صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

روایتی از یک پارکینگ که نخستین نهاد مردمی اهدای کتاب به مناطق محروم ایران است

  • کد خبر: ۵۵۳۹۱
  • ۲۱ دی ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۱
  • ۳
محمد نیک‌پرور، با یک روش دقیق و منسجم تاکنون بیش از ۴۵ هزار جلد کتاب به ۴۴ شهرستان و ۲۵۰ مدرسه و خیریه و پرورشگاه و آسایشگاه در سراسر ایران اهدا کرده است.
سمیرا شاهیان | شهرآرانیوز - «کار ما اهدای کتاب است». این جمله کوتاه، بازگوکننده بخش زیادی از فعالیت‌های فرهنگی محمد نیک‌پرور از سال ۸۵ تا کنون است. او مثل مدیران دیگر فروشگاه‌های کتاب، از ناشران کتاب نمی‌خرد، بلکه می‌گوید: ما کتابخانه‌های شخصی را می‌خریم. عده‌ای هم، چون سابقه کار در اینجا دارند، کتاب‌هایشان را به اینجا اهدا می‌کنند. ما کتاب‌ها را در آرشیو خاصی نگهداری می‌کنیم و پس از دریافت نامه از هر مدرسه یا موسسه‌ای، بنا به درخواست آن‌ها که چه تعداد دانش‌آموزان و چه کتاب‌هایی احتیاج دارند، کتاب‌ها را از آرشیو جمع‌آوری و به فرد خاصی که در نامه معرفی شده، تحویل می‌دهیم. این شهروند ساکن در مشهد، با این روش دقیق و منسجم تاکنون بیش از ۴۵ هزار جلد کتاب به ۴۴ شهرستان و ۲۵۰ مدرسه و خیریه و پرورشگاه و آسایشگاه در سراسر ایران اهدا کرده است.


نهاد مردمی اهدای کتاب

سردرِ این پارکینگِ مملو از کتاب، مزین به کاشی زیبا، به خطِ خوشِ اسماعیل قوچانی است؛ «اولین نهاد مردمی اهدای کتاب به مناطق محروم». همین عبارت نشان از نوع فعالیت ارزنده محلی به نام «کتاب مادر» در حاشیه خیابان عارف دارد که هر روز بیش از گذشته اعتبار و اعتلا پیدا کرده است. اما این تنها بخشی از داستانِ فرهنگی نیک‌پرور است که تا اینجا آشکار می‌شود. او می‌گوید: پیش از انقلاب اسلامی، رئیس اداره کتابخانه‌های استان بودم که آن زمان زیرمجموعه وزارت فرهنگ‌وهنر بود. چون به کتابخانه‌های مشهد سر زده بودم و می‌دیدم کمبود کتاب دارند بر آن شدم به کتابخانه‌های محروم کمک کنم و با علاقه و عشقی که به این کار داشتم، مشغول به جمع‌آوری کتاب در پارکینگ منزل شخصی‌ام شدم.

او می‌گوید: تصمیم گرفتم پس از بازنشستگی به فعالیتی در این محور بپردازم. این کتابخانه را با یک جلد کتاب، آغاز کردم، اما پس از گذشت ۱۴ سال، حدود ۴۵ هزار جلد کتاب به ۲۶۸ مدرسه، موسسه، خیریه، پرورشگاه و ... اهدا کرده ام. البته این سرمایه بزرگ فرهنگی، به همت شهروندان و کسانی که کتاب‌های اضافه‌شان را از انبارها، پشت‌بام‌ها و زیرزمین‌ها به اینجا آورده‌اند، شکل گرفته است. مردم کتاب‌های بدون استفاده‌شان را برای اهدا یا مبادله یا فروش به اینجا می‌آورند و این‌طور نهضت فرهنگی ما تا امروز جریان پیدا کرده است.
 

