیب نمیکند بلکه او را از خود به در میبرد، بدون استثتا چیزی که حیرت بر میانگیزد و ما را افسون میکند و همیشه برتر از آن چیزی است که صرفا نافذ و خوشایند است.»
از نظر لانگینوس، امر شکوهمند بیانی است از شوری عظیم وناب که هم برای آفریننده و هم برای مخاطب اثر هنری درگیری عاطفی ایجاد میکند و به گفته امبرتو اکو (Umberto Eco)، اسطورهشناس، منتقد و نظریه پرداز مشهورایتالیایی، «برای لانگینوس، امر شکوهمند تاثیر هنر است که درک آن از همگرایی قاعدههای ویژهای ممکن میشود.»
پس اینجا وقتی صحبت از شمایل نگاری قهرمان میشود، میتوان به مفاهیم زیبایی شناسی و امر شکوهمند اشاره کنیم و آن طور که امبرتو اکو در کتاب مشهورش «تاریخ زیبایی» بیان میکند «نخستین واکنشهای متاثر از لانگینوس در قرن هفدهم میلادی نیز به نوعی سبک شکوهمند اشاره داشت که با مضامین قهرمانی مرتبط بوده است.»
با این تفاصیل، یک اثر هنری چگونه میتواند هم شمایلی از یک قهرمان باشد و هم امری شکوهمند را به تصویر بکشد؟ تجربه کوهها میتواند کلید واژه اصلی برای پاسخ به این پرسش باشد. «تامسبرنت» (Thomas Burnet) در کتابش به نام «نظریه مقدس زمین» (اواخر قرن هفدهم میلادی) به ستایش طبیعت، نماد آفرینش پرداخت. او از تجربه کوهها نوشت و معتقد بود کوه روح را به سوی خداوند تعالی میبخشد، چون بی کرانگی را به یاد میآورد و قادر است افکار و شوری عظیم را در انسان بیدار کند: «چنین مینماید که پدیدههای طبیعی دلپذیرترین و عظیمترین چیزها برای نظارهاند.
از عظمت و پستی و بلندیهای افلاک و آن قلمرو بیکرانهای که منزلگه ستارههاست. هیچ چیز دلپذیرتر از دریای گسترده و کوهها نیستند. چیزی بس عظیم و باشکوه درحال و هوای این مناظر هست که ذهن را غرق اندیشه و شور میکند...»
پس از این نظریه بود که جلوههای طبیعت و به ویژه شکوهمندترین آن یعنی کوهها در آثار هنری جلوه گر شد و به عنوان یکی از گزارههای زیبایی شناسی مطرح گردید.
دوباره به اثر محمود آزادنیا نگاه کنیم. قهرمان نه سلاحی بر دست دارد و نه سوار بر اسب. او خود جلوهای از کوه است. استعارهای شاعرانه و زیبا از امر شکوهمند. چهرهقهرمان مصمم و استوار است و در بالاترین بخش اثر که هوشمندانه در نقطه طلایی قرار گرفته است، به افق وفردای پیش رو نگاه میکند؛ نگاهی که آمیخته با خردورزی است. حالا به تصویر سیمرغ افسانهای نشسته بر شانههای قهرمان نگاه کنید. سیمرغ در ادبیات کلاسیک ما و به ویژه در شاهنامه فردوسی نمادی از عقل و خرد است و استفاده به جا و هوشمندانه هنرمند از این نماد ایرانی، عمق بیشتری به معنای اثر بخشیده و شمایلی ابدی از یک قهرمان همیشه زنده را در قاب تصویر نمایان ساخته است.
***
مراحل تکمیل تابلو نقاشی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در هفتمین روز از شهادت این سردار ملی از سوی محمود آزادنیا به پایان رسید و بهمن سال ۹۸ در چهلمین روز شهادتش در حوزه هنری خراسان رضوی رونمایی شد. همچنین پوستر این اثر حماسی با شعری از حکیم ابوالقاسم فردوسی و با خط استاد هادی ذوالریاستین در فضای مجازی منتشر شد