حرف و حدیث اینجا، زبان به زبان می‌چرخد

نیک‌پرور بعد از انقلاب اسلامی، به خدمت اداره آموزش‌وپرورش درمی‌آید و دبیر ادبیات می‌شود. عکس‌های قدیمی او روی دیوار برگزاری محافلی مثل شب کتاب در سالیان دور را یادآوری می‌کند. او می‌گوید: بعد از ۳۵سال کار فرهنگی و بازنشستگی، پایان کارم را آغاز کار دیگری دیدم. من براین باورم:

پیری آن نیست که بر سر بزند موی سپید/ هر جوانی که به دل عشق ندارد، پیر است

او درباره آشنایی مردم با این نهاد مردمی نیز می‌گوید: اوایل، تبلیغاتمان را در روزنامه‌ها منتشر می‌کردیم و مردم از این طریق با ما آشنا می‌شدند و کتاب‌هایشان را هدیه می‌دادند و عده‌ای هم برای دریافت کتاب مراجعه می‌کردند، اما اکنون حرف و حدیث اینجا زبان به زبان می‌چرخد و تبلیغات از سوی خود مردم انجام می‌شود.

او با نگاه به قفسه‌های مملو از کتاب، می‌گوید: برای جمع‌آوری کتاب، کتابخانه‌های شخصی از مردم خریداری شده و در ازای آن، کتاب‌های مورد نیاز اقشار و گروه‌ها را مبادله می‌کنیم. کتاب‌های دریافتی ابتدا بررسی، صحافی و مرتب می‌شود و پس از تقسیم‌بندی، به مدارس، خیریه‌ها، آسایشگاه‌ها و مناطق محروم استان و کشور ارسال می‌شود.

نیک‌پرور پوشه‌ای منسجم از نامه‌های دریافتی و تقاضا‌های مکتوب برای گرفتن کتاب نشانمان می‌دهد و با بیان اینکه اکنون ۲۶۸ نامه ممهورِ درخواست به دست او رسیده، ادامه می‌دهد: روال اهدای کتاب به این صورت است که هر مجموعه یا مدرسه‌ای تقاضای کتبی خودش را شامل مشخصات کتب درخواستی، رشته‌های تحصیلی مورد نظر و مقاطع تحصیلی و همچنین معرفی یک رابط، به ما ارسال می‌کند و ما بر اساس کتب موجود، بین ۱۰۰ تا ۳۰۰ جلد را آماده می‌کنیم و با دعوت از شخص رابطی که در نامه کتبی اسمش قید شده، کتب درخواستی را با مُهر کتاب مادر تحویلش می‌دهیم.


 

کار ما مردمی است

«ادعایی نیست، اما در کمتر مرکز غیر دولتی‌ای چنین مستنداتی برای اهدای کتاب می‌توان یافت». او با بیان این جمله می‌گوید: در اینجا افرادی که خود، اهدای کتاب به این مجموعه داشته‌اند، می‌توانند دانش‌آموزان و دانشجویان نیازمند را معرفی و آن‌ها را از کتب درسی مقاطع مختلف به صورت رایگان بهره‌مند کنند.

به گفته نیک‌پرور هر مکانی در مناطق محروم که احساس نیاز به داشتن کتاب کند می‌تواند با ارسال درخواست و ذکر محتوا و مقطع تحصیلی دانش‌آموزان و جامعه هدفش، مشمول دریافت کتاب شود.

او که عضو هیئت‌مدیره خیریه سبزواری‌ها نیز هست، پس از شروع فعالیت فرهنگی در پارکینگ منزلش، نهاد مردمی اهدای کتاب در خیریه یاد شده را راه‌اندازی می‌کند که همین بده‌بستان کتاب را بین مردم انجام می‌داده است؛ او می‌گوید: در خیابان شریعتی۴۷ بنرِ وسیعی به مساحت ۱۲۰مترمربع بر دیوار طبقه دوم «موسسه فرهنگی خیریه سبزواری‌های مقیم مشهد» نصب شده که عکس ۳۲کتاب در کنار سخنانی از امیرالمومنین (ع) و اشعار شاعران بزرگ روی آن نوشته شده است.

نیک‌پرور با بیان اینکه نمونه این بنر در هیچ‌جای مشهد به‌چشم نمی‌خورد، توضیح می‌دهد: روی این بنر عکس جلدِ کتاب‌هایی چاپ شده است که نویسندگان آن همشهری خودم و اهل سبزوار هستند؛ دیوان حاج ملاهادی سبزواری، قیام سربداران، کیلدر و حکیم سبزواری نمونه‌ای از این کتاب‌ها هستند. کار ما کاملا مردمی است و تا جایی‌که تحقیق کرده‌ام، اولین نهاد مردمی اهدای کتاب به کتابخانه‌های محروم استان هستیم. گذشته از آن با توجه به بررسی‌هایی که کرده‌ام، تابلویی که ما برای تبلیغ کتاب نصب کرده‌ایم، یکی از تابلو‌های بزرگ تبلیغاتی کتاب در کشور است.

حاصل فعالیت مستمر این نهاد مردمی تا به امروز، اهدای کتاب به مدارس، مساجد، خیریه‌ها، مراکز توان‌بخشی، مراکز تحقیقاتی و دارالقرآن‌ها و ... بوده که متقاضی دریافت کتاب، از مشهد و شهرستان‌های استان خراسان بوده‌اند.


مادر؛ کتابخانه مرکزی

از چشمه غنیِ کتاب مادر در بولوار احمد آباد، خیابان عارف، کتابخانه‌های محروم استان تغذیه شد‌ه‌اند؛ به گفته نیک‌پرور با جریان گرفتن و افزایش فعالیت این نهضت فرهنگی و اشاعه آن که در ابتدا نام کتاب عارف بر آن بود، دوستداران کتاب و همکارانش، این کتابخانه را کتاب مادر خواندند، زیرا تبدیل به مرکزی شده بود که به واقع معنای کتابخانه مرکزی را می‌دهد. از این رو و برای ادای دین به قداست نام مادر و ارادتش به مرحوم مادرش، نام این کتابخانه از عارف به مادر تغییر پیدا کرد.
او می‌گوید: از برکتِ این نام، افرادی از گوشه و کنار کشور و شهر‌هایی مثل قشم و بندرعباس و تهران و ... به این مجموعه کتاب اهدا کردند و تا حد امکان کتب تحصیلی مرتبط با رشته‌های آموزشی را ارسال کردند.


کتاب صلواتی

«اگر این پارکینگ صدوبیست متری را به یک داروخانه در این منطقه اجاره بدهم، ماهیانه مبلغ چشمگیری دستم را می‌گیرد، درحالی که اکنون از قِبَل فروش ناچیز کتاب در اینجا، پول آب و برق و گاز و تلفنش را به زور درمی‌آورم». نیک‌پرور این توضیح را برای اثبات علاقه و دغدغه‌ای که دارد، بیان می‌کند و می‌گوید: شاید ۵۰ هزار جلد کتاب در اینجا دارم. روزانه چهل، پنجاه جلد کتاب و مجله در قفسه‌های بیرون مغازه می‌گذارم تا هرکسی مایل بود بردارد و بخواند. خیلی‌ها از راه دور می‌آیند اینجا تا دو کتاب بردارند و بخوانند.
 
یک عده هم دیگر به کتاب صلواتی عادت کرده‌اند، آخر وقت که از اینجا عبور می‌کنند، حتما کتاب بر‌می‌دارند. چند مرتبه شهرداری از من و همکارانی که دارم تقدیر کرده است به تازگی نیز اعضای شورای شهر به اینجا آمدند. همین که به اندازه توانایی خودم به فرهنگ کشورم کمک می‌کنم راضی هستم.

او با بیان اینکه ما با حمایت و پشتیبانی بیشتر دست‌اندرکاران فرهنگی، می‌توانیم سالی یک‌میلیون جلد کتاب را از انبار خانه‌ها جمع‌آوری و به کتابخانه‌های محروم اهدا کنیم، می‌گوید: وقتی حرکت‌های مردمی، می‌تواند این‌گونه موفق و تأثیرگذار باشد، من امیدوارم این کار فرهنگی در سطح ایران و مشهد عملیاتی شود و کتاب مورد نیاز کتابخانه‌های محروم را فراهم آورد.

نیک‌پرور با بیان خاطره‌ای می‌گوید: خانواده‌ای به من مراجعه کرده بودند که دخترشان در سی‌وپنج‌سالگی از دنیا رفته بود و می‌خواستند به نیت او کار خیری انجام دهند. من پیشنهاد دادم با توجه به سن مرحوم به ۳۵ کتابخانه، کتاب اهدا کنند. بعد از این پیشنهاد، حرکت و جنبشی در بین خانواده‌های این زوج پیدا شد و همه مشارکت کردند. شاید بیشتر از چند هزار جلد کتاب، دوستان و خویشاوندانشان آوردند و در اینجا تقسیم‌بندی کردند و به مناطق محروم فرستادند.
اکنون کتاب گران است و من امیدوارم این حرکت ادامه پیدا کند و خانواده‌ها کتاب‌های اضافه‌شان را اهدا یا مبادله کنند.


از این کار لذت می‌برم

او با اشاره به اینکه از سال ۷۳ بازنشسته شده است، می‌گوید: کمتر فردی را می‌بینم که بعد از بازنشستگی کار را از نو شروع کند و به نتیجه برساند. به یاد می‌آورم که؛ در زمان مسئولیتم که کتاب از دبیرخانه هیئت امنای کتابخانه‌های کشور برای ما می‌فرستادند، اداره یک پیکان ساده و بدون راننده داشت. من با اینکه رئیس اداره بودم، خودم کتاب‌ها را به کتابخانه‌های عمومی مشهد می‌بردم.
 
از این کار لذت می‌بردم و برایم یک عادت بود. او می‌گوید: می‌خواهم جدولی به شما بدهم که در هیچ جا چاپ نشده است؛ از سال ۸۶ تا پایان سال ۹۸، حدود ۳۴ هزار و ۲۴۶ جلد کتاب به ۲۴۴ کتابخانه در ۴۴ شهر و روستا داده‌ایم. اسم همه شهر‌ها و کتابخانه‌ها و تعدادشان مشخص است.  ما در اینجا به‌ندرت کتاب تکراری داریم بلکه در کل انبار از بین همه مجلدات، شاید ۳۵ هزار عنوان کتاب داریم.


جهاد فرهنگی

نیک پرور در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه برخی از کتاب‌هایی که می‌خرد قدیمی است آیا این نسخه‌ها هنوز مخاطب دارد؟ پاسخ می‌دهد: فراوان! اولا به نظرم جهاد فرهنگی کرده‌ایم و کتاب‌هایی که خاک می‌خورد را یا جمع‌آوری کرده‌ایم یا خریده‌ایم، یا صاحبانشان آن‌ها را اهدا یا مبادله کرده‌اند. یعنی این‌ها را زنده کرده‌ایم. دوم؛ در بین این کتاب‌ها، مجلداتی پیدا می‌شود که از نظر تاریخی خیلی اهمیت دارد، ما این‌ها را تمیز و صحافی و مرتب می‌کنیم و به کسانی که تقاضا دارند می‌دهیم. بنابراین، ما کتابی را اهدا می‌کنیم که به درد جامعه هدفش بخورد؛ هرکسی یک کتابی می‌خواهد.
اکنون خیلی از خانواده‌ها ما را می‌شناسند و برای آنکه کتاب دلخواهشان را پیدا کنند با ما تماس می‌گیرند. همچنین ما با خیلی از گروه‌هایی که کتاب جمع‌آوری می‌کنند همکاری داریم.
 
 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
مرتضی
۱۴:۰۰ - ۱۴۰۳/۰۷/۱۰
دوکیلومتر گزارش نوشتی ولی یه شماره یا ادرس ندادی برای اهدای کتاب
ناشناس
۰۹:۲۷ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۰
تلفن و آدرس برای اهدای کتاب رو نگفتید چرا؟
رابعه
۰۷:۰۷ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۷
حالا نگفتین چه جوری میشه به اینجا کتاب اهدا کرد؟